منظور از سر المستودع چیست.
ایا حضرت علی علیه السلام با عمر ابوبکر بیعت کردند چگونه//
رندگانی پیامبر صلی الله علیه واله قبل از بعثت چگونه بود در حالی که همسر ثروتمندی داشتند وهنوز موقع استفاده از ثروت حضرت خدیجه سلام الله در راه اسلام نشده بود
با تشکر چون تاریخ درس میدهم ودر کتب ندیدم

پرسش: تاريخي
منظور از سر المستودع چيست.
ا
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
اين روايت بدون پسوند"سرّ المستودع فيها"در منابع معتبر روايي شيعه چون كتاب الأمالي و من لايحضره الفقيه شيخ صدوق و بحار الانوار علامه مجلسي نقل شده است كه مي توان مراجعه كرد.(1)
و اما جمله "والسرّ المستودع فيها" جزء روايت نيست و از طرف بعضي از علما اضافه شده و گفته شده است مصداق "سرّ" در وجود دختر گرامي رسول خدا صلوات الله عليها، امام زمان(عج) است."و الله العالم"
پي نوشت:
1. ر،ك، شيخ صدوق، كتاب الأمالي، لبنان، انتشارات اعلمي، سال 1400 ه ق، چاپ پنجم، ص 277، مجلسي محمد باقر، بحار الانوار، الجامعه لدرر الاخبار، لبنان بيروت انتشارات موسسه الوفاء سال 1404 ه ق، ج 43، ص 12 و شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، قم، انتشارات اسلامي،سال 1404 ه ق، چاپ دوم، ج‏2، ص 573.
پرسش: علي عليه السلام با عمر ابوبكر بيعت كردند
ايا حضرت علي عليه السلام با عمر ابوبكر بيعت كردند چگونه//
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در خصوص بيعت امام علي (ع) با ابابكر اختلاف نظر وجود دارد. اختلاف در زمينه بيعت و عدم بيعت امام با ابوبكر و تاريخ و چگونگي بيعت حضرت مي باشد. برخى معتقدند كه حضرت در ابتداى كار و قبل از وفات فاطمه زهرا(س) بيعت نمود. عده كثيرى بر اين باورند كه علي(ع) بعد از رحلت جانگداز فاطمه(س) بيعت كرد.
صاحب اعيان الشيعه مى گويد: بعضى از روايات دلالت دارد كه علي(ع) همان روزى كه ايشان را به مسجد بردند،بيعت كرد، ولي اكثر روايات دلالت دارند كه ايشان شش ماه بعد و پس از وفات فاطمه(س) بيعت كرد.(1)
در برخي كتاب هاي اهل سنت آمده است كه امام پس از رحلت حضرت زهرا با ابابكر بيعت نمود.(2)
در مجموع دلالت اكثر روايات و نتيجه ‌تحقيق علما بر اين است كه حضرت پس از رحلت فاطمه زهرا بيعت نمود. البته بيعت بر اساس آن نبوده است كه حضرت حكومت ابابكر را مشروع مي دانست. بلكه بيعت حضرت جهت مصالح و حفظ دين بود.
رفتار و گفتار حضرت نشان مى‏دهد كه ايشان پس از درگذشت پيامبر هرگز كسى را براى خلافت شايسته‏تر از خود نمى‏دانسته‏اند. حضرت هنگام به خلافت رسيدن و پس از مخالفت طلحه و زبير به ايشان مى‏فرمايد:
«فَوَاللَّهِ ما زِلْتُ مَدْفوعا عَنْ حَقّى، مُستَأثَرا عَلى، مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيه ُ(3)؛ سوگند به خدا! همواره از حق خويش محروم ماندم. از هنگام وفات پيامبر تا امروز حق مرا از من باز داشته و به ديگرى اختصاص داده‏اند».
حضرت، در خطبه سوم نهج البلاغه، موسوم به شقشقيه نيز حقانيت خود را براى جانشينى پيامبر اين گونه بيان مى‏فرمايد:
آگاه باشيد به خدا سوگند ! فلانى (ابن ابى قحافه، خليفه اول ابابكر )جامه خلافت را بر تن كرد، در حالى كه مى‏دانست جايگاه من نسبت به حكومت اسلامى، چون محور آسياب است به سنگ آسياب كه دور آن حركت مى‏كند. او مى‏دانست كه سيل علوم از دامن كوهسار من جارى است . مرغان دور پرواز انديشه‏ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من رداى خلافت را رها كرده، دامن جمع نمودم و از خلافت كناره‏گيرى كردم. همواره در اين انديشه بودم كه آيا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخيزم يا در اين محيط خفقان‏زا و تاريكى كه به وجود آورده‏اند، صبر پيشه سازم؟ محيطى كه پيران را فرسوده، جوانان را پير، مردان با ايمان را تا قيام قيامت و ملاقات پروردگار اندوهگين نگه مى‏دارد! پس از ارزيابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه‏تر ديدم. پس صبر كردم در حالى كه گويا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود و با ديدگان خود مى‏نگريستم كه ميراث مرا به غارت مى‏برند(4).در باره بيعت با عمر اختلافي بين مسلمانان نبود و امام علي نيز به مقتضاي همان مصالح با او همكاري نمود.
براي آگاهي بيش تر به كتاب، فروغ ولايت، از آيت الله جعفر سبحاني مراجعه نمائيد.
پي نوشت ها:
1. اعيان الشيعه، سيد محسن امين، بيروت، دار التعارف للمطبوعات ،1418 ه ق ،چاپ پنجم، تحقيق سيد حسن امين، ج2، ص171.
2. تاريخ الطبرى، محمد بن جرير طبري، قاهره،مطبعه الاستقامه، 1358، ج 2، ص 448.
3. نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتى، خطبه 6.
4. همان، خطبه 3.
پرسش: پيامبر صلي الله عليه واله قبل از بعثت چگونه ب
رندگاني پيامبر صلي الله عليه واله قبل از بعثت چگونه بود در حالي كه همسر ثروتمندي داشتند وهنوز موقع استفاده از ثروت حضرت خديجه سلام الله در راه اسلام نشده بود
با تشكر چون تاريخ درس ميدهم ودر كتب نديدم
پاسخ: با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در حديثى آمده است:ما بعث اللّه نبيّا قطّ حتّى يسترعيه الغنم ليعلمه بذلك رعيّة الناس؛ خدا هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اين‏كه او را بر شبانى گمارد تا از اين‏طريق، تربيت مردم را به او بياموزد. منبع ندارد.
داده هاي تاريخي نشان ازآن دارد كه وضع مالى و اقتصادى رسول گرامى(ص) - تازمان از دواج با خديجه(ع) - مرتب نبود، چنانكه ايشان- چند مدت -در دوران كودكي- تحت سرپرستي ابو طالب بود (1) و بعد ها نيز چوپاني نمود. در حديثى آمده است: ما بعث اللّه نبيّا قطّ حتّى يسترعيه الغنم ليعلمه بذلك رعيّة الناس؛ خدا هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اين ‏كه او را بر شبانى گمارد تا از اين‏طريق، تربيت مردم را به او بياموزد.(2)
پيامبر اسلام نيز قسمتى از عمر خود را در همين راه گذرانيد. بسيارى از سيره نويسان، اين جمله را نقل نموده‏اند كه رسول اكرم (ص) فرمود: "تمام پيامبران پيش از آن‏كه به مقام نبوت برسند، مدتى چوپانى كرده‏اند. عرض كردند: آيا شما نيز شبانى نموده‏ايد؟ فرمود: بلى. من مدتى گوسفندان اهل مكّه را، در سرزمين «قراريط» شبانى مى‏كردم"(3)، همچنين حضرت با پيشنهاد ابو طالب اقدام به تجارت نمود. ابو طالب به او گفت: «خديجه» دختر «خويلد» كه از بازرگانان قريش است؛ دنبال مرد امينى مى‏گردد كه زمام تجارت او را بر عهده بگيرد و از طرف او در كاروان بازرگانى «قريش» شركت كند و مال التجاره او را در شام به فروش برساند، چه بهتر، اى محمد! خود را به وى معرفى كنى. مناعت و بلندى روح پيامبر، مانع از آن بود كه مستقيما بدون هيچ سابقه و درخواستى، پيش «خديجه» برود و چنين پيشنهادى كند. از اين لحاظ به عموى خود چنين گفت: شايد خود خديجه دنبال من بفرستد، زيرا مى‏دانست او در ميان مردم به لقب «امين» معروف است. اتفاقا جريان نيز همين طور شد. وقتى «خديجه» از مذاكره ابو طالب با پيامبر آگاهى پيدا كرد، فورا كسى را دنبال پيامبر فرستاد و گفت: چيزى كه مرا شيفته تو كرده است، همان راست‏گويى، امانت‏دارى و اخلاق پسنديده تو است و من حاضرم دو برابر آن‏چه به ديگران مى‏دادم، به تو بدهم و دو غلام خود را همراه تو بفرستم كه در تمام مراحل فرمان‏بردار تو باشند.
رسول خدا، جريان را براى عموى خود بيان كرد. وى در پاسخ چنين گفت: اين پيشامد وسيله‏اى است براى زندگى كه خدا آن را به سوى تو فرستاده است.(4)
رسول خدا (ص) بعد از دواج با خديجه، از مال ايشان به منظور تحقق اهداف خودبهره گرفت، يكي ازمصداق اين امر اين بود كه ثروت خديجه هم براي زندگي رهبري مسلمانان و هم در ديگر امور مسلمانان مصرف گردد. به عبارت ديگر خديجه با حمايت مالي خود از اسلام، نهايت تلاش خود را به كار برد. او با كمال ميل و رغبت، تمامي ثروت خود را در اختيار پيامبر قرار داد و ايشان آن را براي رفع نيازهاي مسلمانان به كار برد. تأثيرات مثبتي كه ثروت حضرت خديجه (آن هم در اوضاع بحراني) به نفع مسلمانان و در خنثي سازي توطئه دشمنان داشت، بر كسي پوشيده نيست. در همين باره پيامبرفرمود: "ما نفعني مالٌ قط ما نفعني مال خديجه" (5)؛ هيچ ثروتي همانند دارايي خديجه به من (و آيين من) سود نرسانيده است.
درضمن شما مي توانيد، درباره ابعادزندگي رسوا خدا (ص) -بويژه وضع اقتصادي حضرت، چه قبل از بعثت وچه بعد از بعثت - به منابع زير مراجعه نماييد:
-جعفر سبحاني، فروغ ابديت
-محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام
- جعفر شهيدي ،تاريخ تحليلي اسلام
- محمد خاتم پيامبران، جمعي از نويسندگان
- سيره نبوي، شهيد مرتضي مطهري
-سيره نبوي، مصطفي دلشاد تهراني
-فروغ ابديت، جعفر سبحاني
پي نوشت ها:
1. ابن هشام (م 218) السيرة النبوية،ترجمه‏ سيد هاشم رسولى‏( زندگانى محمد(ص) پيامبر اسلام)، تهران، انتشارات كتابچى، چ پنجم ، 1375ش، ج1-2، ص115؛ تاريخ يعقوبى، احمد بن ابى يعقوب ابن واضح يعقوبى (م بعد 292)، ترجمه محمد ابراهيم آيتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ ششم، 1371ش، ج1، ص368.
2. علامه مجلسي، بحار الانور، ناشر: اسلاميه، ج11، ص65.
3. جعفر سبحاني، فروغ ابديت، قم، دفتر تبليغات اسلامي،.137، چاپ ششم، ص 188؛ ابن كثير دمشقى‏ ،البداية و النهاية(وفات: 774)، بيروت‏، ناشر دار الفكر، ج6، 276؛ ابو الفرج حلبى شافعى‏،السيرة الحلبية، بيروت‏، دار الكتب العلمية،1427،چاپ دوم‏، ج1، ص184؛ابن هشام حميرى معافرى‏،السيرة النبوية، بيروت‏، ناشر دار المعرفة ،ج1، ص184.
4. جعفر سبحاني، همان، 190
5. علامه مجلسى، بحار الأنوار، ناشر اسلاميه، ج 19، ص63.

موفق باشید.