سلام .آیا تمام کسانی که در سر تا سر دنیا آزادانه زندگی می کنند و و حدود الهی را رعایت نمی کنند قطعا جهنمی اند؟؟؟ مثلا طرف در یک کشور اروپایی مطربی میکنه(ببخشید) زن بازی می کنه و همه کار میکنند به بهانه ازادی بعد در امور خیریه گوناگون هم شرکت میکنند سوالم اینه ایا اینها قطعا قطعا جهنمی هستنند ؟؟؟چگونه است .ممنون

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين باره بايد به دو نكته توجه شود:
نكته اول اين كه: افراد ياد شده در پرسش يا عالم و عامد اند و يا جاهل غير عامد. عالمان و عامدان اهل عذاب اند، چون عمداً بر خلاف علم خود عمل كرده اند.
جاهل هم دو دسته اند: مقصر و قاصر. مقصران يا افرادي كه با وجود امكان رسيدن به حقيقت، از آن سرباز زده اند ، مثل عالمان، جهنّمي اند ( البته بدون لحاظ رحمت الهي كه ممكن است شامل آن ها هم بشود) امّا قاصران كه اكثر مردم را تشكيل مي‌‌‌دهند، ممكن است اهل نجات باشند و بدليل قصورشان كيفر نشوند.
زيرا انها يا غافلند و اصلاً احتمال خلاف در گفتار و كردار خود را نمي دهند يا احتمال خلاف مي‌دهند، امّا راه و وسيله اي براي رسيدن به حق در اختيار ندارند و يا در پي كشف حقيقت رفته و تحقيق كرده اند، ولي نتوانسته اند بفهمند گفتار و كردارشان باطل بوده و خلاف واقع است ،هرچند پايبندي آن ها به اصول ودستورهاي ديني خودشان هم تاحدي لازم است.
شهيد مطهرى(ره) در اين باره مى‏گويد: اگر كسى در روايات دقت كند، مى‏يابد كه ائمه(ع) تكيه‏شان بر اين مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مى‏آيد، از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطى باشد كه مى‏بايست تحقيق و جستجو كند، اما افرادى كه ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطى به سر مى‏برند كه مصداق منكر و يا مقصر به شمار نمى‏روند، آنان در رديف منكران و مخالفان نيستند.
ائمه اطهار بسيارى از مردم را از اين طبقه مى‏دانند. اين گونه افراد داراى استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهى درباره آنان مى‏رود ؛ همان طورى كه ممكن است منشأ استضعاف، عدم امكان تغيير محيط باشد، ممكن است اين جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد.(1)
نكته دوم در باره اعمال نيك وشركت انها در امور خيريه است در اين باره گفته شده: قبولي اعمال مطلبي است، و پاداش مناسب داشتن اين اعمال مطلب ديگر؛ به همين جهت مشهور ميان دانشمندان اسلام اين است كه مثلاً نماز بدون حضور قلب و يا با ارتكاب بعضي از گناهان مانند غيبت، مقبول درگاه خدا نيست، با اينكه مي‌دانيم چنين نمازي شرعاً صحيح است، و اطاعت فرمان خدا است و انجام وظيفه محسوب مي‌شود. مسلم است كه اطاعت فرمان خدا بدون پاداش نخواهد بود؛ بنا بر اين قبول عمل همان مرتبه عالي عمل است .
در مورد بحث خودمان، نيز همين را مي گوئيم: اگر خدمات انساني و مردمي با ايمان همراه باشد، عالي ترين محتوا را خواهد داشت، ولي در غير اين صورت نمي توان گفت مطلقا بي اثر است بلكه اگر واقعا براي خدا و با نيت خير انجام شده باشد حتي بدون ايمان و اعتقاد صحيح چه بسا به طور كلي بي پاداش نباشد؛ هرچند پاداش عمل لازم نيست منحصراً ورود به بهشت باشد.(2)
در نتيجه افراد ياد شده بدليل كارهاي نيكشان در دنيا ويا در آخرت از طريق تخفيف عذاب پاداش خود را دريافت مي كنند ولي براي اعمال خلاف وگناهاني كه انجام داده اند اگر ايمان نياورند و توبه نكند مورد كيفر قرار مي گيرند .
پي نوشت ها:
1. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار،صدرا، تهران، 1388ه.ش، ج 1، ص 320.
2. مكارم شيرازي، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1374ه.ش، ج 10، ص 312ـ 317.
موفق باشید.