سلام
در خطبه127نهج البلاغه حضرت امیر می فرمایند که هر نظر و رایی که در شورایی یا جلسه ای که جمعی حضور دارند باید پذیرفته شود و از طرفی در قرآن هم داریم که دست خدا با جماعت است پس چرا ما خلافت ابوبکر را قبول نداریم؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
سخن حضرت در اين خطبه خطاب به خوارج و كساني بود كه مانند آنها دنباله بهانه ايجاد تفرقه بين مردم بودند. امام مي فرمايد:
يَدَ اللَّهِ [عَلَى] مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّيْطَانِ كَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ
دست خدا با اجتماع مسلمانان است و مبادا دنبال تفرقه افكني و اختلاف بين امت باشيد و از جماعت مسلمانان فاصله بگيريد كه تكرو از مردم مانند گوسفند تكرو طعمه گرگ است.
اين كه اگر در شورايي رأي و نظري اتخاذ شد، بايد پذيرفته شود، سخن امام نيست. بلكه امام در ادامه راجع به حكميتي كه در صفين تعيين شد، مي فرمايد:
حُكِّمَ الْحَكَمَانِ لِيُحْيِيَا مَا أَحْيَا الْقُرْآنُ وَ يُمِيتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَ إِحْيَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَيْهِ وَ إِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ فَإِنْ جَرَّنَا الْقُرْآنُ إِلَيْهِمُ اتَّبَعْنَاهُمْ وَ إِنْ جَرَّهُمْ إِلَيْنَا اتَّبَعُونَا
دو نفر به حكميت گزيده شده اند تا آنچه قرآن زنده كرده، زنده كنند و آنچه قرآن ميرانده، بميرانند و اين زنده كردن با اجتماع بر حكم قرآن و اين ميراندن با تفرقه و اختلاف در حكم قرآن است. اگر قرآن ما را به سوي حكم آنان سوق داد، از آنان پيروي مي كنيم و اگر آنان را به سوي ما سوق داد، از ما پيروي مي كنند.
...إِنَّمَا اجْتَمَعَ رَأْيُ مَلَئِكُمْ عَلَى اخْتِيَارِ رَجُلَيْنِ أَخَذْنَا عَلَيْهِمَا أَلَّا يَتَعَدَّيَا الْقُرْآنَ فَتَاهَا عَنْهُ وَ تَرَكَا الْحَقَّ وَ هُمَا يُبْصِرَانِهِ وَ كَانَ الْجَوْرُ هَوَاهُمَا فَمَضَيَا عَلَيْهِ
رآي همگي و بزرگان شما بر حكميت اين دو قرار گرفته و از آن دو عهد گرفته ايد كه از قرآن فاصله نگيرند و حق را در حالي كه آن را تشخيص مي دهند، ترك نكنند و به ستم هوا وهوس را پيروي ننمايند و بر اين عهد رفته اند.
بنا بر اين امام در اين كلام محور را قرآن قرار داده و حكمين را به پيروي از قرآن دعوت كرده و مردم را از اختلاف و تفرقه در باره حكميت برحذر داشته است و هيچ سخن از اين نيست كه هر جمعي تصميمي گرفت. حتي اگر بر خلاف صريح قرآن باشد، بايد از آن پيروي شود.
در همين خطبه سخن از اين است كه دست خدا با جماعت مؤمنان است، ولي خلافت ابوبكر بر مبناي انتخاب جماعت مؤمنان و بر اساس ضوابط قرآن نبود تا اطاعت از آن لازم باشد زيرا:
1. در غدير با معرفي پيامبر عموم مسلمانان با آزادي و اختيار با امام علي به عنوان خليفه بعد از پيامبر بيعت كرده بودند و ديگر بعد از وفات پيامبر انتخاب ديگري معنايي جز پيمان شكني و ايجاد تفرقه واختللاف ممنوع نداشت.
2. بر فرض كه پيامبر امام علي را معرفي نكرده و مردم هم بيعت نكرده بودند، با وفات پيامبر لازم بود عموم مسلمانان و بزرگان مهاجر و انصار از جمله اهل بيت و شخصيت هايي مانند امام علي و عباس و ... جمع شده و با رايزني و مشورت بهترين فرد را براي خلافت تعيين مي كردند نه اين كه جمعي در شرايط بحراني بروند و دور از چشم بزرگان مهاجر و اهل بيت به سرعت و حساب نشده تصميمي بگيرند و بعد هم به سرعت به بيعت گيري از ديگران براي فرد مورد نظر اقدام كنند.
3. اگر هم جماعت مسلمانان كاري كنند كه مطابق قرآن نباشد و مخالفت آشكار با حكم قرآن داشته باشد، باز هم پذيرفتن آن تصميم به عنوان حق صحيح نيست. زيرا در همين بيان امام قرآن را محور ومعيار قرار داده است. انتخاب ابوبكر در حالي كه فرد صلاحيت دارتري مانند علي بن ابي طالب هست كه هيچ كس به پايه فضايل او نمي رسد، مطابق دستور قرآن نيست. زيرا خليفه بايد صلاحيت دارترين باشد.
موفق باشید.