برای ما که در این دوره از تاریخ قرار داریم و در دنیایی مدرن زندگی می کنیم زندگی در یک باغ زیبا راضی کننده است. مگر ابعاد شخصیتی و روحی انسان آنقدر کم است که با میوه و قصر و سایر نعمات برآورده می شود؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
تصويري كه از زندگي در بهشت داريد چندان كامل و صحيح به نظر نمي رسد؛ حقيقت ان است كه زندگي بهشتيان يك زندگي كامل و متنوع و برخوردار از انواع زيبايي ها و جذابيت ها و سراسر تنوع و تكامل است، با حفظ اين اصل كه در آنجا همه چيز لذت محض است.
در واقع هر كاري كه به نوعي موجب التذاذ و لذت بردن فرد بهشتي باشد و مورد تمايل و خواست ايشان باشد، به موجب آيات قرآن كه تاكيد مي كند براي بهشتيان هرچه مايل باشند فراهم خواهد شد(1) براي آن ها مقدور و ممكن است و اين كه در قرآن به جزئيات اين موارد اشاره اي نشده به معناي عدم وجود اين تنوع فعاليت و رفتار و التذاذ نيست؛ در حقيقت معيار لذت و خوشي و نعمت در بهشت ميل و خواست خود فرد بهشتي است.
بر اين اساس ممكن است يك فرد بهشتي بسته به محيط زندگي دنيايي خود گونه از نعمات را بپسندد و فرد ديگري گونه اي ديگر را؛ ممكن است فردي كه در اين دنيا زندگي در محيطي خشك را تجربه كرده مايل باشد محيط زيبايي جنگلي و پر از باغ و درخت و آب را تجربه كند ولي فردي كه در دنيا در محيط سرسبز و يا سردسير زندگي كرده مايل به تجربه محيطي گرمسير و حتي بياباني باشد؛ جالب انكه در بهشت مي توان همه اين تفاوت ها را نيزبا هم جمع نمود و لذت تجربه محيط هاي چندگانه را به طور همزمان درك كرد.
در هر حال همه اين فروض از محيط زندگي گرفته تا ابزار و لوازم زندگي و نوع معاشرت و همنوايي با مومنان بهشتي و ... همه و همه مي تواند بسته به ميل و سليقه و خواست فرد بهشتي تغيير يابد و مثلا فردي كه در دنيا زندگي در محيطي تكنولوژيك و مملو از مظاهر تمدن و پيشرفت در علوم تجربي را گذرانده، در بهشت محيطي از همان سنخ و شكل و شمائل را اما در اوج و نهايت كمال تجربه كند.
اما در مورد نعمات بهشتي و احتمال تكراري شدن آن به طور كلي بايد گفت بعد از محاسبه اعمال در قيامت ، هرآنكه در بهشت وارد شد تا ابد در همان جا به حيات جاودان خود ادامه مي دهد (2) و اين حيات پاياني ندارد. زيرا اصولا براي حيات اخروي محدوديت زماني وجود نداشته و تصوير انتها و پايان براي آن بي معناست.
در مورد چرايي اين ابديت بايد گفت كه ادامه زندگي انسان در آخرت، لازمه حكيمانه بودن داستان آفرينش است، زيرا بهشت و دوزخ، نتيجه و پاداش انتخاب هاي درست و يا نادرست انسان ها در زندگي دنيا است كه انگيزه انسان ها را براي رسيدن به كمال و سعادت بالا مي برند. اگر قرار باشد با رسيدن به اين جايگاه يا پس از زندگي محدودي در بهشت ديگر انتهاي داستان فرا برسد و فنا و نابودي در انتظار انسان باشد، براي وي چه انگيزه اي براي رسيدن به اين نتايج باقي مي ماند؟
انسان داراي روح جاودانه است چون هستي و وجود يافت، دليلي براي نابودي او وجود ندارد. جاودانگي جزئي از ذات وجود آدمي است. به همين خاطر جاودانگي عالم آخرت و بهشت، پديده اي است كه خواسته فطري و دروني انسان است كه هميشه آن را مي خواهد؛ بنابراين عالم آخرت و بهشت، پاسخي به خواستة دروني آدمي است.
ممكن است تصور شود چنين ابديت و جاودانگي به نوعي تكراري و ملالت بار شدن خواهد انجاميد و در نتيجه اين زندگي لذت بخش نخواهد بود؛ اما در اين خصوص بايد گفت:
در بهشت هم انسان مي تواند با افزودن به درجات معرفت و شناخت خود مراتب بالاتري از قابليت هاي انساني را براي خود رقم بزند و به كمالات بيش تري دست يابد. شوق رسيدن به مراتب بالاتر و بهره هاي روحي و معنوي همراه آن خود بالاترين انگيزه و هدف براي انسان بهشتي است .
نعمت هاي بهشت همواره جسماني نيستند. بلكه در بسياري از موارد روحاني خالص يا مخلوطي از نعمت جسماني و روحاني اند كه در آن ها محدوديت هاي مادي و جسماني وجود ندارد؛ آيا در عشق يك عالم بزرگ به مطالعه و تحقيق و لذت روحي كه از آن مي برد، تكرار و يكنواختي معنا پيدا مي كند؟ مسلما نعمت هاي عظيم روحي بهشتيان هزاران بار از اين نمونه ها فراتر است.
حتي بر فرض كه زندگي بهشتيان تنها لذت جسماني محض و بهره هاي شناخته شده از حيات ابدي بهشت باشد ، در آن عالم نيز هر لحظه و آن، چيز تازه اي تحقق مي يابد. خلقت تداوم يافته و هر لحظه چيزي نو پديد مي يابد. نوعي حيات ناشناخته در همه موجودات وجود دارد كه شوق و ميلي جديد را آن به آن تجديد مي سازد؛ تصور هر نوع ملالت و يكنواختي ناشي از زندگي ما در عالم دنياست كه غرق در محدوديت ها و كاستي است.
همه لذت ها در آن جا از خلوص تمام برخوردار است. به علاوه ظرفيت ما در درك آن ها مانند دنيا نيست . در واقع همان احساس ميل به غذاي لذيذ كه پس از مدتي در همان انسان سير بي ميل به غذا دوباره شكل مي گيرد، در بهشتيان بدون فاصله محقق مي شود.
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند بهشتى آفريده كه هيچ چشمى نديده و هيچ مخلوقى از آن آگاه نيست. خداوند هر صبحگاه آن را مى گشايد و مى گويد: بوى خوشت را افزون كن و نسيمت را بيفزا». (3) بنا بر اين براي بهشتيان هيچ گونه ملال و دلزدگي از بهشت و نعماتش معني و مفهوم ندارد.
«براي اهل بهشت سفره هايي مي گسترانند كه بر آن، آنچه مورد علاقه آن هاست ، قرار داده مي شود. طعام هايي كه از آن لذيذتر و معطر تر نيست». (4)
در بهشت نوعي تكامل وجود دارد، در همه چيز حتي در خود بهشتيان. هر تكاملي جلوه جديدي از زيبايي هاي همان منظر واحد را به انسان مي نماياند، چه رسد به اينكه همان منظر نيز در حال تكامل است؛ در روايتي آمده است:
«سوگند به خدايي كه قرآن را بر محمد نازل كرد! اهل بهشت پيوسته بر جمال و زيبايي شان افزوده مي شود، همچنان كه در دنيا بر پيري و فرتوتي آنان افزوده مي شد». (5)
بنا براين در بهشت يكنواختي و در جا زدن و خستگي و ملال نيست. البته اين حقيقت را نبايد از ياد برد كه واقعيت بهشت و نعمت هاي آن برتر از درك ما بوده، مقايسه آن با دنياي مادي به اين اشكال ها منتهي مي شود،در حالي كه تفاوت آن ها را جز خدا نمي داند..
براي مطالعه بيش تر مي توانيد به اين منابع مراجعه نماييد:
1. جوادي آملي، تفسير موضوعي قران كريم (معاد در قران) ج 5، نشر مركز اسرا.
2. گفتار فلسفي، معاد از نظر روح و جسم ، ج 2، هيئت نشر معارف اسلامي.
3. ناصر مكارم شيرازي، پيام قران، ج 6، نشر دارالكتب الاسلاميه تهران.
پي نوشت ها:
1. نحل (16) آيه 31.
2. بقره (2) آيه 82.
3. بحرانى سيد هاشم‏، البرهان فى تفسير القرآن‏، بنياد بعثت‏، تهران‏، 1416 ه ق‏، ج4، ص 394.
4. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 ه ق، ج8، ص199.
5. فيض كاشانى، علم اليقين في أصول الدين‏، انتشارات بيدار، قم‏ ، 1418 ه ق‏، ج 2، ص 1256.
موفق باشید.