با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ظاهرا پرسش شما در خصوص مساله ارث است؛ در اين زمينه ابتدا لازم است مقدماتي بيان شود:
از نظر اسلام، ارث نوعي انتقال منطقي ثروت هاي نسل پيشين به نسل هاي بعدي است كه ضابطه و قانون خاص و دقيقي را براي خود دارد؛ اسلام داراي نظام اقتصادي است كه يك مجموعه است. بررسي عادلانه يا ظالمانه بودن آن، زماني نتيجه صحيح مي دهد كه كليت و مجموعه آن نظام با هم ملاحظه شود. جزئي نگري و بريدن يك حكم از كل مجموعه و بررسي مجرد آن، قطعا نتيجه صحيح به بار نخواهد آورد؛ مثلا حكم نفقه يا ارث بايد در مجموعه حقوق و احكام اقتصادي -كه بعضي به سود و بعضي به ضرر زن است- مورد توجه قرار گيرد، نه به صورت مجرد و جدا از بقيه.
اينك با توجه به اين اصل كلي به بررسي ارث مي پردازيم:
در زمان ظهور اسلام و نزول قرآن كريم، محروميت زنان از ارث ميان همه اقوام و ملل بشري در سطح دنيا وجود داشت و زن معمولا به هيچ يك از عناوين همسر، مادر، دختر و يا خواهر ارث نمي‌برد. اسلام در زمينه ارث، انقلاب به وجود آورد و در زمره اولين نظام هاي حقوقي جهاني بود كه به زنان حق ارث عطا كرده تمام قوانين ظالمانه دوران جاهليت را كه بر پايه اعتقادات و آداب و رسوم قبيله اي بود، منسوخ نمود. در دوران جاهلي نه تنها به زن ارث نمي‌دادند، بلكه او را همانند ديگر اموال متوفي، به ارث مي‌بردند. اين قانون جاهلي به وسيله قرآن كريم منسوخ شد.(1)
اسلام براي اولين بار زن را به عناوين دختر، خواهر، مادر و...، وارث شمرد و به عنوان قانون كلي اعلام كرد:
مردان را از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان به جاي مي گذارند، بهره اي است. زنان را [نيز] از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان به جاي مي گذارند، بهره اي است؛ چه كم باشد يا فراوان و اين بهره اي قطعي و واجب شده است.(2)
در شأن نزول اين آيه نقل شده كه شوهر زني از دنيا رفت و برادرانش اموال وي را به ارث تصاحب كردند. به همسر و دخترش كه تنها بازماندگان نزديك او بودند، چيزي ندادند. زن به محضر رسول خدا شكايت برد و برادران متوفي در رد تقاضاي ارث بردن زن به پيامبر عرض كردند:
او كه نمي تواند[براي جنگ و دفاع] سوار اسب شود. در مقابل دشمن بايستد. ملاك ارث بردن نيز قدرت جنگ و دفاع داشتن است؛ پس او ارث نمي برد.
اين آيه نازل شد و اين بنيان را باطل اعلام كرد.(3)
در آيه ارث فرزندان نيز به ارث بردن دختر تصريح شده، بلكه ارث او محور سهم گذاري واقع گرديده تا بر رد عقايد گذشتگان بر محروم بودن فرزندان دختر از ارث، تصريح كرده باشد.(4)
به دليل عدم دقت كافي و يك سويه نگري و جزءبيني، ارث از دير باز محل ايراد بوده، به خصوص در باره آيه بالا كه سهم پسر را دو برابر سهم دختر دانسته و يا سهم شوهر را دو برابر سهم زن اعلام كرده است. ابن ابي العوجاء از شبهه پردازان زمان امام صادق(ع) مي گفت: چرا بايد زن ضعيف و بيچاره يك سهم ببرد و مرد دو سهم؟(5)
براي اين كه به راز تفاوت حقوقي ارث بهتر پي ببريم، در چند نكته بايد دقت كنيم:
1. ارث بر مبناي خويشاوندي نسبي(رَحِم) و سببي(ازدواج) است. در مبناي رَحِم- كه اصلي ترين و فراگيرترين مبناي ارث است-زن و مرد هر دو سهيمند؛ مثلا پدر و مادر، دختر و پسر يا دايي و خاله و...هر دو با هم در يك طبقه جاي مي گيرند و ارث مي برند. اين گونه نيست كه مادر ارث نبرد و پدر ببرد يا پسر ارث ببرد و دختر نبرد.
2. در مبناي رَحِم و قرابت نسبي، خويشاوندان همه در يك رتبه نيستند، بلكه آنان كه به متوفي نزديك ترند، خواه زن باشند يا مرد، اولويت دارند؛ مثلا پدر و مادر و دختر و پسر متوفي نزديك ترين افراد به اويند. با وجود آنان، ديگران كه خويشاوندان دورترند، از متوفي ارث نمي برند. بنا بر اين اگر متوفي يك دختر داشته باشد و چند برادر، ارث را دختر مي برد و به برادر ها چيزي نمي رسد. پس در اين مبنا هم جنسيت دخالتي ندارد.
3.از مباني مهم ارث، رعايت سود و زيان( غنم و غرم) است كه كاملا عقلاني و عادلانه است. مرد داراي مسئوليت هاي اقتصادي متعددي است كه زن از آن ها معاف است، بلكه بعضي از آنان در قبال زن مي باشد؛ مثلا مرد بايد مهريه و نفقه به همسرش بدهد، نفقه فرزندان را بپردازد. در پرداخت ديه قتل خطايي مردان خاندان بايد شركت كند. زن علاوه بر اين كه از پرداخت همه اين ها به عنوان تكليف معاف است،نفقه و مهريه هم مي گيرد؛ پس لازم است اين بار سنگين كه بر عهده مرد گذاشته شده با اختصاص فايده اي به او، جبران گردد.(6)
4.در بحث ارث زنان، اين گونه نيست كه هميشه سهم زن از سهم مرد كم تر باشد، بلكه گاهي مساوي و گاهي سهم زن بيش تر است. دو مورد دوم به فراموشي سپرده مي شود مثلا:
-در مواردي زن و مرد همتا و مساوي ارث مي‌برند، مثلا در صورتي كه ميت فرزند داشته باشد، پدر و مادرش هر كدام به طور يكسان (يك ششم) ارث مي‌برند. سهم پدر به عنوان مرد بودن بيش از سهم مادر نيست.
- در مواردي سهم زن بيش از سهم مرد مي‌باشد، مانند موردي كه ميت غير از پدر و دختر، وارث ديگري نداشته باشد. در اين جا پدر يك ششم مي‌برد. دختر يك دوم و بقيه به همين نسبت بين آن دو تقسيم مي شود. نيز مانند موردي كه ميت داراي نوه باشد و فرزندان او در زمان حيات وي مرده باشند كه در اين جا نوه پسري سهم پسر را مي‌برد. نوه دختري سهم دختر را، يعني اگر نوه پسري دختر باشد و نوه دختري پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث مي‌برد. (7) نيز در مواردي زن سهم بيش تري مي برد مانند زماني كه تعداد فرزندان زياد باشد كه سهم زن(يك هشتم) از سهم تك تك فرزندان پسر بيش تر مي شود.
بنابراين به صورت كلي نمي‌توان ادعا كرد كه ارث زن هميشه كم تر از مرد است، زيرا در مواردي ارث زن و مرد، مساوي و در موارد ديگر ارث زن از مرد بيش تر است. البته در بيش تر موارد ارث زن از ارث مرد كم تر است.
5. اصل كلي بر تقسم ارث به نسبت دو بر يك بين دختر و پسر و... است. اما اسلام براي موارد خاص هم راهكار قرار داده است. مثلا ممكن است دختران فردي واقعا به ضعف مالي و... گرفتار باشند، در حالي كه پسران او مشكلي نداشته باشند. در چنين جايي رسيدن سهم بيش تر به دختران واقعا مشكل گشا باشد، در چنين جايي پدر و مادر كه مي خواهند اموال خود را به عنوان ارث براي فرزندان بگذارند، مي توانند تدبيري بينديشند كه دختران سهم بيش تر ببرند، مثلا قبل از مرگ مقداري از اموال خود را به دختران هبه كنند يا نسبت به ثلث مال كه حق وصيت كردن دارند، وصيت كنند كه همه اش يا سهم مهمي از آن به دختران برسد. به اين صورت در تحقق يافتن عدالت موردي كمك كنند، چون احكام را بايد با توجه به موارد كلي وضع كرد و موارد جزيي را بايد راهكار گذاشت. با توجه به آنچه گفته شد، فلسفه تفاوت زن و مرد در ارث روشن مي گردد.
بنا بر اين در غالب موارد ارث مرد بيش از ارث زن است. آن هم در نظام كلي اقتصاد اسلام و با توجه به مباني آن نظام و مباني ارث، اقدامي كاملا عادلانه و به سود زن و مرد است.
پي‌نوشت‌ها:
1. نساء(4)، آيه 19.
2. همان، آيه7.
3. ترجمه الميزان، موسوى همدانى، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه، قم‏ 1374 ش‏، ج4، ص323.
4.نساء(4)آيه11.
5. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه ق، ج 4، ص 351.
6. امام صادق(ع) در پاسخ به شبهه ابن ابي العوجاء به همين موارد استدلال مي كند.
7. عبدالله جوادي آملي، زن در آينه جمال و جلال، انتشارات اسراء، 1377 ش، ص 346.
موفق باشید.