چرا کوفیان خود امام حسین را کشتند سپس خود برای آن گریه کردند.؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از نظر عقيدتي ميتوان جامعه آن روز كوفه را به دو بخش مسلمان و غير مسلمان تقسيم كرد: بخش غيرمسلمان كوفه را مسيحيان عرب بنيتغلب، نجران، نبطي و نيز يهودياني كه در زمان عمر از شبه جزيره عربستان بيرون رانده شده بودند و همچنين مجوسيان ايراني تشكيل ميدادند. (1)
بخش مسلمان كوفه را ميتوان شامل شيعيان، هواداران بنياميه، خوارج و افراد بيطرف دانست كه شيعيان خود به دو قسمت رؤسا و شيعيان عادي تقسيم ميشدند.
از رؤساي شيعه ميتوان از افرادي همچون سليمان بن صرد خزاعي، مسيببن نجبه فرازي، مسلمبن عوسجه، حبيببن مظاهر اسدي و ابوثمامه صائدي نام برد كه از ياران حضرت علي در صفين بودند(2). اين افراد عميقا به خاندان اهل بيت عشق ميورزيدند. اينان شيعياني بودند كه نه تنها در قتل امام نقش نداشتند، بلكه تا آخرين لحظه با امام بودند. برخي به شهادت رسيدند.
عده ديگر جمعيت كوفه را طرفدارن خلفا و باند امويان تشكيل مي داداند. هواداران بنياميه كه از آن ها با عنوان «باند اموي» ياد ميكنيم، درصد قابل توجهي از مردم كوفه را تشكيل ميدادند . در مدت بيستسالي كه از حكومتبنياميه- بر كوفه - ميگذشت، آن ها بسيار قوي شده بودند. افرادي همچون عمروبن حجاج زبيدي، يزيدبن حرث، عمروبن حريث، عبدالله بن مسلم، عمارةبن عقبة، عمربن سعد و مسلمبن عمر و باهلي را ميتوان از سران اين باند به شمار آورد.(3)
رؤسا و متنفذان بيش تر قبايل نيز جزو اين باند بودند. اين امر خود باعث گرايش بسياري از مردم به اين گروه شده بود. افراد همين باند هنگامي كه از پيشرفت كار مسلمبن عقيل و ضعف و فتور نعمان بن بشير، حاكم كوفه احساس خطر نمودند، به شام نامه نوشتند و به يزيد هشدار دادند. (4)
اتفاقا اين گروه هم در جنگ نقش داشتند و هم در بي وفايي مردم كوفه نسبت به امام. اما در اين ميان برخي از مردم كوفه بي تفاوت بودند. شايد بتوان گفت بيش ترين بخش جمعيت كوفه را افراد بيتفاوت و ابنالوقتي تشكيل ميدادند كه همتي جز پر كردن شكم و پرداختن به شهوات شان نداشتند. آن ها هنگامي كه پيروزي مسلم را نزديك ديدند، به او پيوستند، اما با ظهور آثار شكست به سرعت صحنه را خالي كردند و فشار رواني فراواني به طرفداران واقعي نهضت وارد آوردند. سپس بهدنبال وعده و وعيدهاي «ابن زياد» به سپاه عمر سعد پيوستند و به جنگ با امام پرداختند، در صورتي كه اگر نهضت مسلم به پيروزي ميرسيد، همين افراد بيش ترين طرفداري را از حكومت او ميكردند. شايد همين ها باشند كه فرزدق در ملاقات خود با امام چنين به معرفي آن ها ميپردازد: «قلب هاي آن ها با تو است، اما شمشيرهاي شان عليه تو كشيده شده است». (5)
در قتل امام برخي مردم كوفه نقش داشتند، اما - در حقيقت - قاتل اصلي حكومت بود، زيرا دستگاه حكومت بود كه با اعمال سياست هاي خصمانه و فريبكاري، افكار عمومي را تغيير داد. سر انجام امام را را به شهادت رساند. واقعا اگر سياست هاي حكومت نبود، مردم كوفه چنين جنايتي انجام مي دادند؟ در جنگ ها عاملان و كارگردان آن، عاملي اصلي محسوب مي شوند. سربازان و لشكريان ابزار و وسيله جنگي هستند. در حادثه كربلا بيش تر مردم كوفه وسيله و ابزار بودند و عامل اصلي دشمن بود.
مهمترين دليل را براي اين روحيه كوفيان ابن الوقتي بودن آنان بايد دانست كه ايمان در دلهايشان تاثير نگذاشته است. لذا در فشارها صحنه را خالي مي كنند. اما پس از به شهادت رساندن آن امام و اصحابشان وفرو كشيدن جنگ كه با سرزنش جامعه اسلامي رو برو شدند، و يا خود متوجه بزرگي جرم و جنايشان شدند، از كردارشان نادم و پشيمان شدند در اين هنگام اشك ندامت و حسرتي مي ريختند كه ديگر سودي نداشت.
پي نوشت ها:
1. حياةالامام الحسين(ع)، قرشي، ج2، ص441.
2. تاريخ الطبري، ج محمد جير طبري، ج4 ، ص261، قاهره، مطبعه الا ستقامه بالقاهره، 1358ه.
3. مقتلالحسين، (ع)، عبدالرزاق موسوي مقرم، چاپ پنجم،قم، دارالكتاب الاسلامي، 1399 ق، ص149، حياةالامام الحسين، (ع)، ج3، ص441.
4. الكامل فيالتاريخ، عزالدين ابوالحسن علي بن ابيالكرم معروف به ابن اثير، تحقيق علي شيري، چاپ اول بيروت، دار احياء التراث العربي، 1308 ق، ج2، ص535.
5. تجارب الامم، ابوعلي مسكويه رازي، ج2، ص57. تحقيق ابوالقاسم امامي، چاپ اول، تهران، دار سروش للطباعة والنشر، 1366.
موفق باشید.