از نظر پزشكي انسان ابعاد روحي ،رواني ،جسمي دارد و روابطي با جسم خودش ،ديگران ،خدا ،محيط اطرافش داردو هر كدام از اين روابط و ابعاد به خطر افتد سلامتي او نيز به خطر مي افتد و مريض مي شود.
سوال :1-در روايات يا قرآن به روان چي گفته مي شود و فرق آن با روح چيست و نقش آن چيست.؟
2-من متوجه شدم كه بسياري از صفات بد اخلاقي مي تواند سلامتي انسان را به خطر اندازد و او را مريض كند (گاه روحي و گاه جسمي و روحي،رواني ،اجتماعي و محيطي .اما ثابت كردن آن براي من به يكسري دكتر مدرك متقن از آيات قرآن و روايات مي خواهد آيا آدرس و مدركي از روايات و آيات مي توانيد به من بديد
من يك نيجه گيري راحت كرده ام و آن اينكه بهشت جاي امن ،راحت ،آسايش،وبدون مشكل و مريضي و... است و هر آدم بهشتي تنها در صورتي وارد بهشت مي شود كه از هر لحاظ سالم شود(جسمي ،روحي ،رواني ،رابطه با خودش ،رابطه باديگران ،رابطه با خدا و...)پس هر كاري كه انسان را از رسيدن به بهشت باز دارد در اين دنيا هم مي تواند انسان را بيماريا دچار گرفتاري كند و سلامتي او را به خطر اندازد
3-تنها راه پيشگيري از بيمار شدن انسان (جداي از خواست خدا ،امتحان انسان ،وبالا بردن درجات او )در يك كلام ايمان اوردن(قلبي و نه زباني)انسان است يعني اگر ايمان آدمها در جامعه تقويت و كامل شود تعداد بيماران هم كم مي شودآيا اين درست است ؟ آيا مدركي حديثي يا قرآني داريد براي اين حرفهاي من ونتيجه گيريهاي من؟
4-وَ لَـوْ أَنَّ أَهْـلَ الْقُـرَى آمَنُـوا وَ اتَّقَـوْا لَفَتَحْنـَا عَلَيْهِـمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ) البَرَكةُ عَشرَةُ أجزاءٍ : تِسْعةُ أعْشارِها في التِّجارةِ، و العُشرُ الباقي في الجُلودِ (اين جلود آيا همان بدنو پوست كليه ميوه جات ؟
(نتيجه من ايمان كه باشد بيماري كم مي شود (آيا درست است )
تلفن 09139067096
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر محترم ظاهرا سؤال كلي شما اين است كه آيا افرادي كه گرفتار كفر، شرك، اخلاق و روحيات ناپسند هستند، اين كفر، شرك و روحيات خبيث و ناپسند باعث بيماري جسمي آنها هم مي شود؟ آيا جسم در سلامتي و مريضي از روح تاثير مي پذيرد؟
در اين كه جواب سؤال شما مثبت است، شك نيست و علم جديد هم اين تاثير را در حوزه وسيعي پذيرفته و بسياري از مريضي هاي جسمي را تبعي از مريضي روحي و رواني مي دانند و براي مداواي آنها ابتدا از راه هاي روحي و رواني اقدام مي كنند.
قرآن و روايات هم اين تاثير را در سطحي وسيع پذيرفته اند از جمله:
شرك و تراشيدن شريكاني براي خدا انسان ها را در ورطه هاي خوف و خطر بي پناه قرار داده و همين بي پناهي وجود جسمي او را هم ضربه شديد مي زند. خداوند در مورد شرك مي فرمايد:
مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوي بِهِ الرِّيحُ في مَكانٍ سَحيقٍ (1)
هر كس كه به خدا شرك آورد، چونان كسى است كه از آسمان فروافتد و مرغ او را بربايد يا بادش به مكانى دور اندازد.
در باره حسد كه يكي از اخلاقيات خبيث و ناپسند است، در روايات به صراحت آمده است:
الحسد يذيب الجسد. (2)
حسد بدن حسود را مثل موم در برابر حرارت آب مي كند.
الحسد يضنى الجسد. (3)
حسد بدن را فانى و لاغر مي كند.
الحسود دائم السّقم. (4)
حسود پيوسته مريض است.
جمع آوري آيات و رواياتي كه بر اين مطلب دلالت دارد، وقت فراوان مي طلبد و از عهده ما خارج است.
روح و روان، هر دو عباراتي هستند كه مترادف مي باشند و روح همان شخصيت واقعي انسان است كه بر جسم انسان حاكم است.
بهشت هم جايگاه پاكيزگان است و كساني كه به باورهاي باطل معتقدند يا به اخلاقيات خبيث متصف هستند يا اعمال زشت و گناه از آنها سر مي زند، به شرطي بهشتي مي شوند كه فطرت توحيدي آنها از بين نرفته باشد و زماني وارد بهشت مي شوند كه اين آلودگي ها در وجودشان از بين رفته باشد. دين و وحي و احكام، همه براي اين است كه انسانها را پاك گرداند تا شايستگي ورود به بهشت و مهمان خانه خاص خدا پيدا كنند. خداوند بعد از بيان حكم وضو و تيمم مي فرمايد:
يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُم (5)
مىخواهد كه شما را پاكيزه سازد و نعمتش را بر شما تمام كند.
بهشت جايگاه پاكيزگان است، كساني كه هيچ خبث و زشتي اي در وجودشان نباشد چه خباثت روحي و رواني و چه خباثت عملي. اگر باشد بايد با ايمان و عمل صالح از بين رفته (6)يا با سكرات مرگ و مواقف قيامت يا نهايتا با سوختن در جهنم پاك شوند تا شايستگي ورود به بهشت را پيدا كنند و وقتي به بهشت وارد شدند، ديگر از هر ناامني چه ناامني در جسم و چه ناامني در روح در امانند. (7)
آيه 96 اعراف هم اعلام مي دارد كه اگر امت ها ايمان بياورند و صالح شوند ما درهاي بركت زمين و آسمان را بر روي آنان مي گشاييم و اين بركات مطلق است و هم بركان روحي و رواني مثل آرامش و اطمينان و هم بركات مادي مثل فراواني و سلامتي جسمي را شامل مي گردد و جامعه اي كه در آسايش روحي و رفاه مادي و فضايل اخلاقي باشد، به طور طبيعي از بسياري دردها و مرض ها و نابساماني ها در امان است.
اما روايتي كه نوشته ايد: البركه عشره ... في الجلود(8)
علامه نوشته منظور از "جلود" در اين روايت دام و گوسفند است (9) و ناظر به جامعه آن روز بوده كه بر تجارت و دامداري مي چرخيده است.
پي نوشت ها:
1. حج(21) آيه31.
2. عبد الله تميمي آمدي، تتصنيف غرر الحكم و درر الكلم، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1366ش، ص301.
3. همان.
4. همان.
5. مائده (5) آيه6.
6. مثل زكات كه با دادن آن به پيامبر و جانشين وي براي مصرف در جهاتي كه در نظر گرفته شده، فرد پاك مي شود: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها (توبه/103) از داراييهايشان صدقه بستان تا آنان را پاك و منزه سازى.
7. انعام(6) آيه 82.
8. مجلسي، بحار الانوار، بيروت، الوفا، 1404ق، ج61، ص118.
9. همان.
موفق باشید.