با عرض سیام وخسته نباشید من دختری هجده ساله هستم که از سن پانرده سالگی به خدا شک کردم در یک کلاس احکام رفتم شکم برطرف شد اما بعد از ان فکر هایی به ذهن خطور کرد که تا الان که هجده سال دارم ان فکر ها بامن هستند تا اینکه باعض شد کافر شوم و به امامن معصوم نوهین و تهمت بزتم جند بار تلاش کردم اما و توانستم ظرف مدت سه روز از توهین کردن بپرهیزم اما نشدچند بار ناامید می شدم شیطان مرا وسه وسه می کرد و نوعی حس دوست داشتن در من ایجاد می کنه که من نتوانم به راه خدا برگردم کمکم کنید و اگر شماره تلفنی یا ادرسی از مشاوران مذهبی در شهرستان فلاورحان یااستان اصفهان سراغ دارید برایم ایمیل کنید گاهی وفت ها با خودم میگن جرا خدا منو افرید چرا به وجودماورد چرا توسن چهارده سالگی من را با خودش نبرد گذاشت من رحر بکشم چرا بعضی ازبچه هار را با خودش می بره که مبادا اوناکه بزرگ که شدن بد بشوند این چه عدالتی که خدا داره نمی گم من خوبم بلکه بدم به خدا و پیامبران و امامان بد کردم اما اگه من چند سال پیش برده بود دیگه این اتفاق برای من نمی افتاد
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به چند نكته مهم توجه كنيد.
1- مشكل اساسي شما مانند بسياري از آدم ها نشناختن خدا است. البته ممكن است خيلي مطالب در مورد عظمت و بزرگواري و رأفت و مهرباني خدا خوانده يا شنيده باشيد. اما همه اين ها فقط در ظرف ذهن و حافظه ما ريخه شده، در عمق دل و جان ما نفوذ نكرده، از اين رو آثار آن را در درون وجود خود حس نمي كنيم. چه كسي است كه خدا را بشناسد، و از زيبايي ها، علم و قدرت و عظمتش، برداشت و تصوري صحيح داشته باشد، اما مجذوب او نشود، و عاشق دلباخته، بلكه خودباخته او نگردد؟ امام سجاد(ع) اين حقيقت را در مناجات خود اين گونه بيان مي كند. «إِلَهِي مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِي آنس [أَنِسَ] بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلا» اي خداي من ! كيست كه مزة شيريني دوستي با تو را چشيده باشد، و غير تو را جايگزين تو قرار دهد؟ و چه كسي است كه به تو نزديك شده، و به مقام قرب تو اُنس گرفته باشد، و بخواهد لحظه اي از تو روي برگرداند؟ (1)
پس لازم است نخست به آيات دلنشين قرآن كه گوياي عشق و علاقه خداي مهربان نسبت به بندگانش است، توجه كنيم. اگر چه دوستي و مهرباني خدا نسبت به بندگانش با كلمات و واژه هاي زيادي مانند « رحمان، رحيم، كريم، ودود، و ُمحب و...» در قرآن بيان شده، ولي واژه « رؤف و رأفت» كه بيانگر يك نوع نزديكي، صميميت، عشق و علاقه و صفاي ديگري است. اين واژه ده بار در قرآن براي خدا به كار رفته است. (2) مثلا در دو آيه آمده است «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ » (3) خداوند نسبت به همه مردمان علاقه مند و مهربان است. و در دو آيه با عبارت « وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» (4) خداوند نسبت به همه بندگان علاقه مند است، مهرباني خدا بيان شده است. در يك آيه رأفت خدا نسبت به گناه كاراني كه توبه كرده اند، بيان شده است. « ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِم إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيم» (5) سپس خداوند توبه آنان (گناه كاران) را پذيرفت، چون خدا نسبت به آنان علاقه مند و مهربان است!
پرسشگر گرامي ! يك لحظه تمركز ذهني در خود ايجاد كن ، و همين آيه يعني إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِيم را دوباره بخوان. آري خداي مهربان همه بنده ها – حتي گناه كاران توبه كننده – را دوست دارد. در حديث قدسي آمده است كه خداوند به حضرت داود (ع) فرمود: اي داود ! اگر گناه كاراني كه به من پُشت كردند، و دستوراتم را اجرا نكردند، بدانند چه قدر دوست شان دارم، و چگونه منتظرم به سوي من برگردند، و گناه و معصيت را ترك كنند، و با من رفيق شوند، و من دوست آنان گردم، آن چنان عشق به خدا وجودشان را فرا مي گيرد كه از شدت شوق و اشتياق جان خواهند داد. بعد فرمود: « يا داود هذه إرادتي في المدبرين عني فكيف إرادتي في المقبلين علىّ و..» (6) يعني اي داود ! وقتي من بندگان گناه كار خود را اين قدر دوست مي دارم ، پس خود بدان كه بندگان مؤمن و توبه كنندگان از گناه را چه قدر دوست دارم!! وقتي بنده گناه كاري توبه مي كند، و به سوي من مي آيد، در نزد من چه جلالت و مقام و عظمت والايي دارد.!!
2- اي عزيزگرامي! پيدايش اين نوع پرسشها در ذهن انسان ( و خطورات ذهني، شك در مورد خدا يا پيدايش سؤالات و شبهاتي در مورد قيامت و پيامبران و امامان و..)، مخصوص شما نيست، بلكه يك امري عادي و طبيعي - به ويژه در دوران نوجواني و جواني- است.
اين گونه جرقهها كه گاهي در ذهن و دل انسان وارد ميشود و زود هم خارج ميگردد و در معارف اسلامي از آن به «حديث نفس» تعبير ميشود، اشكال ندارد و انسان را از دايره «دين» خارج نميكند، و كافر نمي شود.
مهم آن است كه بر «عقيده و ايمان خود استوار و ثابت قدم» باشيد و راههاي ورودي «حديث نفس» و القاي شبهات و اشكالات ذهني خود را ببنديد.
تا انسان سطح اطلاعات و آگاهي ديني و شناخت و معرفت خود را نسبت به خدا و قرآن و چهارده معصوم عليهم السلام نيفزايد و آن را به ايمان و عقيدة قوي و تقواي قلبي و قولي و عملي منتهي نسازد، نميتواند از اغواي شيطان در امان باشد، چنان قرآن اين مطلب را از قول شيطان گزارش ميدهد: «شيطان به خداوند عرض كرد: به عزّت تو سوگند كه همگان را گمراه ميسازم (يعني در صدد گمراهي آنها برميآيم) مگر آنها كه از بندگان مخلص تو باشند».(7) بنا بر اين براي دور ساختن شيطان از خود، بايد ميزان « معرفت و معنويت » خود را تقويت كنيد، و راه تقويت اين دو نيز عبارت است از: مطالعه + عمل خالصانه به آن چيزهايي كه از دين ياد گرفته ايد. در پايان چند كتاب جهت مطالعه معرفي مي شود.
همزمان با رعايت دو توصيه پيش، به راهكار معنوي كه در ذيل ميآيد، عمل كنيد تا ان شاء الله مشكل حديث نفس به تدريج برطرف شود.
يك - از امام صادق(ع) روايت شده كه براي رفع حديث نفس، ذكر «لا حولَ ولا قوّة إلاّ بالله» مفيد است. اين ذكر را با توجه به معنا و مفهومش زياد بگوييد.
دو - مردي خدمت امام باقر(ع) رسيد و از سه چيز شكايت كرد:
يكي از وسوسه شيطان و حديث نفس كه براي او پيش ميآيد.
دوم از فقر و تنگدستي،
سوم ـ از بدهكاريهاي زيادي كه دارد.
حضرت فرمود: اين دعا را مكرر بخوان خداوند هر سه مشكل شما را برطرف ميكند: «توكّلت علي الحيّ الذي لا يموتُ والحمد للّه الذي ل يتّخذ ولداً ولم يكن له شريكٌ في المُلك ولم يكن له وليُّ من الذلّ وكبّره تكبيراً».
پس از مدتي مردم خدمت امام رسيد و گفت: به دستور شما عمل كردم، خداوند هر سه مشكل مرا برطرف ساخت.
سه - در روايت آمده است كه براي رفع وسوسة شيطان و حديث نفس و زماني كه در دل شكي نسبت به خدا پيدا شد، بگويد: «هو الأوّل والآخر والظاهر والباطن وهو بكلّ شيءٍ عليم».
چهار - امام صادق(ع) فرمود:«هر گاه شيطان در دل انسان وسوسه كرد و در او شك و ترديد ايجاد كرد، سه مرتبه بر سينه و شكم خود بكشد و بگويد: «بسم الله وبالله، محمّدٌ رسول الله ولا حول ولا قوّة إلاّ بالله العليّ العظيم، اللهمّ امْسَح عنّي ما أحذر».(8)
پرسشگر گرامي ! مي توانيد جهت دريافت اطلاعات بيشتر، و مشاوره با شماره تلفن 09640 تماس بگيريد.
در پايان كتاب هاي زير را جهت مطالعه پيشنهاد مي كنيم.
الف- آداب و مراحل سلوك، نوشته آقاي كريم محمودحقيقي
ب- عبادت عاشقانه، آقاي كريم محمودحقيقي
ج- راهيان كوي دوست، استاد مصباح يزدي
د- نامهها برنامهها،علامه حسن زاده آملي.
پي نوشت ها:
1. مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، مناجات خمس عشره، مناجات نهم.
2. مثل آيات 7، و 47 نحل (16) و 20، نور ( 24) و 9، حديد ( 57) و 10، حشر (59).
3. بقره (2)، آيه 143 و حج ( 22 )، آيه 65.
4. بقره ( 2)، آيه 207 و آل عمران ( 3 )، آيه 30.
5. توبه ( 9)، آيه 117.
6. تفسيرمفاتيح الغيب، فخر رازي، ج 31، ص 33، ناشر: دار احياء التراث العربي، بيروت، سال 1420 ق.
7. ص (38)، آيه 83 و در سوره حجر، آيه 40 همين مطلب بدون سوگند (قال فبعزّتك) آمده است.
8. هر چهار راهكار معنوي از كتاب شريف مفاتيح الجنان ـ فهرست باقيات صالحات، باب دويم نقل شده است.
موفق باشید.