با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در خصوص رابطه و عدم رابطه دين و سياست دو ديدگاه عمده وجود دارد:
1) جدايي دين از سياست: برخي عقيده دارند كه دين با سياست ارتباط ندارد، زيرا دين آمده است كه پاسخگوي نيازهاي معنوي انسان باشد و در امور دنيا دخالت نمي‏كند. اما سياست به امور دنيايي مي پردازد.
2) پيوستگي دين و سياست: اكثر دانشمندان اسلامي عقيده دارند كه دين با سياست همگرايي دارد. طرفداران اين ديدگاه معتقدند كه دين به صورت مجموعه قوانين الهي، براساس نيازهاي دنيوي و اخروي انسان تشريع شده است و دين در تمام صحنه‏هاي سياسي و اجتماعي و... حضور دارد. اگر دين نتواند نيازهاي دنيا و آخرت انسان‏ها را تأمين كند، ناقص است.
جملات « سياست ما عين ديانت است» ناظر به ديدگاه دوم است. مرحوم سيد حسن مدرس اين جملات را بيان كرده و او از طرفداران همگرايي ديني و سياست است. حق نيز با اين گروه است، زيرا دين با سياست رابطه دارد ,ولي. متأسفانه واژه سياست مانند برخي واژگان ديگر از معناي اصلي خود تحريف و به معناي خدعه و نيرنگ تفسير شده است. پس از تحريف، سياست بدين معنا است‏ كه نه تنها دين با آن همگرايي ندارد، بلكه با آن تضاد دارد و با آن مبارزه مي كند. اما سياست به معناي‏ مشروع آن با دين همگرايي دارد و يكي از بايسته‏هاي جامعه است. سياست به معناي مشروع را انديشمندان از ضروريات زندگي دانسته‏اند و اولياي خدا از آن بهره مي‏گرفتند، در زيارت جامعه در وصف امامان معصوم‏ عليهم‏السلام‏آمده است: «... و ساسة العباد و اركان البلاد...»
انديشمندان ديني بين سياست مشروع و غير مشروع مرزبندي كرده‏اند و هيچ گاه از سياست غير مشروع بهره نمي‏گرفتند. امام علي عليه‏السلام در دوران حكومت خود از سياست مشروع بهره گرفت. از اين رو يكي از مشكلات حضرت، صداقت در سياست بود، كه دشمنان حضرت آن را برنمي‏تابيدند.(1)
برخي از اصحاب به ايشان عرض نمودند كه در سياست اين قدر صداقت شرط نيست. امام فرمود: «آيا به من دستور مي‏دهيد كه براي پيروزي خود از ظلم در حق كساني كه بر آن‏ها حكومت مي‏كنم، استمداد جويم؟! به خدا قسم! تا خورشيد طلوع مي‏كند و ستاره‏ها در آسمان چشمك مي‏زنند چنين كاري نمي‏كنم». (2)
به خاطر عدم بهره‏گيري علي(ع) از سياست غير مشروع بود كه مردم تصور مي‏كردند معاويه از علي(ع) سياست مدارتر است. امام علي(ع) در برابر چنين تصوري فرمود: «قسم به خدا! معاويه از من سياستمدارتر نيست، ولي او نيرنگ مي‏زند و مرتكب گناه مي‏شود. اگر نيرنگ خصلت زشتي نبود، من سياستمدارترين مردم بودم». (3)
سياست غير مشروع با دين تضاد دارد، اما سياست به‏ معناي مشروع، مقدس بوده با دين همگرايي دارد. دلائل و شواهد نيز مؤيد آن است كه دين با سياست همگرايي دارد و نگرش جدايي دين از سياست، تز استعماري است كه از سوي جاهلان و يا مغرضان طرح شده، از اين رو امام خميني عقيده دارد كه يكي از عوامل جدايي دين از سياست، استعمارگران مي‏باشند. امام راحل فرمود: «آن كه مي گويد دين از سياست جداست، تكذيب خدا را كرده است، تكذيب رسول خدا را كرده است، تكذيب ائمه هدي را كرده است».(4) تشكيل حكومت توسط پيامبر اسلام (ص) ‏و امام علي (ع) بهترين دليل بر همگرايي دين و سياست است. اگر سياست بادين منافات داشت، چرا پيامبر (ص) ‏و علي (ع) حكومت تشكيل دادند؟! امام راحل (س) فرمود: «سنت و رويه پيامبر اكرم (ص)‏دليل بر لزوم تشكيل حكومت است، زيرا اوّلاً خود تشكيل حكومت داد و به اجراي قوانين و برقراري نظامات اسلام پرداخت و به اداره جامعه برخاست، والي به اطراف فرستاد... و قاضي نصب مي‏نمود.»(5) از سوي ديگر- ائمه‏عليهم‏السلام- درصدد تشكيل حكومت بودند وحكومت را حق خود مي‏دانستند. از اين رو توسط حاكمان ستمگر شكنجه و شهيد مي‏شدند.
پي آمدهاي منفي جدا بودن دين از سياست:
اسلام‌، دين حكومت و سياست است. دين منهاي سياست‌، دين الهي‌(اسلام‌) نيست‌. جدايي اين دو از هم‌، ضررهاي غيرقابل جبراني را در پي خواهد داشت‌. اگر ما بخواهيم دين را از سياست جدا كنيم‌، لازمه‌اش اين است كه احكام سياسي‌ِ دين را تعطيل نماييم. بخشي از دين‌، تعطيل بماند، كه اين كار، ماهيت دين را دگرگون مي‌نمايد. جدا كردن حكومت و سياست از اسلام‌، امري غير ممكن و به منزله اين است كه بخواهند اسلام را از اسلام جدا كنند.(6)
آيات فراواني از قرآن ناظر به تكاليف اجتماعي مانند جمع آوري زكات و خمس و هزينه كردن آنها و آيات قتال و جهاد و آيات حدود و قصاص و ... مي باشند كه اجراي اين آيات و عمل به آنها مستلزم تشكيل حكومت است. براي اگاهي بيشتر، به كتاب ولايت فقيه، آيت الله جوادي آملي، مراجعه نمائيد.
پي نوشت:ها
1. مرتضي مطهري، سيري در سيره ائمه اطهار(ع)، چاپ دهم، 22بهمن 1373، ناشر انتشارات صدرا، ص 28.
2. همان.
3. أمالي شيخ مفيد، ناشر كنگره شيخ مفيد، ص176 ؛ امامت و رهبري، شهيد مطهري، ناشر صدرا، ص 32.
4. صحيفه نور، ج 20، ص 114، ناشرمؤسسة تنظيم و نشر آثار الإمام الخميني.
5. صحيفه نور، ج 3، ص 5، ناشرمؤسسة تنظيم و نشر آثار الإمام الخميني.
6. پيام قرآن‌، آيت الله مكارم شيرازي‌، ج 10، ص 66، دارالكتب الاسلامية‌.
موفق باشید.