به نام خدا
با عرض سلام
شبهات مهمی دارم در رابطه با زنان. اگه اجازه بدین با زبون عامیانه حرف میزنم که راحت حرفمو بزنم و برای بقیه هم حرفام ملموس تر باشه. اگر از زبون یکی از همکارای زنتون پاسخ داده شه که بیشتر ممنون میشوم. ینی کسیکه خودش این مسائلو حس کرده باشه.

1) من گاهی روی حق تمکین فکر میکنم. میبینم چقدر شرم آوره. ینی مرد میتونه هر استمتاعی از زن داشته باشه حتی به صورت سبک و جلف روی هر قسمتی از اندام زن و اون هم باید بگه سمعا و طاعتا. واجبه. اگه گوش ندم جیزه، حرومه، عذاب داره. خیلی مسخره و هضم نشدنیه برام. اعصابمو خورد میکنه. ینی چی آخه؟ گاهی میگم فرقش با اروپا اینه که اونجا میگن زن برده جنسی و کالای همه باشه. اینجا میگن زن کالای یه نفر باشه :) تصور کنین یه زن استاد دانشگاه فرضا شوهر یه کارگر باشه وقاحت این مساله بیشتر میشه. گاهی زن بعضی تمتعای مرد و بعضی کاراشو دوس نداره ولی وااااااااااجبه که خفه خون بگیره. عذر میخوام این کلمه رو به کار میبرم. میخوام بگم چقد این مساله دردناکه

2) زن باید ارایش کنه، به خودش برسه، مستحبه، ثواب داره، فلانه بهمانه تا اون مردو تا آخر داشته باشه و زیر سرش بلند نشن و خلاصه جناب مرد کیفشو بکنه :) درسته؟ واقعا نمیشه با گفتن اینکه ثواب داره و خوبه و به بهه قانع کرد زنو. شنیدم که میگم. از زبون بعضی دخترا و زنا. که چقد این مساله اعصابشونو خرد میکنه که باید خود ارایی داشته باشن یک عمممممر تا موجبات رضایت مرد فراهم بشه. یه دختر میگفت وقتی به این مسائل فک میکنم گریم میگیره

3) پیامبر میگن اگر سجده جز بر خدا حرام نبود میگفتم زن به مردش سجده کنه. میشه اینو کنار آیه شریفه ( ان اکرمکم عند الله اتقیکم ) بذارین و یه نتیجه درست به ما بدین؟ که چرا. مگه مرد چی داره که زن انقدر باید مطیعش باشه؟ مگه زن آدم نیس؟ مگه اشرف مخلوقات نیس؟ لطفا تو جواباتون نگین اروپا فلانه و بهمانه. بله قبول دارم. اونجا نجسخانه ایه که اوضاع زن توش درآور، گریه آور و مشمدز کنندس. ولی من میگم به ذهن متبادر میشه که اسلام میگه آقا زن برده همه نباشه، برده یه نفر باشه.

4) تو روایات دقت میکنیم که همش به مرد توصیه میشه زن خوشگل بگیره. حتی سخنی از امام علی به این مضمون که زنی بگیرین که ران درشتی داشته باشه. مشابهش. از خودم نمیگم. همین چن روز پیش خوندم تو یه کتاب. خلاصه زن با فلان ویژگی های ظاهری. با اون ویژگی ظاهری. حتی حتی حتی از پیامبر روایتی دیدم که زنی رو میفرستاده میگفته گردن دخترو بو کن اگه خوشبو بود، یعنی عرقش خوشبو هست. مگه زن آدم نیست؟ چرا زنا مخاطب این احادیث قرار نمیگیرن؟ چرا گفته نمیشه آهای زن تو هم انسانی شوهری بگیر که عرقش بوی گند نده. آهای زن تو هم قشنگی رو دوس داری شوهری بگیر که خوشگل باشه. آهای زن تو هم خوش اندامی رو دوس داری، شوهری بگیر که خیلی فربه نباشه. مخصوصا همون بحث بو. زنا که روی بو و اینها خیلی بیش از مردا حساسن. چرا به زنا بها داده نمیشه؟ چرااااااااااااااا؟
این یه مصداق و مورده که میارم ولی یه دنیا حرف توشه.

بازم شبهه هست ولی بقیشو مایل نیستم مطرح کنم تا ببینم جواباتون طبق معمول خیلی از جاها کلیشه ای و کم اطلاعه یا میتونم بهتون اعتماد کنم و بقیه سوالامو بپرسم؟ چون خودم کسی هستم که مطالعاتم کم نیس. شبهاتمم ناشی از همین مطالعاتمم هست. کتابای شهید مطهری و غیره رو میخونم. آقای پناهیان، آقای بانکی. هرگز نمیتونم قانع بشم. امیدوارم شما این لطفو در حقم بکنین

ممنون – بابت بیان تندم عذر میخوام چون خیلی خیلی اعصابم خورده از این مسائل

پرسش:
به نام خدا با عرض سلام شبهات مهمي دارم در رابطه با زنان. اگه اجازه بدين با زبون عاميانه حرف ميزنم كه راحت حرفمو بزنم و براي بقيه هم حرفام ملموس تر باشه. اگر از زبون يكي از همكاراي زنتون پاسخ داده شه كه بيشتر ممنون ميشوم. يني كسيكه خودش اين مسائلو حس كرده باشه .
1) من گاهي روي حق تمكين فكر ميكنم. ميبينم چقدر شرم آوره. يني مرد ميتونه هر استمتاعي از زن داشته باشه حتي به صورت سبك و جلف روي هر قسمتي از اندام زن و اون هم بايد بگه سمعا و طاعتا. واجبه. اگه گوش ندم جيزه، حرومه، عذاب داره. خيلي مسخره و هضم نشدنيه برام. اعصابمو خورد ميكنه. يني چي آخه؟ گاهي ميگم فرقش با اروپا اينه كه اونجا ميگن زن برده جنسي و كالاي همه باشه. اينجا ميگن زن كالاي يه نفر باشه :) تصور كنين يه زن استاد دانشگاه فرضا شوهر يه كارگر باشه وقاحت اين مساله بيشتر ميشه. گاهي زن بعضي تمتعاي مرد و بعضي كاراشو دوس نداره ولي وااااااااااجبه كه خفه خون بگيره. عذر ميخوام اين كلمه رو به كار ميبرم. ميخوام بگم چقد اين مساله دردناكه

پاسخ
پيش از هر چيز از طرح زيبا و روشن دغدغه ذهني تان در قالب تعابيري ملموس تشكر مي كنيم و اميدواريم اين گفتگوي مطلوب به حصول بسترهاي جديدي در تامل و انديشه ديني شما منجر گردد. البته متاسفانه در بخش كلام و اعتقادات مركز از همكاران خانم استفاده نمي شود، اما به نظر مي رسد جزئيات نامه شما براي درك دقيق مقصودتان حتي براي مردان كافي باشد.
در بخش هاي مختلف نامه شما مواردي از نقل نادرست مباني و ضوابط مورد نظر اسلام به چشم مي خورد كه چه بسا همين جزئيات مورد غفلت، زمينه جمع بندي هاي نادرست شما را فراهم نموده است؛ به عنوان مثال در مورد تمكين جنسي زن در برابر مرد بايد گفت:
از نظر فقهي زن موظف است در برابر خواسته هاي معقول و مشروع شوهر خود تمكين داشته باشد؛ فقها تاكيد مي كنند:
« زنى كه عقد دائمى شده ... بايد خود را براى هر لذّتى كه او مى‌خواهد، تسليم نمايد و بدون عذر شرعى از نزديكى كردن او جلوگيرى نكند. و اگر در اينها از شوهر اطاعت كند، تهيۀ غذا و لباس و منزل او و لوازم ديگرى كه در كتب ذكر شده بر شوهر واجب است.»(1)
با اين بيان روشن است كه تمكين زن در برابر مرد مطلق نيست و اسلام كه حكم به حرمت عدم تمكين از جانب زن مي دهد، در برخي موارد عدم تمكين از جانب زن را مباح و حتي واجب مي داند. مثل تمكين زن در ايام عادت يا اگر لازمه تمكين آن باشد كه به زن صدمه جسمي قابل توجهي برسد به هيچ عنوان تمكين واجب نخواهد بود.
همچنين در شكل و نوع اين استمتاعات نيز بايد وضعيت متعارف رعايت شود و طبق نظر فقها در مواردي كه اين درخواست ها خارج از نوع متعارف باشد زن موظف به تمكين نيست يا صحت اين امر مبتني بر رضايت زن است (2). به علاوه آنكه به طور كلي اصل اطاعت و تمكين براي زني است كه شوهرش به تمامي وظائف و واجبات خود در برابر همسر عمل كرده باشد؛ لذا اگر مردي "عمدا" احتياجات زن از قبيل مسكن، لباس ، و ... را تامين نكند نه تنها بر زن تمكين واجب نيست؛ بلكه در اين مورد مرد مديون زن نيز مي شود.
در نتيجه اصل تمكين جنسي زن در برابر شوهر امري مطلق نبوده و داراي ضوابط و محدوده هاي مشخصي است، به علاوه كه اين توجه و اهتمام زن نقطه مقابل تكاليف و مسئوليت هاي گسترده اي است كه در مورد نيازهاي گوناگون زن بر عهده مرد نهاده شده؛ پس هرچند زن موظف است بدون عذر شرعي و عقلي از درخواست جنسي شوهر تخطي نكند، اما اين مساله - در كنار برخي مسائل فرعي ديگر مانند اجازه در خروج از منزل - تمام تكليفي است كه اسلام بر دوش زن در نهاد خانواده گذاشته و در مقابل تمامي نيازهاي مادي و عرفي زن را نيز از مرد مطالبه نموده است.
به نظر مي رسد عمده مشكل بانوان با اين مساله نه در اصل آن بلكه با وضعيتي است كه خواسته يا ناخواسته در زندگي خود با آن مواجهند و خود را موظف به انجام همه امور داخل منزل و تربيت فرزند و حتي كارهاي مختلف بيرون منزل مي بينند و نقش بسيار پر رنگي را در گردش چرخ خانواده بر دوش خود ديده در عين حال خود را موظف به تمكين مطلق جنسي و محكوم بودن به رعايت نوعي حق يك طرفه قلمداد مي نمايند.
ساير مواردي هم كه موجب تقويت اين نگاه منفي مي شود باز به مسائل جانبي و حاشيه اي رابطه زناشويي بر مي گردد نه به اصل اين قانون چنان كه مثال ازدواج زن استاد دانشگاه و شوهر كارگر از همين قبيل است؛ در واقع قباحت و زشتي مساله در عدم كفويت اين دو زوج است نه در اين كه زن از شوهر خود مطالبه لباسي فاخر در شان خود داشته باشد و يا مرد از همسر خود درخواست تمكين در رابطه متعارف جنسي بنمايد.
پس اصل مشكل نه در قانون وضع شده از جانب اسلام بلكه در فرهنگ و شيوه حاكم بر زندگي كنوني در جامعه ما و ديگر جوامع است؛ بديهي است كه اسلام هيچگاه از زن نخواسته كه تمام اين مسئوليت ها را بر دوش كشيده و در كنار آن به حقوق محدود شوهر خود نيز تمام و كمال بپردازد تا تحمل اين وضعيت، سخت و طاقت فرسا، بلكه غير عادلانه به نظر برسد؛ بلكه خواسته، زن عقبه خانواده را به گونه اي تامين كند كه نيروي فعال و عهده دار مسئوليت ها يعني مرد بتواند با تمام نيرو و توان در عرصه جامعه به فعاليت مثبت و سازنده و بي دغدغه بپردازد.
با اين بيان به نظر نمي رسد كه تحمل اين وضعيت ناگوار و تصور آن فوق طاقت و وقيحانه به نظر برسد، بلكه اين امر مي تواند به مراتب مورد اعتراض مردان واقع شود چنانكه نمونه هاي متعدد اعتراض به همين تقسيم حقوق و وظايف بين زن و مرد از جانب مردان مطرح مي شود كه مسئوليت هاي خود را قابل قياس با زنان نمي دانند.
البته نبايد فراموش كرد كه اسلام، در كنار اين تعيين حدود و ثغور حقوقي و قانوني، توصيه هاي گوناگون اخلاقي هم به زوجين دارد و همان گونه كه به زن تاكيد به انجام استحبابي امورات داخل منزل داشته و براي اين امر ثواب ها و ثمرات معنوي بالايي بر مي شمرد،(3) در مقابل به مردان هم توصيه رعايت حالات و روحيات و تمايلات زنان را بخصوص در مسائل جنسي نموده است. (4)
البته قبول داريم كه مخاطب اصلي توجه به نيازهاي طرف مقابل و تاكيد و توجه در اين خصوص بيشتر مربوط به زنان است؛ دليل اين امر نيز روشن است كه نياز جنسي در مردان به مراتب جدي تر و مطالبات انان در اين عرصه مستمر و مداوم تر است و با توجه به جنبه هاي احساسي و عاطفي زنان حتي در روابط جنسي چه بسا در موقعيت هاي گوناگون تمايل به برقراري رابطه جنسي نداشته باشند و بخواهند از اين درخواست سرپيچي كنند.
طبيعي است كه به جهت شدت و قوت اين نياز در مردان مخالفت با آن مي تواند به مشكلات جدي در روابط خانوادگي و تداوم زندگي مشترك بدل گشته يا دامنه پاسخگويي به اين نياز را به فضاي بيرون از خانواده بكشاند كه بسيار خطرناك است ؛ در نتيجه اسلام با اين تاكيدات قانوني و حتي تعابير تند و سخت تلاش كرده تا به زن بقبولاند كه ميل و كشش خود را در زمينه روابط جنسي معيار ندانسته در برابر اين نياز همسر خود به بهانه شرايط خاص زماني و مكاني و روحي خود بي تفاوت و بي توجه نباشد.
پي نوشت ها:
1. خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى، توضيح المسائل (محشّٰى - امام خمينى)، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1424 ه‍ ق، ج 2، ص 476 مساله 2412.
2. آيت الله خامنه اي، استفتاء در مورد مسائل كثير الابتلاء، سؤال 65.
3. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت - لبنان، 1404 ه ق ، ج 100، ص 251.
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج 12، ص 145.

پرسش:
2) زن بايد ارايش كنه، به خودش برسه، مستحبه، ثواب داره، فلانه بهمانه تا اون مردو تا آخر داشته باشه و زير سرش بلند نشن و خلاصه جناب مرد كيفشو بكنه :) درسته؟ واقعا نميشه با گفتن اينكه ثواب داره و خوبه و به بهه قانع كرد زنو. شنيدم كه ميگم. از زبون بعضي دخترا و زنا. كه چقد اين مساله اعصابشونو خرد ميكنه كه بايد خود ارايي داشته باشن يك عمممممر تا موجبات رضايت مرد فراهم بشه. يه دختر ميگفت وقتي به اين مسائل فك ميكنم گريم ميگيره

پاسخ
مساله آرايش زن براي شوهر حقيقتي است كه در اسلام به آن تاكيد شده، اما غير منصفانه است كه اين توصيه اسلام را يك جانبه و يكطرفه ببينيم و توصيه هاي متقابل اسلام به مردان را براي آراستن خود براي همسرانشان مد نظر قرار ندهيم؛ اين قبيل توصيه ها هم از جانب بزرگان دين به توده مردان ارائه شده و هم در مقام عمل از جانب اين بزرگواران رعايت شده تا رفتاري سبك و دور از ساحت مردان تلقي نگردد.
در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است: «مرد بايد قيافه و ظاهر آراسته داشته باشد كه موجب تمايل بيشتر همسرش گردد».(1)
همچنين راوي مى‌گويد: امام علي(ع) را ديدم كه موهاي خود را با حنا رنگين كرده بود. گفتم. خضاب كرده‌ايد؟ فرمود: آرى. مرتب و مهيا بودن باعث عفت زنان مى‌شود. به واسطه نامرتبى و مهيا نبودن مردان است كه زنان، عفت خويش را از دست مى‌دهند. حضرت در ادامه همين روايت مي‌فرمايد: « مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ التَّنَظُّفُ وَ التَّطَيُّبُ وَ حَلْقُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ الْحَدِيثَ (2) از اخلاق پيامبران نظافت، پاكي و تميزي، اصلاح سرو صورت... است.»
در روايت زيباي ديگري راوي مي‌گويد: من به همراه يكي از دوستانم به منزل امام باقر(ع) رفته، بر او وارد شديم. برخلاف تصور خويش، آن حضرت را در اتاقي مفروش، آراسته و زينت شده يافتيم و بر دوش وي پارچه‌اي به رنگ گل‌هاي سرخ مشاهده كرديم. محاسن را قدري كوتاه كرده و بر چشمان سرمه كشيده بود. ما مسائل خود را با آن‌حضرت در ميان گذاشتيم و سؤال‌هايمان را پرسيديم و از جا برخاستيم. هنگام خارج شدن از منزل، امام به من فرمود: همراه با دوستت، فردا هم نزد من بياييد. گفتم بسيار خوب، خواهيم آمد.
چون فردا شد، با همان دوستم به خانه امام رفتيم، ولي اين بار به اتاقي وارد شديم كه در آن، جز يك حصير، هيچ امكاناتي نبود و امام پيراهني خشن بر تن داشت. در اين هنگام امام به رفيق من رو كرد و فرمود: اي برادر بصري. اتاقي كه ديشب مشاهده كردي و در آن‌جا نزد من آمدي از همسرم بود كه تازه با او ازدواج كرده‌ام و در واقع آن اتاق، اتاق او بود و لوازم آن نيز، لوازم و امكاناتي است كه او آورده است. او خودش را براي من آراسته بود و من نيز مي بايست عكس العمل مناسبي داشته باشم و خودم را براي او بيارايم و بي‌تفاوت نباشم. اميدوارم از آنچه ديشب مشاهده كردي، به قلبت گمان بد راه نداده باشي.
رفيق من در پاسخ امام گفت: به خدا قسم، بدگمان شده بودم ( گمان مي كردم امام من اهل دنيا و دنيازدگي است)، ولي اكنون خداوند آن بد گماني را از قلبم زدود و حقيقت را دريافتم.» (3)
آنچه از اين حديث استفاده مي‌شود، اين است كه امام (ع) از همسرش انتظار ندارد كه چون او بر حصير بنشيند و لباس خشن بر تن كند. بلكه به علاوه در روابط زناشويي تلاش مي كند خود را همانند همسرش بيارايد و با او همساني داشته باشد.
و آنچه كه از مجموع مطالب ارائه شده به دست مي‌آيد؛ اين است كه نظافت، تميزي و آراستگي ظاهري براي همسر امري دوطرفه است و تنها مخصوص زنان و به جهت خوشايند شوهران نيست؛ البته به طور طبيعي اي نقبيل سفارشات بيشتر متوجه زنان شده كه اين امر مي تواند ناشي از دو جهت باشد:
نخست آن كه زنان به جهت آنچه در جواب قبل ذكر شد تمايل مستمر و مداومي بر روابط جنسي ندارند و معمولا تكرار اين روابط در فواصل زماني كوتاه را معقول و لازم نمي شمارند، به همين جهت نسبت به مقدمات اين امر نيز تعلل كرده، بلكه عدم زيبا ساختن خود را زمينه بي ميلي شوهر و عدم اظهار تمايل به رابطه جنسي قلمداد مي كنند كه همين امر مي تواند از جهات مختلف زمينه سرد شدن روابط زوجين و بي ميلي اساسي مرد نسبت به همسرش را فراهم آورد.
مشكل جدي كه در ادامه اين فرايند رخ مي دهد آن است كه ارتباطات اجتماعي مرد در سطح جامعه و مراوده با زناني كه در سطح جامعه به شكل هاي گوناگون خود را آراسته و در معرض ديد مردان قرار مي دهند به همراه آن عدم ارضاء كامل در درون خانه مي تواند زمينه انحرافات رفتاري مرد و تمايلات نامشروع را براي او فراهم آورد؛ در حالي كه با توجه و دقت زن در اين عرصه اين خطر به حداقل ممكن كاهش مي يابد.
البته باز تاكيد مي كنيم كه نظير همين خطر مي تواند دامن گير زنان نيز بشود، به همين دليل در برخي روايات توجه مرد به آراستگي و تمايلات همسر يكي از عوامل حفظ عفت زنان برشمرده شده است، اما در عين حال شدت و قدرت غريزه جنسي در مردان و تحريك پذيري آنان از جذابيت هاي بصري در اين حوزه بسيار با تاثير پذيري زنان در اين بخش تفاوت دارد و ضرورت توجه زنان به اين نياز شوهرانشان را جدي تر از توجه مردان به اين مساله مي سازد.
آنچه ذكر شد مقدمه بيان نكته دوم در تاكيد روايات به زنان بر رعايت زيبايي و آراستگي در برابر شوهر است و آن اينكه به دليل تفاوت هاي آشكار در قواي بينايي و شنوايي زنان با مردان، زنان بيشتر از طريق شنيدن تحريك مي شوند و مردان بيشتر از طريق ديدن. زنان به علت قوي بودن قواي شنوايي در لحظة واحد، مي توانند صداهاي مختلف را گوش داده و بفهمند و لذا در جلساتي كه چندين نفر با هم گفتگو دارند، زن قادر است به همة آنها گوش دهد و بفهمد؛ در عين حال بيشترين تحريك جنسي را نيز از همين طريق تجربه مي كنند.
به همين جهت در آموزه هاي ديني توصيه شده تا مردان در اظهار محبت گفتاري به زنان دريغ نداشته باشند؛ در روايت مشهوري از پيامبر اسلام (ص) نقل شده:
« قول الرجل للمرأة إنّي احبّك، لايذهب من قلبها ابداً؛ (4) اگر مردي به همسرش بگويد دوستت دارم، اين كلام از قلب زن تا ابد خارج نمي‌شود.»
در مقابل بررسي ها و تحقيقات تجربي نيز نشان مي دهد كه مردان بيشتر از زنان تحت تأثير زيبايي و آراستگي هستند و بيش از هر چيز از ديدن زيبايي هاي ظاهري و برجسته شدن جذابيت هاي جسمي و بصري تحريك شده به اوج تمايل و لذت نزديك مي شوند. (5) در نتيجه زنان بايد آرايش كردن و آراسته بودن را جزء وظايف اساسي خود بدانند. البته معناي اين سخن اين نيست كه مردان نظافت نداشته باشند، بلكه علاوه بر اين امر و بيشتر از آن لازم است سعي كنند با كلمات جذاب، دلنشين، تحريك كننده و عاشقانه همسران خود را آماده كنند.
با توجه به آنچه ذكر شد زن و مرد براي تداوم زندگي مشترك خود بايد نهايت تلاش خود را براي حفظ تمايل و علاقه شريك زندگي شان نسبت به خود حفظ كنند و در اين خصوص وظايف مشتركي دارند، هرچند در شكل و شمائل اين امر تفاوت هايي وجود دارد. اما در هر حال هر كدام بايد تلاش خود را براي حفظ تمايل و رضايت همسر خود فراهم آورند و انحصار اين امر به زنان نسبتي صحيح و ادعايي قابل قبول نيست.
در نهايت تذكر اين امر هم ضروري است كه مساله خود آرائي و آرايش ظاهر خود در زمره امور مورد علاقه و تمايل زنان بوده و زنان به طور ذاتي نسبت به اين امر گرايش دارند، در نتيجه اگر اين امر در مسير تنها وظيفه جدي زنان در قبال همسرانشان تعريف شود و اهداف و ثمرات و نتايج مثبت كوتاه مدت و بلند مدت آن هم مورد توجه زنان باشد ، به چه دليل بايد احساس تنفر و انزجار و حتي اندوه شديد از آن وجود داشته باشد.
به نظر مي رسد اين حالت ها هم نتيجه عدم درك دقيق اين مباحث يا درگير شدن بانوان با مسئوليت هاي غير لازم و تحمل مشكلات عديده در عرصه شخصي و اجتماعي و همچنين نابساماني هاي مختلف در حريم خانواده و عدم توجه مردان به دستورات مشابه در قبال همسران است كه جمع كردن بين همه اين مسائل با سفارشات اسلام مبتني بر توجه زنان به زيبايي و آراستگي را بر ايشان ناگوار جلوه مي دهد؛ و الا به نظر مي رسد در يك جمع بندي منصفانه و بدون ضميمه كردن امور حاشيه اي چنين اظهار نظري از جانب بانواني چون شما منطقي نباشد.
پي نوشت ها:
1. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، مصحح: غفاري، علي اكبر، جامعه مدرسين - قم، 1404ق، ص 323.
2. حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ق، ج 20، ص 246،
3. بحار الأنوار، ج ‏46، ص 293.
4. وسايل الشيعه، همان ج20، ص23.
5. آذربايجاني، مسعود، و همكاران، روانشناسي اجتماعي با نگرش به منابع اسلامي، پژوهشكده حوزه و دانشگاه و سمت، تهران و قم، 1382ش، ص250.

پرسش:
3) پيامبر ميگن اگر سجده جز بر خدا حرام نبود ميگفتم زن به مردش سجده كنه. ميشه اينو كنار آيه شريفه ( ان اكرمكم عند الله اتقيكم ) بذارين و يه نتيجه درست به ما بدين؟ كه چرا. مگه مرد چي داره كه زن انقدر بايد مطيعش باشه؟ مگه زن آدم نيس؟ مگه اشرف مخلوقات نيس؟ لطفا تو جواباتون نگين اروپا فلانه و بهمانه. بله قبول دارم. اونجا نجسخانه ايه كه اوضاع زن توش درآور، گريه آور و مشمدز كنندس. ولي من ميگم به ذهن متبادر ميشه كه اسلام ميگه آقا زن برده همه نباشه، برده يه نفر باشه.

پاسخ
قبل از پرداختن به پاسخ اين سؤال شما بايد به اين مقدمه توجه داشته باشيد كه اصولا رسيدن به نظرات و آراي يك فرد در خصوص موضوعي خاص را نمي‌توان از بخشي از كلمات و جملات او به دست آورد،‌ چه رسد به ديدگاه يك مجموعه كامل اعتقادي و يك دين بزرگ همچون اسلام؛ به همين خاطر براي بررسي ديدگاه اسلام و بزرگان دين نسبت به زن نمي توان به يك يا چند جمله بسنده كرد.
منابع نقلي دين اسلام عبارتند از قرآن و سنت، يعني كتاب خدا كه مجموعه وحي الهي بر پيامبر خاتم است. نيز روايات و احاديث نقل شده از رسول خدا و امامان معصوم؛ در اين ميان قطعي ترين منبع از نظر سند قرآن است كه هيچ شكي در وحياني بودن آن نيست. مهم ترين و اصلي‌ترين مرجع ما در هر زمينه‌اي است. هر چند در تفسير و تبيين آن دشواري‌هايي وجود دارد كه با كمك روايات فراوان معصومين مي‌توان دشواري‌هاي در فهم را در موارد خاص برطرف نمود.
در قرآن همان گونه كه مرداني را به عنوان الگوي انساني معرفي كرده، زناني نيز به عنوان الگوي انساني (زن و مرد هر دو) معرفي شده اند:« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ... وَ مَرْيمَ‏َ ابْنَتَ عِمْرَانَ (1)؛ خداوند براي مومنان به همسر فرعون مثل زده است... و همچنين به مريم دختر عمران».
در مواردي قرآن اصرار دارد به نوعي عمدا نام زنان را در كنار مردان بياورد تا شائبه هرگونه ترديد در نابرابري زنان با مردان در رسيدن به درجات كمال و تعالي معنوي را برطرف نمايد، مانند اين آيات:
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّة؛(2) هر كس عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مى­شود.»
« مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة ؛(3) هر كس كار شايسته‏اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مى‏داريم».
اما در اين ميان از همه رساتر آيه 35سوره احزاب است:
« مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ايمان و زنان با ايمان، مردان مطيع فرمان خدا و زنان مطيع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق كننده و زنان انفاق كننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاكدامن و زنان پاكدامن و مردانى كه بسيار به ياد خدا هستند و زنانى كه بسيار ياد خدا مى­كنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظيمى فراهم ساخته است».
با توجه به اين آيات به خوبي روشن مي شود كه ديدگاه قرآن كه محور و معيار اصلي در معارف اسلامي است، نگاهي انساني است نه جنسيتي و زن و مرد هر دو در انسانيت و ظرفيت كمال و هدف غايي آفرينش يكسان بوده، زن از لحاظ مقام انساني هيچ نقصاني نسبت به مرد نداشته در كمالات انساني تفاوتي بين آن ها مطرح نشده است. اگر مبنا و معيار معارف ديني ما قرآن باشد، صحت و سقم درك روايات هم با مقابله با قران به دست مي آيد و آنچه برخلاف صريح قرآن باشد قطعا سنت حقيقي و كلام معصوم نيست.
اما در مورد روايت مورد اشاره شما هرچند بررسي كارشناسانه صحت و سقم سندي و دلالتي اين روايات و انطباق آن با مضامين قطعي قراني امري است كه مربوط به مراجع و كارشناسان خبره آن است، اما بايد دانست كه اولا اين مضمون در رواياتي آن هم در كتاب هاي معتبر روايي ما نقل شده مانند اين روايت كه ازامام صادق(ع) نقل شده است:
« أَنَّ قَوْماً أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَيْنَا أُنَاساً يَسْجُدُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لَوْ أَمَرْتُ أَحَداً أَنْ يَسْجُدَ لِأَحَدٍ لَأَمَرْتُ الْمَرْأَةَ أَنْ تَسْجُدَ لِزَوْجِهَا (4) طايفه‏اى نزد رسول خدا(ص) آمده عرض كردند: اى رسول خدا همانا مردمى را ديديم كه بغضى (از ايشان) براى بعضى (ديگر) سجده مي كنند، حضرت فرمود: اگر امر مي كردم كسى را كه براى ديگرى سجده كند هر آينه امر مي نمودم به اينكه زن براى شوهر خود سجده كند.»
ثانيا فهم اين روايت لزوما آن چه شما برداشت كرده ايد نيست. بلكه با تامل در مضمون اين روايت روشن مي شود كه اين روايت چيزي مشابه دستورات اكيد در رعايت احترام والدين يا معلم و ... است و حاكي از لزوم تبعيت كامل و پذيرش مديريت شوهر در حريم خانواده است؛ توضيح آنكه :
سجده نهايت خضوع و تواضع و ابراز اطاعت است و اطاعت زن از مرد كه بدان در قرآن (5) و روايات (6) بسيار دعوت شده، قوام بخش زندگي و به سود زن و مرد است. البته اين اطاعت در همان معناي روشن و در محدوده تعريف شده بايد در راستاي اطاعت از خدا باشد يعني هم بر مرد لازم است كه فرمان هايش در راستاي فرمان هاي خدا باشد و هم بر زن لازم است كه اطاعتش از مرد، مصداق اطاعت از خدا باشد و نه براي مرد جايز است كه امرش مخالف امر خدا باشد و نه براي زن اطاعت از چنين امري پسنديده و جايز است.
در جامعه ايماني كه زن و مرد بنده خدا شده اند، مرد كه رئيس و اداره كننده خانواده است، اگر مطاع باشد اين جامعه قوام مي يابد و زن كه بعد از مرد دومين ركن خانواده است اگر در اين اطاعت پيش قدم باشد، فرزندان هم از او ياد گرفته و مطاع بودن مرد خانواده را مي پذيرند و موجبات دوام و استحكام خانواده و اجتماع فراهم مي گردد.
چنان كه در عرصه اجتماعي هم تسليم بون محض و كامل در برابر ولي جامعه يعني پيامبر يا امام معصوم مورد تصريح روشن قرآن بوده، (7) ولي اين تسليم محض بودن به انسانيت مومنان لطمه اي نمي زند، تبعيت و تسليم بودن زن نيز در حريم خانواده موجب تحكيم اين ساختار بوده و منافاتي با جايگاه و منزلت زن ندارد.
جالب آن كه مشابه اين روايت در مورد عالمان شيعه هم وارد شده است:
لا ينبغي لأحد أن يسجد لأحد من دون الله يخضع له كخضوعه لله ويعظمه بالسجود له كتعظيمه لله ولو أمرت أحدا أن يسجد هكذا لغير الله لأمرت ضعفاء شيعتنا وسائر المكلفين من متبعينا أن يسجدوا لمن توسط في علوم علي وصي رسول الله (ص) ومحض وداد خير خلق الله علي (ع) بعد محمد رسول الله (ص) (8)
براي احدي جايز نيست خضوعي كه در مقابل خدا دارد، در مقابل غير خدا داشته باشد و با سجده كردن به تعظيم و بزرگداشت كسي غير از خدا اقدام كند و اگر بنا بود به كسي اجازه دهم براي غير خدا سجده كند، به ضعفاي شيعه و پيروانمان دستور مي دادم بر كساني كه واسطه علم علي - وصي رسول الله (ص)- شده اند و محبت خالصانه او را بعد از پيامبر به دل دارند، سجده كنند.
بديهي است كه اين تعابير، تعابيري استعاره اي و كنائي براي انتقال لزوم تبعيت محض و كامل به سمت يك جهت و هدف معين است و نبايد مضامين آن را با تصورات ذهني خود به معناي نادرست حمل نمود؛ به علاوه كه اصولا در بسياري از روايات جنبه تربيتي و مفاسد و مشكلات خاص مخاطبان نيز مد نظر بوده و چه بسا اين تعابير پيامبر براي حل برخي نابساماني هاي تربيتي و رفتاري در جامعه نوپاي اسلامي مطرح مي شد تا مانع شكل گيري يك رفتار غلط و فرهنگ نادرست در جامعه باشد.
در مجموع با آنچه از جمع بندي نگاه اسلام و قرآن در مورد زنان بيان شد و آنچه در تبيين مفهوم مورد نظر اين روايت خاص وجود دارد مي توان به اين نتيجه رسيد كه تصور شما از برده بودن زن در برابر مرد كاملا نادرست و اشتباه است.
پي نوشت ها:
1. تحريم(66)آيه 11 - 12.
2. نساء (4) آيه 124.
3. نحل (16) آيه 97.
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ه ش، ج 5، ص 507.
5. نساء (4) آيه 34.
6. ر. ك كافي، همان، ص 506 - 508.
7. نساء (4) آيه 65.
8. شيخ حر عاملي، وسايل الشيعه، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق، ج 4، ص 986.

پرسش:
4) تو روايات دقت ميكنيم كه همش به مرد توصيه ميشه زن خوشگل بگيره. حتي سخني از امام علي به اين مضمون كه زني بگيرين كه ران درشتي داشته باشه. مشابهش. از خودم نميگم. همين چن روز پيش خوندم تو يه كتاب. خلاصه زن با فلان ويژگي هاي ظاهري. با اون ويژگي ظاهري. حتي حتي حتي از پيامبر روايتي ديدم كه زني رو ميفرستاده ميگفته گردن دخترو بو كن اگه خوشبو بود، يعني عرقش خوشبو هست. مگه زن آدم نيست؟ چرا زنا مخاطب اين احاديث قرار نميگيرن؟ چرا گفته نميشه آهاي زن تو هم انساني شوهري بگير كه عرقش بوي گند نده. آهاي زن تو هم قشنگي رو دوس داري شوهري بگير كه خوشگل باشه. آهاي زن تو هم خوش اندامي رو دوس داري، شوهري بگير كه خيلي فربه نباشه. مخصوصا همون بحث بو. زنا كه روي بو و اينها خيلي بيش از مردا حساسن. چرا به زنا بها داده نميشه؟ چرااااااااااااااا؟ اين يه مصداق و مورده كه ميارم ولي يه دنيا حرف توشه
بازم شبهه هست ولي بقيشو مايل نيستم مطرح كنم تا ببينم جواباتون طبق معمول خيلي از جاها كليشه اي و كم اطلاعه يا ميتونم بهتون اعتماد كنم و بقيه سوالامو بپرسم؟ چون خودم كسي هستم كه مطالعاتم كم نيس. شبهاتمم ناشي از همين مطالعاتمم هست. كتاباي شهيد مطهري و غيره رو ميخونم. آقاي پناهيان، آقاي بانكي. هرگز نميتونم قانع بشم. اميدوارم شما اين لطفو در حقم بكنين
ممنون – بابت بيان تندم عذر ميخوام چون خيلي خيلي اعصابم خورده از اين مسائل

پاسخ
در اين بخش هم به نظر مي رسد چندان دقت و انصاف لازم را علي رغم مطالعات مختلف خود به خرج نداديد؛ بله اين گونه روايات در منابع ديني ما آمده، اما انصاف ان است كه به مردان هميشه گفته نشده كه با زنان زيبا ازدواج كنند. بلكه در معارف ديني ما به كفويت و برابري زوجين تاكيد شده، هرچند زيبايي زن - كه به نوبه خود امري نسبي است - نيز از توصيه هاي مذكور در روايات است و البته بديهي است كه اين قبيل توصيه ها در مقام تحقير و توهين به زن نبوده و با تامل و دقت معاني روشن و بسيار قابل قبولي دارد.
پيش از هر چيز لازم است اشاره مجددي به مساله برخورد خام و غير كارشناسانه با روايات داشته باشيم و تذكر مجدد دهيم كه نمي توان به صرف مشاهده يك روايت در يك منبع معتبر و بدون بررسي سندي و دلالي و مشاهده روايات معارض احتمالي، به صحت و سقم آن حكم كرد و از آن نتايج مختلف گرفت؛ چه رسد به اين كه اين قبيل روايات معمولا در منابع معتبر نقل نشده و خبرهاي واحد و منقول در منايع درجه دو و سه و حتي در اسناد اهل سنت هستند؛ در نتيجه نسبت دادن همه اين قبيل روايات به پيامبر و ائمه اصلا منطقي نيست.
اما بر فرض صحت اين روايات در تحليل محتواي آن ها بايد گفت:
اصولا در اين قبيل روايات مساله انتخاب همسر مطرح است و توصيه هاي آن مي تواند دو طرفه باشد، يعني تامل و دقت و حساسات داشتن در خصوصيات همسر هم مربوط به مرد است و هم زن كه هر دو در انتخاب نهايت دقت خود را به كار ببندند، اما به چند جهت اين توصيه ها غالبا خطاب به مردان است نه زنان.
دليل اول آن است كه مخاطب عادي كلام معصومين عليهم السلام غالبا مردان بودند و هرچند زناني نيز براي سوال و كسب جواب خود به محضر اين بزرگواران مي رسيدند، اما غالب مراجعه كنندگان و مخاطبان ايشان را مردان تشكيل مي دادند، در نتيجه طبيعي است كه امام توجه و دقت در انتخاب همسر را به آنان گوشزد نمايد، اما دليلي كه امام در اين باره ذكر مي كند شامل انتخاب همسر از جانب زنان هم مي شود.
مثلا امام صادق(ع) مي‏فرمايد:
«زن همچون گردنبندي است كه شخص آن را بر گردن خود آويزان مي‏كند، پس بنگر چه چيزي را بر گردن آويخته‏اي!».(1) بديهي است كه اين تشبيه در مورد شوهر زن جه بسا نزديك تر و روشن تر به نظر برسد و زيبايي و كسب وجاهت زن از شوهرش به مراتب بيش از مرد از زنش آن هم در جامعه مردسالار گذشته باشد.
همچنين از رسول اكرم (ص) نقل شده: «فردي مناسب براي ازدواج را در نظر بگيريد و انتخاب كنيد، زيرا زنان تان فرزنداني شبيه خواهران و برادران خود متولد مي‏كنند». (2) در اين تعليل هم نقش پدر در تربيت و شاخصه هاي فرزند و خصوصيات جسمي و روحي او همانند مادر بوده و خانواده دختر هم مي توانند با همين معيار به انتخاب شوهر براي دختر خود توجه كنند.
دليل دوم آن است كه به طور طبيعي در همه فرهنگ ها اين مردان هستند كه به خواستگاري مي روند و زحمت انتخاب گزينه همسري بر عهده آنان است، در نتيجه معيارهاي انتخاب همسر بايد به طور طبيعي ابتدا به ايشان توصيه شود نه به زنان و اتفاقا به همين دليل غالبا پسران به محضر بزرگان دين رسيده و به دنبال شاخصه هاي همسر خوب مي گشتند و ائمه نيز اين شاخصه ها را به ايشان گوشزد مي كردند و طبيعي است كه در مراتب بعدي اين قبيل توصيه ها به عنوان توصيه بزرگان دين در جامعه رواج مي يافت و همه افراد جامعه اعم از زن و مرد و همه خانواده ها در انتخاب عروس يا داماد خانواده خود به اين شاخصه ها توجه مي نمودند.
فارغ از اين جنبه طبيعي، وجود شرم و حيا در زنان به خودي خود مانعي از طرح اين قبيل سوالات از محضر بزرگان دين است و نبايد توقع داشت كه دختران همانند پسران از امام درخواست راهنمايي در انتخاب بهترين شوهر را داشته باشند. هرچند چنان كه گفتيم معمولا اين قبيل توصيه ها به مرور زمان در سطح جامعه توسعه يافته و همگان از آن بهره مي بردند.
دليل سوم اين امر آن است كه در بسياري از اين قبيل توصيه ها نيازهاي مردان و ضرورت هايي كه در انتخاب ايشان محل تامل و دقت بود مورد اشاره قرار مي گرفت، به يقين ميل مردان در انتخاب همسر و برقراري رابطه با جنس مخالف به مراتب شديد تر از ميل زنان در اين عرصه است، در نتيجه با غليان اين كشش و ميل دروني ممكن است فرد به برخي شاخصه ها و نكات مهم توجه نداشته باشد. بخش عمده اين شاخصه ها برخلاف نظر شما به امور معنوي و روحي و اخلاقي بر مي گردد.
در اين زمينه روايات عديده اي وجود دارد كه از انتخاب همسران به ظاهر زيبا اما فاقد صلاحيت هاي اخلاقي و يا روحي نهي شده است (3)؛ اما در مقابل از انجا كه ممكن است مرد جوان به خاطر غليان ميل جنسي يا تمايلات زودگذر به فردي علاقه مند شود ولي تامل و دقت كافي را در خصوصيات و روحيات و حتي ويژگي هاي جسمي دختر نداشته و همن سهل انگاري به طلاق زودگذر منتهي گردد، توصيه هايي را نيز در تشخيص خوب و مناسب و دقيق و توجه كامل به ويژگي هاي جسماني و جذابيت هاي جنسي كه براي مردان بيش از زنان مهم است داشته اند.
بر اين اساس برخي از روايات مورد نظر شما را مي توان در اين حوزه تعريف نمود، اما اين روايات به هيچ وجه به اين معنا نيست كه زنان براي انتخاب شوهر خود به اين شاخصه ها توجه ننموده و به اين مسائل بي توجه باشند ؛ اتفاقا فقهاي شيعه در مواردي از همين روايات كه در خصوص مردان وارد شده و توصيه هايي را در امر امنتخاب همسر به آن ها مي نمايد، تعميم حكم به زنان را نيز برداشت كرده اند ، يعني اين روايت اختصاصي به مخاطب مستقيم خود ندارد.
در روايتي آمده كه راوي از حضرت صادق(ع)مي پرسد:
« الرَّجُلُ يُرِيدُ أَنْ يَتَزَوَّجَ الْمَرْأَةَ يَجُوزُ أَنْ يَنْظُرَ إِلَيْهَا قَالَ نَعَمْ وَ تَرْفُقُ لَهُ الثِّيَابَ لِأَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَشْتَرِيَهَا بِأَغْلَى ثَمَن‏ (4) محضر مبارك حضرت ابى عبد اللَّه(ع) عرض كردم: آيا مردى كه با زنى مى‏خواهد ازدواج كند مى‏تواند به او نگاه كند؟ حضرت فرمودند: آرى بلكه آن زن مى‏تواند براى او لباس نازك و بدن نما نيز بپوشد تا او وى را به خوبى مشاهده كند. زيرا آن مرد مى‏خواهد او را با ثمنى گران و سنگين بخرد.»
برخي فقها بر اساس همين روايات نه تنها حكم به جواز نگاه مرد به زن خارج از عرف فقهي نگاه به نامحرم مي كنند. بلكه در مقابل نگاه زن به رمد را نيز در اين موقعيت جائز مي دانند زيرا علت موجود در روايت را مشمول هر دو مي بينند. (5)
در هر حال زن نيز همانند مرد موظف به انتخاب صحيح همسر است و هيچ دليل عقلي و شرعي مانع اين امر نيست و توصيه هاي بزرگان دين نيز در اكثر موارد عام بوده و شامل همه افرادي است كه خواهان انتخاب شريك زندگي هستند چه مرد باسند و چه زن.
پي نوشت ها:
1. محمدي ري شهري، ميزان‏الحكمه، انتشارات دارالحديث، قم 1416 ق، ج 2، ص 1182.
2. همان، ص 1183.
3. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، نشر جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، قم 1404 ه ق، ج 3، ص 391.
4. شيخ صدوق‏، علل الشرائع، انتشارات داورى‏، قم چاپ اول، ج‏2، ص 500 .
5. عاملى، شهيد ثانى، زين الدين بن على، الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (المحشّٰى - كلانتر)، كتابفروشى داورى، قم ، 1410 ه‍ ق، ج 5، ص 97.