سلام می خواستم بدونم ایا به نظر شما قضاوت بانوان جایز است یا خیر؟اگر خیر شما به چه ادله ای تمسک کرده اید و نظرتون منفی است. با تشکر از شما
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ابتداء توجه داشته باشيد كه قضاوت يا عدم قضاوت زن از احكام اسلامي است كه فقهاء بزرگوار از متون ديني استخراج مي كنند نه بحث فردي و شخصي كه ما خود بخواهيم در آن نظر دهيم و در مجموع عدم صحت قضاوت زن و نافذ نبودن حكم وي، گرچه راي و نظر بسياري از علماء و مراجع بوده، ولي حكمي مورد اتفاق و اجماع همه مراجع نيست تا حكم قطعي اسلام تلقي شود.
اما در عين حال فارغ از اختلافي بودن اصل اين مسئله، در مورد عدم قضاوت زن بايد گفت: قضاوت از نظر اسلام به عنوان يك مسئوليت شناخته مي شود؛ نه به عنوان يك حق. به همين جهت، آن را واجب كفايي بر مردم مي داند، مانند ديگر واجبات. اين امر واجب را بر كساني تكليف مي كند كه بتوانند از عهده اين مسئوليت بهتر بر آيند اسلام خواسته است كه اين تكليف را از دوش زنان بردارد؛ آن چنانكه جهاد را از آنها براشته است نه آن كه ايشان را از اين حق محروم كند. بنابراين، در برخى روايات با تعبير «ليس على المرئه»، يعنى بر عهده زنان اين تكليف تحميل نشده است و يا تعبير «ليس للمرئه»، ياد شده است. (1)
بر اين اساس قوانين اسلامي به جهت روحيات خاص زنان، مشاغل سنگين مانند قضاوت و... را از دوش آنها برداشته است. گرچه ممكن است مانند بسياري از كشورها اين مسوليت را بر عهده آنها گذاشته و با نگاه اولي و به ظاهر هيچ مشكلي براي آنها پيش نيايد.
در واقع به جهت عدم آمار مشخص، بيان اينكه قضاوت زنان در كشورهاي ديگر، داراي مشكلاتي بوده يا خير و با فرض پذيرش، تا چه حد در خود وي، خانواده و اجتماع تاثير گذار بوده، امري سخت است و كسي نمي توان صراحتاً منكر مشكلات به وجود آمده در اين زمينه باشد. زن به جهت احساس و عواطف بالا، بيشتر تحت تاثير وقائع تلخ اجتماع و قضاوت در مورد آنها مي باشد اين در حالي است كه به اعتقاد ما بيرون كشيدن زن به بهانه هاي مختلف از خانه و واگذاري بسياري از مسوليتهاي سنگين صنعتي و غير صنعتي به آنها، خود بزرگترين مشكل براي آنهاست و شارع با واگذاري اين مسوليت به مردان در صدد رفع اين مشكلات بوده است.
در متون روايي نيز به مساله عدم قضاوت زن اشاره شده است مهمترين آيه اي كه به استناد آن، صلاحيت زنان براي قضاوت نفي شده است، آيه "لرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض..."(2) مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتريهايى كه خداوند (از نظر نظام اجتماع) براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است ..." ميباشد.
مرحوم علامه طباطبائي در ذيل اين آيه مي فرمايد "
"قيم" يعني كسي كه مسؤول قيام به امر شخص ديگر است، مردان به امور زنان قيام مينمايند و زيادتيهايي كه خداي تعالي به مردان داده، به حسب طاقتي است كه بر اعمال دشوار دارند و در امور عقلي و جنگ، قوت و طاقت بيشتر دارند، مثلاً حكومت و قضاوت كه حيات جامعه بستگي به آن دارد، قوام آنها بدست مردان است و علت آن هم، يكي آن است كه خداوند بنابر مصالحي بعضي را بر بعضي ديگر برتري داده است و ديگر آنكه مردان از مال خود زنان را نفقه و مهريه ميدهند. (3)
در روايتي نيز از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است كه فرمود "لَيْسَ عَلَى النِّسَاءِ جُمُعَةٌ وَ لَا جَمَاعَةٌ ....وَ لَا تَوَلِّي الْقَضَاءِ "(4) زنان را وظيفه نماز جمعه خواندن نيست....و نه منصب قضاوت را متصدى شدن..."
البته دلائل متعدد ديگري نيز وجود دارد كه براي رعايت اختصار از ذكر آنها خود داري مي كنيم.
پي نوشت ها:
1. ر.ك مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، چ اسلاميه، بي تا، ج 74، ص 54.
نساء(4)آيه 34
3. ر.ك موسوى همدانى، ترجمه تفسير الميزان، چ دفتر انتشارات اسلامي، قم 1374 ش، ج4، ص 543.
4. شيخ صدوق، الخصال، چ جامعه مدرسين، قم 1362 ش، ج 2، ص 511.
موفق باشید.