آیا سعادت و شقاوت انسان ،یعنی عاقبت به خیری و عاقبت به شری ،بستگی به اکنون و حال افراد دارد یا به گذشته ی انسان بر می گردد؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به طور كلي سعادت و شقاوت انسان در اختيار خود اوست. به اين معنا كه عاقبت به خيري و عاقبت به شري هر فرد به اعمال و رفتار او بستگي دارد. توضيح مطلب:
از طرفي انسان پيوسته در معرض امتحان الهي قرار دارد و از طرفي ديگر آدمي پيوسته در حال انتخاب و گزينش است. اگر درست انتخاب نكند و از آزمون موفق بيرون نيايد، گرچه سابقه عبادت فراوان داشته باشد، گرفتار بدعاقبتي مي‌شود.
البته ممكن است كسي در بخشي از عمر خود گرفتار گناه باشد، ولي بالاخره بر اثر عوامل نهفته توفيقي نصيب او بشود و توبه نمايد. در ادامه عمر خود درست گزينش كند و راه صحيح را برود و عاقبت به خير بشود. از اين رو خداوند واجب نموده كه دست‌كم هر شبانه روز ده بار اين آيه را در نماز خود تلاوت كنيم:«اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيم؛(1) خداوندا، ما را به راه راست و درست هدايت نما».
اميرمؤمنان(ع) مي‌فرمايد:«لكن الله يبتلي خلقه ببعض ما يجهلون أصله، تمييزاً بالاختبار لهم؛(2) خداوند مخلوقات را با اموري كه آگاهي ندارند، آزمايش مي‌كند تا بدان خوب تشخيص داده شود.»
عكس اين قضيه نيز صادق است. كسي كه اعمال خوبي داشته و بر اساس آن عاقبت به خير مي شده است، هر لحظه امكان سقوطش وجود دارد. امير مؤمنان(ع) در خطبه قاصعه بيان معناداري دارد:
«فاعتبروا بما كان من فعل الله بإبليس إذ حبط عمله الطويل...؛(3) پس از آنچه خداوند نسبت به ابليس انجام داد، عبرت گيريد... » زيرا اعمال فراوان و كوشش‌هاي مداوم او شش هزار سال عبادت كرد كه مشخص نمي‌باشد از سال‌هاي دنيا يا آخرت است. اما با ساعتي تكبّر همه را نابود كرد.
به هر حال اصل عاقبت به خير يا عاقبت به شر، ريشه در وجود خود انسان و اعمال او دارد. در واقع درون خود انسان نهفته است. در پايان عمر اين موضوع نمايان شده، يا در جهان ديگر نمايان مي شود. تشخيص و قضاوت در بارة افراد كه چه كسي عاقبت به خير شده و چه كسي عاقبت به خير نشده، كار دشوار و ناپسند است، چون غير از خداوند كسي از نيت و باطن اعمال مردم آگاهي ندارد. نبايد به صِرف برخي تحولات ظاهري افراد زود دربارة اين مسئله قضاوت نمود.
كلام آخر:
انسان بايد با زبان حال و قال از پيشگاه خدا عاقبت به خيري را تمنا كند، چنان كه حضرت يوسف به پيشگاه حضرت احديت عرض كرد:«أَنتَ وَلىِ‏ِّ فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ تَوَفَّنىِ مُسْلِمًا وَ أَلْحِقْنىِ بِالصَّالِحِين؛(4) بارالها، تو صاحب اختيار من در دنيا و آخرتي. از تو مي‌خواهم كه مرا مسلمان بميراني و به صالحان ملحق سازي».
علاوه بر دعا و تضرع بايد اسباب عاقبت به خيري را فراهم نمايد و از عوامل سوء عاقبت اجتناب ورزد. مهم‌ترين عامل بد عاقبتي گناه است، چنان كه قرآن مجيد مي‌فرمايد: « ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُن؛(5) سرانجامِ كساني كه كارهاي زشت انجام دادند، آن بود كه آيات خدا را تكذيب كرده و آن ها را استهزا نمودند.»
پي نوشت ها:
1. حمد (1) آيه 4.
2.علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 هجرى قمري، ج14، ص 465 و نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره قم، ص 286
3. همان؛ و نهج البلاغه، ص 287.
4. يوسف (12) آيه 101.
5. روم (30) آيه 10.
موفق باشید.