من چند ساله که نماز نمیخونم و فقط ماه رمضون اونم برای اینکه روزه ام قبول باشه میخونم. سوالم اینه که میگن نماز برای خود ماست بخونیم به نفع خودمونه و خدا بهش نیاز نداره منم میگم حالا که خدا بهش نیاز نداره و فقط برای خود ماست چرا باید یه عالمه کلمه رو به عربی بگیم؟ من دوست دارم با خدا راز و نیاز کنم اما به زبون خودم میخام لز خدا تشکر کنم اما با حرف دل خودم نه با کلمات عربی که معنی هاشون کلیشه ایه. میشه شما برام از نماز بگید ولی حرفای تکراری نزنید چون برام بی معنیه اینو از شما میخام چون خیلی دوست دارم نماز بخونم
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در سوال به چند موضوع اشاره شده كه بايد به هر كدام جداگانه پاسخ داده شود:
1- ما چه نيازي به نماز داريم؟
2-چرا خدا ما را به نماز امر كرده؟
3- فلسفۀ وجوب نماز چيست؟
4- چرا بايد نماز را عربي خواند؟
در اينجا پاسخ قسمت سوم را ارائه مي دهيم و اگر تمايل داشتيد در خصوص نياز ما به نماز، در مكاتبات بعدي مطالبي تقديم مي كنيم.
درباره ضرورت خواندن نماز به صورت عربي و با الفاظ و كلماتي كه پيامبر مي خواند، دلائل مختلفي دارد كه به برخي اشاره مي كنيم:
اول: تعبدى و توقيفى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، به اين معنا كه شريعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
با توجه به اين كه روح عبادت بر تسليم و تعبد است، انساني كه مي خواهد عبادت خدا كند، كاري را انجام مي دهد كه خداوند خواسته است. طبق آيات و روايات و سيره پيامبر، نماز، اين واجب و تكليف ديني به اين شكل واجب شده است، اگر چه انسان مي تواند در غير نماز با هر زباني با خداوند سخن گويد.
دوم: جهت ايجاد زبانى مشترك ميان همه پيروان اسلام و فراهم سازى وحدت و پيوند بين المللى دينى.
سوم: قرائت و اذكاري كه در نماز است، به صورت دقيق در هيچ زباني ترجمه ندارد؛ يعني نمي توان مفاهيمي را كه در اذكار نماز است، به صورت دقيق ترجمه كرد و آن را بيان نمود. چه بسا برخي از كلمات يا جملات، معاني بسياري در خود جاي داده كه با يك يا چند جمله نتوان همه آن ها را بيان نمود. (1) به عنوان مثال از سوره حمد نام مىبريم كه هيچ ترجمهاى كه بتواند تمام مفاهيم آن را به زبان ديگر بيان كند، نيست. حتى كلمه الله، هيچ معادلى در زبان ديگر ندارد (اگر چه در قالب جمله اي بتوان ترجمه كرد). كلمه خدا در زبان فارسى نيز معادل معناى الله نيست.
در ضمن تجربه زندگي انسانها نشان داده آن جا كه دست هاي انساني در كارهاي مختلف دخالت كرده است، آن را به صورتهاي مختلف در آورده كه گاهي با اصل و حقيقت خود فاصله بسيار دارد. در مورد احكام و تكاليف ديني نيز ما اين مسئله را در اديان ديگر مشاهده مي كنيم كه دست بردن انسانها در احكام و دستورهاي ديني آن ها را به چه وضعي در آورده، گاهي آن را به صورت كلي پاك كرده و از بين برده است.
در مورد نماز و عبادت نيز امروزه در اديان ديگر چيزي نمي بينيم كه خواسته الهي باشد تا پيروان آن اديان خود را موظف به انجام آن بدانند. به همين خاطر ارتباط دائمي و هميشگي كه مسلمانان با خدا دارند، در اديان ديگر مشاهده نميكنيم.
اگر چه با توجه به اسبابي كه ذكر كرديم، نماز بايد به زبان عربي خوانده شود، اما بدان معني نيست كه انسان نتواند به هيچ زبان ديگري با خداوند سخن بگويد. انسان مي تواند با هر زباني كه خواست در غير نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نياز كند و دردها و نيازهاي خود را با او در ميان گذارد و با خداي خود به گفت و گوي عاشقانه يا مناجات شاكرانه بنشيند.
شايد يكي از رموز خواندن نماز به زبان عربي و با ديگر شرايط و آداب، حفظ نماز بعد از قرنها است، در حالي كه در اديان ديگر اثري از آن نمي بينيم. چه بسا اگر به همان صورت خود كه پيامبران گفته بودند، عمل مي كردند و به خواست خود با آن برخورد نميكردند، آن ها نيز پرستشي به عنوان نماز ميداشتند.
هشام بن حكم از امام صادق(ع) پرسيد: چرا نماز واجب شد، در حالي كه هم وقت مي گيرد و هم انسان را به زحمت مياندازد؟ امام فرمود:
«پيامبراني آمدند و مردم را به آيين خود دعوت نمودند. عده اي هم دين آنان را پذيرفتند، امّا با مرگ آن پيامبران، نام و دين و ياد آنها از ميان رفت. خداوند اراده فرمود كه اسلام و نام پيامبر اسلام(ص) زنده بماند و اين از طريق نماز امكان پذير است»؛(2) يعني علاوه بر آن كه نماز عبادت پروردگار است، موجب طراوت مكتب و احياي دين است.
در مسائل عبادى بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه خواست و اراده ما در آن نقشى ندارد، بلكه بايد آنها را طبق دستور شرع انجام دهيم تا مقصود و هدف و مصالحى كه شارع (خداوند) در نظر دارد و ما از آن بى خبريم، حاصل گردد. همان گونه كه در اصل نماز تعبّد و تسليم وجود دارد، در اجزاء و شرايط مختلف و از جمله عربى خواندن، اين نكته مهم نهفته است. اميرمومنان (ع) در روايتي پس از بيان اينكه معناي اسلام، تسليم شدن در مقابل پروردگار است كه نشان تسليم در عمل آشكار مي شود، ميفرمايد:
« مومن، بناي دين خود را بر اساس رأي و نظر شخصي نميگذارد، بلكه برآنچه از پروردگارش رسيده بنيان مي نهد». (3)
اصولا نماز رابطه بنده با خدا و اظهار عبوديت و شكرگزاري در مقابل نعمتهاي او مي باشد. طبيعي است كه بنده آن را به گونه اي به جا مي آورد كه خواسته خداوند و معبود اوست. چون هدف اصلي از خلقت انسان بندگي است و نماز همان گونه كه معبود خواسته بهترين شيوه اظهار بندگي است.
اگر قرار باشد كه در انجام اين وظيفه ديني هر انساني طبق خواسته خود عمل نمايد، نه چيزي كه خداوند خواسته، ديگر بندگي خداوند نمي شود، بلكه بندگي خود و عمل طبق خواسته خود و ارضاء ميل دروني خود است. بنابر اين گرچه زبان عربي و غير عربي همه براي خدا يكسان است، ولي به دلايل ياد شده نماز بايد به عربي خوانده شود.
البته لازم به ذكر است كه خواندن نماز با عباراتي محدود لزوما به معناي نفهميدين آنچه انسان به آن تكلم مي نمايد نيست. زيرا به همان آساني كه يك فرد مي تواند عبارات نماز را حفظ كند، در زماني به مراتب كمتر مي تواند معاني اين الفاظ را نيز به ذهن بسپارد و با تكرار كوتاه تداعي معاني در برابر خواندن الفاظ ذهن خود را آشنا با معاني اين الفاظ محدود بنمايد.
پىنوشتها:
1. استاد محمد تقى مصباح يزدى، قرآنشناسى، چاپ مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمينى، 1380 ه.ش. ص 102 - 92.
2. صدوق علل الشرايع، نشر دار الحجه للثقافه، بيروت، 1416 ق، ج 2، ص 10.
3. شيخ عباس قمي، سفينه البحار، نشر موسسه معصومه، قم، ج4، ص233، ماده سلم.
موفق باشید.