با سلام من مدت 4 سال است که ازدواج کرده ام وشوهرم هم شبها دیر به منزل می آیدالان مدتی است که متوجه شده ام که دوست دختر دارد وهیچ اهمیتی هم به من نمی ده حتی به خاط اون رگ دستش هم رو یه بار زده الان من چطور باید با هاش رفتار کنم که زندگیم به حالت اول خودش برگرده در ضمن بچه هم نداریم با تشکر
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
رگ زني به خاطر دوست دختر، امر ساده و پيش پا افتاده اي نيست و احتمالاً ريشه در يك يا چند ناهنجاري روحي – رواني در شوهر شما دارد. ريشه اين ناهنجاري هاي روحي در درجه اول بايد توسط متخصصين شناسايي گردد و در گام بعدي اقدامات درماني بر روي ايشان صورت پذيرد. با توجه به پيچيدگي موضوع احتمالاً شما به تنهايي از عهده حل اين مشكل بر نمي آييد و بايد حتماً از يك روانشناس باليني و يا روانپزشك كمك بجوييد. عشق شوهر شما به دوست دخترش از نوع عشق هاي مرضي است كه احتمالاً ريشه در سه اختلال عمده روانپزشكي يعني اضطراب، وسواس فكري و افسردگي دارد. هركدام از اين اختلالات به چندين جلسه روان درماني نيازمند است و در برخي موارد دارودرماني براي ابتداي كار ضروري است. با توجه به سابقه 4 ساله ايشان تغيير شرايط كمي دشوار به نظر مي رسد و شما نبايد توقع داشته باشيد كه با انجام يكي دو تكنيك روان شناختي شاهد بازگشت وي به شرايط اولش باشيد.
البته اين اميدواري وجود دارد كه به مرور زمان و بدون كوچكترين مداخله اي از سوي شما يا متخصصين، ايشان به حالت اولش باز گردد.
از قرائن بر مي آيد كه ازدواج شما ملاكمندي لازم را نداشته و بدون اين كه ملاك سلامت روان در ايشان ارزيابي شده باشد شما به ايشان بله گفته ايد.
در هر صورت اين شماييد كه بايد براي آينده تان تصميم بگيريد. در صورت امكان، مشاوره حضوري با يك خانم روان شناس يا روانپزشك را از نظر دور نداريد و در غير اين صورت چاره اي جز صبر و بردباري فعال نداريد.
در برخي موارد گفتگوي صميمانه با شوهر در يك شرايط خاص زماني مي تواند تا حدي در تغيير رفتار وي موثر باشد. به اين نحو كه در شرايطي كه ايشان از خُلق مناسب برخوردار است مي توان از او خواست بدون هيچ ملاحظه اي به برون ريزي روحيات خود نسبت به آن دختر بپردازد و از او خواست كه به نوعي به حل مشكل ارتباطي اش با شما بپردازد.
به عبارت ديگر بايد از او خواست تا هر از گاهي به تخليه هيجاني در نزد شما بپردازد و حرف هاي دلش را نسبت به آن دختر براي شما بازگو نمايد. اين بيرون ريزي هاي مكرر بدون كوچكترين موضع گيري از سوي شما كم كم ابهت آن دختر را در ذهن ايشان خواهد شكست و بستري براي تقريب رابطه با شما فراهم مي آورد. يعني همين كه شما صرفا گوش شنوايي براي استرس ها، ناآرامي ها و وابستگي هاي ايشان باشيد و سر سوزني عكس العمل نشان ندهيد شرايط براي بازگشت ايشان به حالت اولش مهياتر مي گردد. توكل و توسل و تقويت روزافزون رابطه با خدا، سهم بسزايي در تصحيح و تعديل افكار، هيجانات و رفتارهاي ايشان دارد. به هيچ وجه در زمان هايي كه خُلق ايشان پايين است اصرار بر گفت و گوي صميمانه نداشته باشيد و فقط اين مهم را به زمان هاي خاص كه خُلق ايشان بالاست (به اصطلاح سرحال است) موكول نماييد.
موفق باشید.