يك روحاني چندروز پيش گفت كه با توجه به اين كه حضرت پيامبر(ص)ازنسل حضرت ابراهيم(ع)است ودي آيه اي ازقرآن آمده( سلام علي ابراهيمٌ)وبه دليل آمدن فتحه بعدازحرف جر كه نشانه ي عجميت ويا اعلميت است وبا توجه به اين كه حضرت ابراهيم(ع)دربابل كه زماني جزوكشورايران بوده است درنتيجه حضرت ابراهيم(ع) نژادايراني دارد ودرپي آن حضرت پيامبر(ص)نيزداراي نژادايراني بوده وفقط زبان ايشان عرب بوده است.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ما از آنچه كه روحاني مورد نظر گفته است، آگاهي نداريم ، اما درباره عربي بودن رسول خدا (ص) مي توان گفت: بي ترديد نسل پيامبر اسلام (ص) به حضرت اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم (ع) مي رسد (1)، اما اين بدان معنا نيست كه حضرت ايراني باشد، زيرا:
اولا صرف اينكه حضرت ابراهيم (ع) دربابل بوده است، اثبات نمي كند كه ابراهيم(ع) ايراني باشد. ممكن است اجداد ايشان ازجاي ديگر به اين شهر مهاجرت كرده باشد، چنانكه برخي از مورخان همين احتمال را داده اند. (2)
ثانيا گرچه نسل پيامبر (ص) به حضرت اسماعيل برمي گردد، ولي بين حضرت اسماعيل ورسول خدا (ص) چندين نسل فاصله است .دراين گونه موارد، افراد را به نسل هاي دور منتسب نمي كنند. افزون بر اين اينكه حضرت اسماعيل با "رعله "دختر يكي ازجرهميان به نام مضامن بن عمر و جرهمي ازدواج نمود.قبيله "جرهم"كه از اعقاب جرهم بن قحطان بود ه و از جنوب به شمال عربستان آمده بودند، از عرب قحطاني اند، كه آنان را عرب عاربه مي گويند وعرب جنوبي نيز مي گويند و نسب شان به"يعرب بن قحطان"مي رسد (3)، اين امر نيز در عربي بودن خود اسماعيل تاثير داشت.
ثالثا بر اساس برخي گزارش ها "عدنان " -جد پيامبر (ص)- پدرعرب عدناني است كه درنجد، حجاز، شام مسكن داشته اندوآنان را عرب معدي، عرب نيزاري، عرب مضري،عرب اسماعلي، عرب اسماعيليان، عرب شمالي، عرب متعربه عرب مستعربه، بني اسماعيل بني مشرق،بني قيدار نيز مي گويند و نسبش به اسماعيل بن ابراهيم (ع)مي رسد(4)، اين امر نشان مي دهد كه تا عدنان، عرب محسوب مي شوند، و لازمه اين امر اين كه اجداد پيامبر(ص) عرب بوده اند. همين امر براي اثبات عربيت حضرت كافي است.
رابعا درقرآن آمده است كه پيامبران به لسان قوم خود مبعوث شده اند:"و ما أرسلنا مِن رسول إلاّ بلسان قومه ليبين لهم فيضلّ اللَّه مَن يشاء و يهدي مَن يشاء و هو العزيز الحكيم" (5)؛ ما هر فرستاده اي را با زبان مردمش فرستاديم تا بتواند حقايق را براي آنان به روشني بيان كند. پس خداوند هر كس را بخواهد، گمراه و هر كس را بخواهد، هدايت مي‏كند و او شكست‏ناپذير و فرزانه است. پيامبر اسلام نيز بازبان قوم خود كه عرب بود مبعوث گرديد. اينكه حضرت در ميان قوم خود كه عرب بودند مبعوث شد وبا زبان آنان سخن گفت، اين امر دليل برعربي بودن است، چون علاوه بر اينكه حضرت با زبان عربي سخن مي گفت، مردم حجاز عرب بودند. لذا تنها حضرت به زبان عربي سخن نمي گفت، كه گفته شود، رسول خدا عرب نبود، اما به زبان عربي سخن مي گفت.
درضمن ناگفته نماند كه نازل شدن قرآن به زبان عربي، به معناي اختصاص آن به ملت عرب زبان نيست؛ بلكه چون روح و محتوا و پيام قرآن، همگاني و جهاني است، اين كتاب آسماني براي همه انسان‌ها است.(6)
البته در اسلام زبان و نژاد مقام جايگاه انسان را تعيين نمي كند،بلكه ارزش هاي ديگر موجب امتياز انسان مي گردد." ...ان َكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ"(7) ،چه بزرگوارتر شما در نزد خدا آن كسى از شما است كه متّقى‏تر و پرهيزگارتر باشد. رسول خدا نيز فرمود:يا أيها الناس ألا إن ربكم واحد، ألا إن أباكم واحد، ألا لا فضل لعربي على عجمي، ألا لا فضل لاسود على أحمر إلا بالتقوى، ...(8) اي مردم! خداي شما يكي است و پدر شما يكي. هيچ فضلي براي عرب بر عجم (غير عرب) نيست و نه براي سياه بر سرخ؛ مگر به تقوا.
پي نوشت ها:
1.محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام (ص)، تهران، انتشرات دانشگاه تهران، ص 1.
2. محمدجرير طبري، تاريخ طبري، قاهره، مطبعه الاستقامه بالقاهره، 1358ه، ج1، ص 163.
3. ابراهيم آيتي، همان، ص2.
4. همان، ص1-2.
5. ابراهيم (14) آيه 4.
6. آيت الله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، مركز نشراسراء، ج 1، ص 353.
7. حجرات، آيه13.
8.6. متقي هندي، كنز العمال، بيروت، الرساله، 1409 ق، ج 3، ص 699.
موفق باشید.