شوهر من مردی بسیار خوش اخلاق وباایمان بود واهل صدقه و پدر ومادرشان کاملا از دست ایشان راضی بودند ما یک ماه بود که از سفر کربلا برگشته بودیم اما متاسفانه ایشان در اثر سکته قلبی به صورت ناگهانی و در سن جوانی فوت شدند برای من سوال است که ایشان با توجه به رعایت عواملی که باعث طول عمر می شود چگونه در جوانی به رحمت خدا رفتند ؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پيش از هر چيز در گذشت شوهر گراميتان را به شما تسليت گفته و از خداوند متعال براي آن مرحوم طلب رحمت و مغفرت مي كنيم.
ابتداء توجه داشته باشيد كه براي هر كسي دو نوع اجل مطرح است يكي اجل حتمي است كه آن را اجل مسّمي نيز گويند، و آن اين كه پايان يافتن عمر در آن زمان قطعي است. (1) حتمي گفته ميشود، بدين خاطر كه اجل آدمي در آن وقت به طور حتم و صد در صد فرا ميرسد. مسّمي گفته شده، بدين جهت كه پايان اجل در آن هنگام معين شده است.
دوم اجل معلق است، به اين معني كه اجل مشروط است و اگر شرطش موجود شود، مرگ واقع مي شود. اگر موجود نباشد، نه، در مقابل اجل حتمي كه بالاخره در وقتش ميآيد.(2)
انسان از نظر ساختمان طبيعي و ذاتي، استعداد و قابليت بقا براي مدتي طولاني دارد، ولي در اثناي اين مدت ممكن است موانعي ايجاد شود كه از رسيدن به حداكثر عمر طبيعي باز دارد. يك چراغ نفت سوز با توجه به مخزن نفت آن ممكن است بيست ساعت استعداد روشنايي داشته باشد، اما وزش يك باد شديد و ريزش باران و يا عدم مراقبت از آن سبب ميشود كه عمر آن كوتاه گردد. در اين جا اگر چراغ با هيچ مانعي برخورد نكند و تا آخرين قطره نفت بسوزد، سپس خاموش شود، به اجل حتمي خود رسيده است . اگر موانعي قبل از آن باعث خاموشي چراغ گردد، مدت عمر آن را اجل غير حتمي و "معلق" ميگوييم.
بر اين اساس اجلي كه تاخير در آن بواسطه صدقه و ...ممكن است همان اجل معلق است يعني مقدر شده است كه شخص اگر صدقه داد عمرش طولاني شده و اجلش ديرتر فرا برسد اما اجل مسمي به هيچ عنوان تاخير بردار نيست يعني با فرض فرا رسيدن اجل مسمي ، گرچه شخص ده ها بار صدقه دهد، صله رحم كند و... باز اجل او در زمان معين شده فرا مي رسد و اين امور در تاخير انداختن چنين امري كه از جانب خداوند قطعي شده است ، تاثيري ندارد
لذا مثلاً خداى متعال عمر قطعي بندهاى را پنجاه سال مقدر مي كند كه به هيچ عنوان از آن تجاوز نمي كند. اما در عين حال ممكن است شخص بر اساس ترك صله رحم آن را كوتاه تر نمايد.
در نتيجه همه افراد دو نوع سرنوشت دارند سرنوشت مشروط و سرنوشت حتمي و آنچه ما مي توانيم به تاخير بياندازيم همان سرنوشت مشوط است نه سرنوشت حتمي؛
اين امر در آيات مختلفي از قرآن اشاره و بيان شده است كه آنچه قابل تغيير و تاخير است. همان اجل مشروط است نه اجل مسمي و معين؛ "وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون"(3) براى هر قوم و جمعيّتى، زمان و سرآمد (معيّنى) است و هنگامى كه سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتى از آن تأخير مىكنند، و نه بر آن پيشى مىگيرند.
در روايتي نقل شده است كه حمران بن اعين از امام باقر (ع) راجع به آيه"ثم قضي اجلا و اجل مسمي عنده "مي پرسد . حضرت مي فرمايند: دو اجل وجود دارد: محتوم و موقوف …محتوم چيست؟… جز آن نخواهد شد ... و موقوف؟- مشيت الهي در رابطه آن جاري مي شود ..."(4)
پينوشتها:
1. طباطبايي،محمدحسين، تفسير الميزان، نشر جامعه مدرسين قم،1387ش، ج 7، ص 11.
2. حسيني دشتي، مصطفي، معارف و معاريف، نشر دانش، قم، 1376 ش، ج 1، ص 533.
3. اعراف (7)آيه 34
4. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چ الوفاء، لبنان 1404 ه ق، ج59، ص 242.
موفق باشید.