سلام
1-ایا ما هنگامی که کار خیری را انجام میدهیم و یا موفق به ترک رذیله ای میشویم و یا موفقیت مالی و یا درسی و ... بدست می اوریم ان را باید عنایت خدا بدانیم و خدا را عامل برای چنین موفقیتی بدانیم.در انجام ان چقدر ما دخیل بوده ایم و چقدر خدا کمک کرده.کجای کار ما بوده ایم و کجا خدا کمک کرده .این نکته ایا درست است که توفیق کلیه کارهای خیر(از ترک گناه و معصیت و یا ترک رذیله و .... )به دست خداست.واین به چه معناست.
ممنون

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بر اساس توحيد افعالي، علت مستقل و فاعل اصلي همه افعال و امورجهان، خدا است. هر اتفاقي در دنيا مي افتد، و هر پديده اي به وجود مي آيد يا از بين مي رود ،و يا توفيق هر كاري را انسان پيدا مي كند، همگي تحت نظارت و اراده خدا است.
به بيان ديگر هر موجودي، خواه انسان باشد يا غير انسان، هر كاري مي كند، نيرو و توان و قدرت فاعليت و مؤثريت انجام آن كار را از خدا گرفته است، چنان كه هر موجودي ، پيش از آن كه در لباس فاعليت و عليّت ظاهر گردد، اصل وجود و هستي خود را با تمام استعدادها و توانايي هايش را خداوند به او عطا كرده است. بنا بر اين هيچ پديده اي و هيچ نيرويي و هيچ عاملي نيست كه بدون عنايت خدا، بتواند تأثير گذار باشد. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيم‏.
بر اين اساس، انجام هر كار خيري، و ترك هر رذيله اي، و پيشرفت در فعاليت هاي اقتصادي، علمي و عملي، همگي به توفيق الهي است. چنان كه بر پايه توحيد افعالي، انجام هر كار شري و ارتكاب هر رذيله اي نيز از جهتي منسوب به خدا است. قرآن كريم مي فرمايد: وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ (1) ( اي پيامبر !) اگر به آن ها [منافقان‏] حسنه (و پيروزى و موفقيتي) برسد، مى‏گويند: «اين، از ناحيه خداست.» و اگر سيّئه (و شكستى) برسد، مى‏گويند: «اين، از ناحيه توست.» بگو: «همه اين ها از ناحيه خداست.» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟!
توضيح : اولا - شك نيست كه سرنوشت ما متأثر از افكار و عقايد دروني و عملكردهاي بيروني خود، اطرافيان و اجتماع است. در واقع سرنوشت چيزي جز بازتابِ تراوشات دروني و بيروني افراد و جامعه نيست، تراوشاتي كه با ميل و اراده آن را انتخاب مي كند.
ثانيا- خداوند انسان را صاحب اراده آفريده، به او عقل و درايت و قوّه فهم و تشخيص عنايت كرده، تا او خود انتخابگر راه زندگي و تعيين كننده مسير سرنوشتش باشد.
بنا بر اين تمامي توفيقات، و همه پيشرفت ها و پسرفت هاي ما تا آن جا كه با كار و كوشش ما ارتباط پيدا مي كند، به دست خود ما است. هر كسي بر طبق شايستگي هايي كه اكتساب كرده، مقدراتي متناسب با آن دارد. آيات قرآن نيز با صراحت اين موضوع را بيان مي كند. مانند « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏» (2)انسان بهره اي جز ( نتيجه) سعي و كوشش خود ندارد. و يا مي فرمايد: كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ» (3) هر كسي در گروي اعمال خويش است.
ممكن است سؤال شود كه جايگاه سهم انسان و خدا در انجام يا ترك كار خوب و بد كجاست؟ پاسخ را با يك مثال توضيح مي دهيم. انساني با تكيه بر قدرت جسماني يا نفوذ اجتماعي و يا با تكيه بر سلاح گرم يا سردي، جنايتكاري يا بي گناهي را مي كشد. اگر جنايتكاري را بكشد، كاري جهادي و خداپسند و خوب انجام داده است، ولي اگر بي گناهي را بكشد، مرتكب گناه و سيئه اي شده است. اكنون عواملي كه در پيدايش اين كار خوب يا بد دخيل بوده اند را بررسي مي كنيم. در ميان اين عوامل، نخست اصل وجود و هستي انسان، فكر و ذهن انسان ، قدرت او، توان نشانه گيري صحيح، استفاده از فرصت مناسب، نفوذ اجتماعي يا قدرتي كه در يك اسلحه سرد يا گرم وجود دارد، اراده و اختياري كه خدا به انسان داده، و با داشتن آن مي تواند، نوع كار خوب يا بد را انتخاب كند، و شايد برخي عوامل ديگر، ديده مي شود. به كار گيري اين عوامل در جاي مناسب خود، گاهي باعث گشوده شدن گره ها و مشكلات عظيم فردي يا اجتماعي مي گردد، در نتيجه كار خوب تحقق مي يابد، چنان كه به كار گيري اين عوامل در غير مورد خود، ممكن است جنايت عظيمي را در تاريخ بشريت ايجاد كند كه جبران آن امكان پذير نيست، مانند كشتن انبيا و ائمه عليهم السلام. روشن است كه اصل وجود انسان ،فكر و ذهن و قدرت اختيار و انتخابگري او ، هم چنين مواد اوليه انواع قدرت و سلاح گرم و سرد، و خاصيت و قدرت تأثير گذاري آن ها، همگي تحت اراده و مشيت خدا به وجود آمده است. اگرهر يك از اين عوامل را از صحنه خارج كنيم، فعلي و عملي (چه خوب باشد يا بد ) تحقق پيدا نمي كند. چنان كه اگر انسان با ميل و اختيار خود، كار خوب يا بدي را اراده نكند، هيچ عمل خوب يا بدي از او به وقوع نمي پيوندد. با اين تفسير و نگاه است كه از يك سو فاعل و علت همه كارهاي خوب و بد انسان را، به خودش نسبت مي دهيم و او را مستحق پاداش يا كيفر مي دانيم، چون او بود كه انجام يا ترك فلان كار خوب يا بد را اختيار و انتخاب كرد، و از سويي ديگر بر اساس توحيد افعالي همه كارها را به خدا نسبت مي دهيم، چون هم زمينه ها و مقدمات انجام يا ترك هر كاري را خداوند فراهم كرده است، و هم در حين و هنگام انجام كارها موانع را بر اساس قانوني كه خود در طبيعت قرار داده، برداشته و بر توفيقات انسان در رسيدن به هدف و مقصدش، افزوده است. پاسخ را با يك حديث زيبا به پايان مي بريم. حضرت امام زين العابدين(ع) فرمود: خداوند ( در حديث قدسي) مي فرمايد: اي فرزند آدم! به اراده من است كه تو مي تواني اراده كني( من آزادي اراده به تو دادم) و به نيروي من است كه مي تواني واجبات را انجام دهي ، و با سوء استفاده از نعمت من است كه قدرت بر گناه و معصيتم را پيدا كرده اي! من تو را شنوا و دانا كردم( و راه و چاه را به تو نشان دادم)آن چه از نيكي به تو مي رسداز ناحيه خدا است، و آنچه از بدي به تو مي رسد از ناحيه خودتوست( چون نعمت بزرگ اختيار را كفران نمودي و آن را در گناه به كار گرفتي)..(4)
پي نوشت ها:
1. نساء (4)، آيه 78.
2. نجم ( 53)، آيه 39.
3. المدثر( 74)، آيه 38.
4. آيت الله مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ناشر دارالكتب الاسلاميه، تهران 1371ش، ج11، ص 224.
موفق باشید.