سلام علیکم
در طلاق خلع و مبارات که از اقسام طلاق بائن است و مرد حق رجوع ندارد .دلیل شرعی ودلیل عقلی( هر یک را جدا گانه بفرمائید) بر عده نگاه داشتن از طرف زن بر چه اساسی است؟زیرا نه مانند عده طلاق رجعی است که بگوئیم حق رجوع مرد در آن مستتر است و نه مانند عده طلاق زن شوهر مرده است که بخواهیم حرمت میت و عزاداران را بیان کنیم و نه با وجود آزمایشگاههای علمی که وجود حمل را تائید میکند میتوانیم بیان کنیم که شاید علت عده ، بدلیل مشخص شدن این است که آیا زن حمل دارد یا نه ؟ با توجه به مطالب بالا دلیل عده در طلاق خلع و مبارات را با مستندات آن یا لااقل آدرس استناداتِ آن بیان بفرمائید.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
بر خلاف تصور شما با آنكه در طلاق خلع و مبارات حق رجوع براي مرد ثابت نيست. اما زن حق رجوع دارد و از اين جهت مانند طلاق رجعي است و بسياري از حكمتهايي كه براي عده طلاق رجعي نقل مي شود، در اينجا نيز ثابت است. بايد گفت دلايلي كه در سوالتان ذكر كرده ايد با آن بخشي از حكمتهاي عده در طلاق است. اما به دو مساله بايد توجه كنيد:
1. مهمترين مساله در عده طلاق احياء دوباره خانواده است كه نبايد از آن غفلت كرد. از نظر اسلام طلاق منفورترين حلال‏ها و تداوم كانون خانواده و احيا آن از بهترين رفتارهاست.(1)
در عدّه طلاق، زن مى‏تواند در همان خانه‏اى كه زندگى مى‏كرده سكونت داشته باشد.(2) در اين زمان زن و مرد مى‏توانند با توافق دوباره با يكديگر و بدون هيچ تشريفات شرعى يا قانونى دوباره زندگى خانوادگى خويش را احيا كرده و يا با پايان رسيدن زمان عدّه، بر تصميم بر جدايى باقى بمانند و به طور كامل از هم جدا شوند.
گاهى در اثر عوامل مختلف، وضعى پيش مى‏آيد كه پديد آمدن يك اختلاف جزئى و نزاع كوچك، حس انتقام را آن چنان شعله‏ور مى‏سازد كه فروغ عقل و وجدان را خاموش مى‏كند و غالباً تفرقه‏هاى خانوادگى در همين حالات رخ مى‏دهد. اما بسيار مى‏شود كه مدّتى اندك بعد از كشمكش، زن و مرد به خود آمده، پشيمان مى‏گردند. اينجاست كه آيه مورد بحث مى‏گويد: زن‏ها بايد مدّتى عدّه نگه دارند و صبر كنند تا اين امواج زود گذر بگذرد و ابرهاى تيره نزاع و دشمنى از آسمان زندگى آنان پراكنده شود.
با اين توضيح، زمان عدّه موقعيت و زمينه‏اى مناسب است كه در آن نه جدايى كامل و نه رابطه زناشويى به نحو كامل برقرار نيست. در اين موقعيت زن و مرد به دور از هيجانات و احساسات زودگذر، در برزخ بين اصلاح مشكلات و بازگشت به كانون خانوده و يا عدم توانايى براى اصلاح و جدايى قرار مى‏گيرند.
به عبارت ديگر زمان عدّه در طلاق، موقعيتى عقلايى و مناسب براى درست فكر كردن و سبك و سنگين كردن مزايا و معايب باقى بودن بر ازدواج و يا جدايى كامل خواهد بود. در عمل زمان عده رجعى فرصتى براى احياء دوباره نظام خانواده و تولّدى دوباره بر اساس شرائط و بينش‏هاى جديد نسبت به زندگى است.
2. نكته دوم كه بايد به آن توجه كنيد اين است كه هر چند علتهاي زيادي براي فلسفه عده در طلاق از انواع گوناگون نقل شده است، اما بايد اذعان كرد كه اين دلايل، تنها حكمتهاي چندي از اين حكم الهي است نه دليل مشخص آن. به عبارت ديگر ما دلايل بسياري از احكام را به درستي نمي دانيم و تعبدا به آنها سر مي نهيم. در احكام، ملاكِ به هدف رسيدن، عمل است و اين امر، ما را ملزم مي‌كند كه سخن خداي حكيم را حتي در صورت ندانستن فلسفه آن، اطاعت كنيم، زيرا پيش‌تر پذيرفته‌ايم كه خداوند، دانا به اسرار وجود انسان و مصالح و مفاسد واقعي است و به حكم خلاف مصلحت و بي‌فايده يا مضر، دستور نمي‌دهد، اين يعني تعبد و پذيرش از روي اعتماد و اعتقاد كه وظيفه ما در اجراي احكام است.
پي نوشت ها:
1. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365ش، ج5، ص54.
2. طلاق(65) آيه 1.
موفق باشید.