با سلام و خسته نباشید
باتوجه به اینکه خداوند در قران گفته است که با فرستادن پیامبر خاتم حجت را بر شما تمام کردم و دیگر نمی توانید بهانه ای بیاورید پس چرا خداوند ائمه را پس از پیامبر اکرم برای ما فرستادند؟ اگر حجت با پیامبر اکرم تمام شده پس ائمه برای چه هستند؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ظاهرا مغالطه ناخواسته اي در ذهن شما شكل گرفته و اتمام حجت كه داراي دو معناي كاملا متفاوت است در ذهن شما به يك معنا تلقي شده است؛ البته ظاهرا چنين آيه اي در قرآن وجود ندارد كه به صراحت بگويد " با فرستادن پيامبر خاتم حجت را بر شما تمام كردم و ديگر نمي توانيد بهانه اي بياوريد." اما مضمون همين امر در چندين جاي قرآن بيان شده مانند آنجا كه عذاب را متوقف بر ارسال رسولان مي داند:
« وَ ما كُنَّا مُعَذِّبينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولا (1) و ما هرگز (قومى را) مجازات نخواهيم كرد، مگر آنكه پيامبرى مبعوث كرده باشيم (تا وظايفشان را بيان كند.) »
يا در جاي ديگر نزول عذاب قبل از ارسال پيامبر و انزال كتاب آسماني زمينه انتقاد و اشكال كافران قلمداد مي نمايد:
وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوْ لَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ ءَايَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَ نخَْزَى (2) اگر ما آنان را پيش از آن (كه قرآن نازل شود) با عذابى هلاك مىكرديم، (در قيامت) مىگفتند: «پروردگارا! چرا پيامبرى براى ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم، پيش از آنكه ذليل و رسوا شويم!»
در هر حال ارسال انبياء الهي به منزله اتمام حجت بر مردم و پايان يافتن فرصت ارائه حجت و دليل در برابر خداوند است يعني اگر خداوند پيامبران را نمي فرستاد براي كساني كه ايمان به باورهاي فطري و عقلي نياورده بودند اين فرصت ارائه حجت و دليل در برابر خداوند وجود داشت كه بگويند خدايا! اگر براي ما پيامبري مي فرستادي ما هم ايمان مي آورديم؛ در نتيجه وقتي خداوند انبياء را مي فرستند مجالي براي اين عذر اوردن نيست و حجت آنان به پايان مي رسد و اين يعني "اتمام حجت" الهي.
اما تعبير "اتمام حجت" استعمال ديگري هم دارد و آن به پايان رسيدن حجت ها و دلايل و عدم نياز به ارائه دليل و حجت ديگر است؛ در واقع وقتي براي امري يك يا چند دليل و بينه يا حجت قطعي ارائه شود ديگر مجال و نيازي براي ارائه حجت دليل نيست گفته مي شود اتمام حجت شده است.
چنين اتمام حجتي در مورد ارسال فرستادگان الهي معنا ندارد و اين ساختار هيچگاه منقضي نمي شود؛ اگر هم ساختار نبوت و رسالت به پايان برسد، اصل اين ارسال حجت هاي الهي با امامان تداوم مي يابد و به همين جهت در روايت گفته شده كه زيمن هيچگاه از حجت خالي نخواهد بود:
« وَ لَمْ تخلو [تَخْلُ] الْأَرْضُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ فِيهَا ظَاهِرٌ مَشْهُورٌ أَوْ غَائِبٌ مَسْتُورٌ وَ لَا تَخْلُو إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ فِيهَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يُعْبَدِ اللَّه (3) و هيچگاه از زمان خلقت آدم(ع) تا كنون زمين از حجتي الهي خالي نبوده است كه يا ظاهر و آشكار بوده و يا غايب و مستور و هيچگاه نيز زمين از حجت خالي نخواهد ماند تا رورز قيامت كه اگر غير از اين بود خداوند مورد عبادت قرار نمي گرفت.»
در نتيجه اتمام حجتي كه بر يك امت با ارسال يك پيامبر انجام مي شود منافاتي با ارسال انبياء بعدي و لزوم ارسال امامان و ديگر حجت هاي الهي ندارد.
پي نوشت ها:
1. اسراء (17) آيه 5.
2. طه (20) آيه 134.
3. شيخ صدوق، الأمالي، يك جلد، انتشارات كتابخانه اسلاميه، 1362 ه.ش، ص 186.
موفق باشید.