با سلام و سپاس فراوان از پاسخگویی این مرکز و با امید سالی بسیار خوب برای شما بزرگواران من معذرت میخوام که دوباره مزاحم میشم ولی ناراحتی ام آنقدر زیاده که پدر و مادرم فکر میکنند افسردگی گرفتم و قلبم شکسته جوری که اصلا ترمیم نمیشه و شماها مثل دلسوزترین پدر و من عمل کردم به سخنان شما در نامه های قبل و چون اثر بخش بود دوباره مزاحم میشم البته آخرین بار
من با لطف و محبت و دلسوزی های شما در جواب تمام نامه هام که عنوان کردم به وجود آمدن علاقه به گناهان جنسی در اثر ظلمی که به من شد در کودکی پس با جواب های شما دیگه دنبال مرگ و آسیب زدن به خودم نیستم و برگشتم به اعمال مذهبی که ترک کرده بودم یه مدت من گفتم خدا و پیامبر و امامان رو دوست دارم و با یاد آوردن نام آنها لذت میبرم و تمام احکام اسلام را قبول دارم ولی میگم شاید مثل شیطان که در ظاهر جز مقربان ولی در باطن کافر بود من هم اینجوری باشم یعنی دوست دارم بدونم اون علاقه به حرام که در من در اثر ظلم به وجود آمد آیا از قبل از
ستمه هم در وجودم بوده یا بعد از ظلمه یا تجاوزه در من بوجود آمد ؟آیا میتونم در خواب بفهمم از واقعیتی که اتفاق افتاده چون متاسفانه یه کاری کرد که من در کنار این که به جنس مخالف علاقه مند باشم علاوه بر آن اون ظلمه ایجاد علاقه کم که دوباره یکی مثل همون حادثه منو مورد ظلم قرار بده (همجنس که متنفرم) و لذت بیمارگانه برای من با وجودی که دارم این تحریک شدن رو از بین میبرم و آزارم میده و دوست دارم اگر در ذاتم بوده( قبل از تجاوزه هم در ذاتم بوده )دیگه مزاحم خدا و پیامبر و امامان نشم با وجودی که تمام روز رو دوست دارم با یاد آنها بگذرانم چون وقتی خیلی خوب باشم یعنی در نهایت آیا جز زحمت چیزی برای آنها دارم ؟ و با وجود این که علاقه من به آنها جز برای من سود نداره و دوست ندارم وقتی خودم ناپاکی در ذاتمه یاد برترین ها بکنم با آخرین نامه شما که فرمودید من که خدا و اهلبیت رو دوست دارم نشانه پاکی منه و من هم با همون جمله شما با تمام وجودم به طرف خدا اومدم (البته با جبران گناهان وواجبات و دوری از گناهان ) و چون بعد از افسردگی و ناامیدی ام بود خوبی زیاد خدا و اهلبیت رو با تمام وجودم احساس میکنم ولی میترسم اون علاقه ای که در اثر ظلم یا تجاوز در من به وجود آمد قبل از این که بدنیا بیام در من بوده از کجابفهمم که نبوده ؟؟؟؟از شما بی نهایت سپاسگذارم
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از اين كه نامه هاي قبل توانسته است قدري شما را آرام كند و افكار انحرافي را از ذهنتان بيرون كند، بسيار خرسنديم اميدواريم ارتباط با اين مركز بتواند گره از مشكلات شما باز كند و شما بهترين روز هاي زندگي را تجربه كنيد.
برادر گرامي!
انسان فطرت دارد و فطرتش پاك است، خداجو است خدا طلب، زيبايي طلب و كمال طلب است. دين گرايي و تعبّد و تقيّد به انجام واجبات و ترك معاصي و محرّمات، ريشه در سرشت و فطرت انسان دارد. در منابع اسلامى، يعنى در قرآن و سنّت، روى اصل فطرت تكيه فراوان شده است قرآن مي فرمايد : فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها؛(1) اين فطرتى است كه خداوند، انسان ها را بر آن آفريده.
بر اين اساس در پاسخ به سوال شما مي گوييم:
هيچ انساني از ابتداي خلقت تمايلي به گناه ندارد. بلكه مقتضاي فطرت پاكي كه خداوند به بشر مي دهد آن است كه دنبال خوبي ها و فضيلت ها باشد. فاصله گرفتن از عقيده و عملي كه مقتضاي فطرت است و با سرشت و طبيعت شان هماهنگ باشد، معلول عواملي است.
وقتي انسان از فطرت پاك خدادادي منحرف ميشود كه نفسش مغلوب عوامل و موانع يا الهامات و وسوسههاي شيطاني، يا ميلهاي شهواني و انحرافات دروني، تأثيرپذيري از دوستان بد و يا توهمات و خيالات... شود كه نتيجه اش آن است كه انسان از راه اصلي منحرف شود. لذا برخي از آيات قرآن كه انسانها را "ظلوم" (2)و "جهول"(3) و مانند آن معرفي كرده. در حقيقت به انسانهاي تربيت نايافته در پرتو وحي اشاره دارد؛ اگر انساني اين نفس معتدل خودش را در پرتو وحي الهي با الهامات الهي پرورش بدهد به قلههاي كمال ميرسد، ولي اگر او را هم چون علف هرزي رها كند و يا اينكه به دنبال عوامل انحرافي برود كم كم به صفات رذيله گرفتار ميشود.
اين كه انسان گنهكار به دنيا ميآيد و ما بايد او را شستشو بدهيم و غسلش بدهيم تا از اين حالت گنهكاري نجات پيدا كند،از اعتقادات اديان تحريف شده است؛ اسلام ميگويد: انسان پاك به دنيا ميآيد و به ذات پاكش گناهكار نيست و شرارات جزئي از حقيقت وجود انسان نمي باشد. حتي علاقه به گناه هم ندارد. البته ممكن است خودش با ارادهي خودش و انتخاب خودش نفس پاكش را آلوده نمايد. زيرا نفس او كه همچون لوح و صفحهي سفيدي است با هر گناهي كه همچون نقطههايسياهي هستند كم كم آن صفحه را آلوده ميكند و در نهايت تمام صفحه سياه ميشود.
در اين زمينه مي توانيد كتاب «فطرت» اثر شهيد مطهري را مطالعه كنيد.
بنابراين نگران نباشيد. علاقه شما به خداوند و اهل بيت از فطرت پاك شما منشا مي گيرد. از اين كه توانسته ايد شيطان را از خود دور كنيد، خدا را شكر كنيد. خدا و اوليائش شما را دوست دارند و توجهي به گناهان گذشته شما ندارند. پس شما هم با تمام وجود رو به سوي آن ها نماييد و آن گونه كه دوست دارند، زندگي خود را از نو شروع كنيد. اجازه ندهيد شيطان با القاء افكار غلط فرصت زندگي شاد و با نشاط را از شما بگيرد. از ارتباط با خدا و اهل بيت لذت ببريد و زندگي جديدتان را با بركت ايشان نوراني كنيد. زيبايي هاي زندگي را ببينيد. به گذشته ها فكر نكنيد. هرگاه فكر گذشته به ذهتان آمد با خود بگوييد گذشته ها گذشته اند،بايد آينده را دريابم. از نعمت حياتي كه پروردگار عالميان به من عطا كرده استفاده كنم. بر فرض گذشته ها اشتباهي نيز كرده ام با اين فرصتي كه خداوند به من داده است بايد آن را جبران كنم. مطمئن باشيد به مرور از اين افكار نيز رهايي مي يابيد. حتما ورزش روزانه را در برنامه روزانه خود قرار دهيد. با دوستان خوب معاشرت كنيد. هيچ گاه بيكار نباشيد. به كارهاي هنري بپردازيد و در يك كلام از زندگي در سايه اهل بيت و پدرمادرتان لذت ببريد.
پي نوشت ها
1. روم(30) آيه30.
2. احزاب (33) آيه 72.
3. همان.
موفق باشید.