سلام،من گاهی در موقع مشاهده تصاویر جنس مخالف احساسات جنسی (نه چندان زیاد) پیدا میکنم که بر خلاف بسیاری از انسانهای دیگر دوست ندارم که این حس در من بوجود بیاید.
چیزی که من میخواهم این است که براحتی بدون هیچگونه احساس بیگانگی با جنس مخالف ارتباط برقرار کنم(منظور از ارتباط،صحبت کردن و کارهای عادی دیگر است.)
گاهی با دیدن تصویر جنس مخالف این احساس که در همه وجود دارد در من هم بوجود می آید اما همین تصویر اگر جنس موافق باشد احساسی ندارم.با وجود اینکه کاملا عادی است و راه هایی اعم از دوری از جنس مخالف و بیگانگی با آنها که توسط بزرگان نقل شده است وجود دارد،اما شخصا ترجیح می دهم که با سرکوب کردن این احساس بتوانم با زن ها مرد ها بدون تفکیک گذاری زندگی کنم.
شما میدانید که تفکیک گذاری بین زن و مرد روز به روز بیشتر میشود و کاری هم از دست من ساخته نیست به جز شروع کردن از خودم.اگر من در ذهنم از زنان تصویری بیگانه و مبهم داشته باشم مطمئنا در ارتباط با آنها دچار ضعف هایی خواهم بود.برای مثال چادر گذاری و مخفی کردن اعضای بدن توسط زنان که همه ی انسانها آنها را به طور معمول دارند،باعث میشود تا من فکر کنم که آنها زینتهایی دارند که در من وجود ندارد و دچار خود کوچک بینی شوم.حال اگر مرد ها هم چادر و مقنعه بر سر کنند چه اتفاقی خواهد افتاد؟شاید برایتان این سوال خنده دار بود اما من فکر میکنم که حقیقت این است که اگر مرد ها از ابتدای تاریخ بشریت خود را میپوشاندند و از دید زنان پنهان نگاه میداشتند حال زنها بودند که به مردها تجاوز میکردند و ما مانند زنهای این دوره آبروی خاصی داشتیم.
در عصر حاضر هم شما می بینید که در خارج از کشور پسرها با دخترها دوست میشوند و در کوچکی بدلیل نداشتن تصور ذهنی مانند جنس موافق با آنها برخورد میکنند اما متاسفانه همین پسرها و دختر ها در بزرگسالی با انگیزه ای دیگر دوست میشوند.
اگر شمایی که نامه ی مرا میخوانید مرد باشید مطمئنا بهتر حرفهایم را درک خواهید کرد و اگر زن باشید احساس میکنید که گستاخی کرده ام و شاید نامه ام را نادیده بگیریدو
اما اگر شما زن هستید توجه داشته باشید که این حس هم نشعت گرفته از همان دوران است و بدانید که هر تغییر کوچکی در گذشته باعث می شود تا زندگی ما نیز دگرگون شود.
ببخشید که سر شما را درد آوردم ممکن است که بخاطر آوردن کلمات بزرگ در نامه باور نکنید که من 16 سال سن دارم اما این ها ناگفته هایی است که در دلم مانده بود.
پس از خواندن مطالب سایت شما به این نکته پی بردم که شما یکی از بهترین پاسخ گویانی هستید که دیده ام چرا که پاسخ هایتان را بی ابهام به پرسشگران تحویل میدهید.
در ضمن نظر شما درباره ی حرف هایی که خواندید چه بود و جواب سوالم را هم ذکر کنید.
*با تشکر از کارکنان محترم سایت
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسش گر گرامي اين كه شما اهل تفكر هستيد و مي خواهيد نيروي جنسي خود را كنترل كنيد، بسيار خوب است ولي اشتباه شما در روش تان است چون كه روشي كه انتخاب كرده ايد، و مقدمه چيني هايي كه كرديد درست و واقعي نيست و ما در جواب سعي مي كنيم توضيح دهيم كه اين جمله شما:«شخصا ترجيح مي دهم كه با سركوب كردن اين احساس بتوانم با زن ها مرد ها بدون تفكيك گذاري زندگي كنم.» اشتباه است و نتيجه مطلوب تان را در بر ندارد.
تصور كنيد كسي كه يك تلفن مي سازد و اختراع مي كند به همه جوانب تلفن آگاهي دارد و مي داند راه سالم نگه داشته او و يا راه خراب شدن او چيست، او مي گويد اگر سيم تلفن را به برق بزني، تلفن مي سوزد، حال اگر من و شما بگوييم نه ترجيح مي دهم به برق بزنم و فكر مي كنم اين كار درست است، چه اتفاقي مي افتد؟ تلفن مي سوزد و نظر ما نمي تواند واقعيت را تغيير دهد. دوست عزيز خدايي كه خالق ما است و ما را از نبود، خلق كرده است، از همه بيشتر به خصوصيات جسمي و روحي ما آگاهي دارد، او به ما گفته در مواجهه با زنان و مردان بايد تفكيك بگذاريد، چون مواجهه يك مرد با زن و يا نگاه به او، يا شوخي با او، به نفع شما نيست. بلكه شهوت را تحريك مي كند، يعني حتي اگر رابطه شما با يك زن عادي باشد ،مطمئن باشيد از نظر جنسي و عاطفي عادي نيست، بلكه هر روز و هر لحظه اين حس شهوت و عاطفه بيشتر مي شود و كم كم به گناه هاي بزرگ تر مي انجامد. مثلا يكي از توصيه هاي خداوند براي راحتي ما از شهوت، نگاه نكردن به نامحرم است، نگاه راهبر دل و دام شيطان و بذر شهوت است. براي مهار غريزة جنسي بايد از ديدن آن چه كه ميل جنسي را تحريك ميكند خودداري كرد. امام علي(ع) ميفرمايد: «نعم صارف الشهوات غض الأبصار(1) بهترين عامل روگرداني از شهوات، فروبستن چشمها است». يا حضرت مسيح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهيزيد كه بذر شهوت و رشد دهنده فسق است». (2)حال اگرما بگوييم با نگاه و عادي سازي مي خواهم شهوت را كنترل كنم ،فكر نمي كنيد مخالف دستور خالق و سازنده خود حركت كرده ايم و مثل همان سيم تلفن به برق زدن ،خودمان ضرر مي كنيم؟!اين ها ضرر هاي دنيوي براي خود فرد است غير از ضرر هايي كه براي جامعه و خانواده ها دارد و اين راحت بودن نامحرم ها بنيان خانواده را سست مي كند همان طور كه در اروپا كه گفتيد اين اتفاق افتاده است، اگر هر كسي با اين تفكر عادي سازي بخواهد با نامحرمي ارتباط داشته باشد، اين خطر وجود دارد كه كساني كه خانواده دارند هم در اين رابطه ها بيافتند و كم كم زندگي شان را از دست بدهند.و اين غير از عذاب هاي اخروي اين عادي سازي است رسول اكرم (ص) ميفرمايد: «كسي كه چشمش را از حرام پر كند، خداوند روز قيامت چشمش را از آتش پر خواهد كرد، مگر آن كه توبه كند و برگردد». (3)
ما در اين جا فقط اثرات نگاه به نامحرم را گفتيم، كه نگاه به نامحرم اولين مرحله ارتباط است ديگر خودتان ببينيد اگر اين رابطه از نگاه فراتر رود و به گفتگو يا شوخي يا دوستي عاطفي و يا تماس فيزيكي برسد چقدر مصيبت در دنيا و آخرت براي فرد بيشتر خواهد داشت.
دوست گرامي بهتر است به خالق خود اطمينان كنيم و بدانيم او با دستوراتي كه به ما داده است، مسير صلاح و رستگاري را براي ما هموار كرده، اگر دستور به حفظ حريم و حدود بين نامحرم ها داده است براي اين است كه خود ما از شكستن اين قانون هاي الهي ضرر مي كنيم، به علاوه اين راهي كه شما گفتيد بسياري افراد رفته اند و نتيجه نگرفته اند، آيا تجربه اين همه انسان از اول خلقت تا كنون كافي نيست؟! مثلا زليخا مي خواست رابطه را با يوسف عادي كند كه عاشقش شد و قصد گناه كرد، حال اگر يوسف به او نگاه مي كرد يا مانند او به عادي سازي روابط تن مي داد، آيا مي توانست از گناه فرار كند؟ يوسف كه پيامبر الهي است از مواجهه با زن نامحرم فرار مي كند چون مي داند عادي سازي رابطه با زن ها، سر انجامش گناه هاي بزرگ تر است. به همين خاطر حضرت يوسف (ع) مي گويد حاضرم به زندان بروم، ولي با نامحرم و زنان عادي سازي روابط نداشته باشم:«قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني إِلَيْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ »(4) (يوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوى آن مىخوانند! و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!»
حال كه يوسف پيامبر اين گونه انتخاب مسير مي كند ،ما سزاوارتريم كه اين گونه مسائل را رعايت كنيم. مطالب در اين زمينه زياد است، ولي به علت محدوديت در نامه نگاري نمي توانيم بيش از اين ادامه دهيم ،خلاصه اين شد كه خالق ما براي كنترل شهوت دستور داده خود را در معرض نامحرم قرار ندهيم كه خود ضرر خواهيم كرد، انتخاب هر روشي غير از روش خالق، مانند زدن سيم تلفن در پريز برق است و نتيجه عكس خواهد داشت.
پي نوشت ها:
1. عبدالواحد بن محمد تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ه.ش،ص260، حديث5559.
2. محمدي ري شهري، ميزان الحكمه،4جلدي، دارالحديث، ج 4، ص 3288.
3. همان، ص 3291.
4. سوره يوسف (12) آيه 33.
موفق باشید.