سلام
لطفا کمی در مورد سر رکوع توضیح دهید و در حقیقت ما وقتی به رکوع میرویم داریم چه کاری انجام میدهیم و در ان موقعیت ما باید به چه چیزی توجه داشته باشیم.
ممنون
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد اشاره شود كه درباره ركوع همانند ساير اعمال نماز ممكن است اسرار بسياري باشد، ولي يكي از آن اسرار اين است كه در حال ركوع بنده در پيشگاه حق سر فرود آورده و نهايت تذلذل خود را اظهار مي دارد انسان نماز گذار با پايين افكندن سر در هنگام نماز و حال ركوع الزام قلب را بر تذلل و خشوع و تواضع و دورى از رياست طلبى و خودبزرگ بينى فهم مي نمايد كه در فرداى قيامت او را در پيشگاه ذات اقدس خدا، ايستادنى است كه چگونگى آن را اين ايستادن تعيين مى كند.
امام صادق (ع) در باره ي فلسفه ركوع و سجود شنيدني است كه ميفرمايد: «وقتي رسول خدا(ص) را به معراج بردند و در آن جا نماز گزارد و ذكر گفت و از عظمت خداوند ديد آنچه را كه ديد، بندهاي بدنش لرزيد و بدون اختيار به حال ركوع در آمد در آن حال گفت:«سبحان ربي العظيم و بحمده ». وقتي كه از آن حالت بر خاست، نظرش به عظمت خداي خود در مكان بلندتري كه از آن برتر تصور نميشد افتاد و بدون اختيار، صورت خود را به خاك نهاد و گفت: « سبحان ربي الاعلي و بحمده ». پيامبر اكرم (ص) اين كلمات را تكرار ميكرد تا پس از گفتن هفت مرتبه، قدري از آن رعبي كه دلش را پر كرده بود، كاسته شد وقتي سر بلند نمود دوباره عظمتي را ديد كه از آن به خود لرزيد دوباره سر بر سجده نهاد. به همين علت، در امت آن حضرت اين دو عمل و با آن ذكر سنت شد.»(1)
در نگاه عارفان ركوع ژرفاي عميقي دارد. زيرا آنها معتقد اند حقيقت ركوع تمام نمودن قوس عبوديّت و افناى آن در نور عظمت ربوبيت است. و ركوع اولياى كامل تحقق به اين مقام است به حسب مراتب خود و حظ آنها از حضرات اسماى محيطه و شامله و ذاتيه و صفتيه است.
پس، سالك چون به منزل ركوع كه منزل فناى اسمايى است رسيد، تكبير گويد و دست خود را مثل وقت تكبيرات اول نماز بلند كند با همان آداب. و اين تكبير و رفع باطن يكى از تكبيرات افتتاحي است؛ چنانچه تكبير سجود نيز چنين است. و در اين مقام حق را تكبير از توصيف، كه از مقامات شامله عبد است و با او تا آخر سلوك همقدم است، نمايد. و با دست خود مقام تدلّى و عبوديّت و تقوّم به قيّوميّت را، كه خالى از شائبه خود خواهي و دعوى نيست، رفع و رفض نمايد؛ و با دست خالي متوجه منزل ركوع شود. و در فناى نور عظمت عرش حضرت وحدانيت و واحديّت به قلبش تجلى كند و حق را تنزيه و تسبيح كند و خود را از لياقت تكبير اسقاط كند. پس با قلب وَجِل و حال خجل از قصور در اداى حق اين منزل، كه از منازل بزرگ اهل توحيد است، به اداي حقوق آن پردازد كه عمده آن، توصيف حق به عظمت است كه پس از تنزيه در جميع منازل ولايت است. و پس از آن، به تحميد، كه در مقام ذات اشاره به، سالك در جميعِ منزلِ ركوع قلبش خائف و خاشع و در تحت سلطان كبريا و عظمت به جميع اجزاء و اعضاء باطنه و ظاهره خفض جناح كند و از حرمان مقام راكعين و محروميت اين منزل شريف بيمناك باشد و خود را به هر حال يافت قاصر و مقصر شمارد.(2)
پينوشت:
1. صدوق، علل الشرايع، نشر دار الحجه بيروت 1412 ق، ج1، ص 371.
2. امام خميني، سر الصلوه، نشر موسسه آثار امام خميني، 1378ش. ص 97.
موفق باشید.