Baziha ba in mozo moshkel darand va migooyand ma agahie lazem ra darim.chegoone an hara toojih konim?
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
جداي از بحث شرعي، تقليد از ضروريات زندگي انسان است، حتي اگر انسان در يك يا چند زمينه علمي دانشمند باشد دايره دانش او به قسمت ناچيزي از احتياجات او محدود است، مثلاً دانشمند در طب در ساختن ساختمان خانه اش بايد مقلد مهندس و طراح باشد و اگر اتومبيلش خراب شد بايد از دستورات كارشناس فني خودرو براي تعمير آن بهره ببرد و... .
كسي كه ايمان به دين دارد و مي داند در دين براي او وظايف و تكاليفي معين شده است، به حكم عقل و فطرت خود ملزم است نسبت به آن وظايف يكي از سه راه را انتخاب كند: يا تحصيل علم به آن ها كند و يا از عالِم به آن ها پيروي كند و ياجانب احتياط را مراعات كند و در صورتي كه نه عالم به آن وظايف است و نه اهل احتياط، راه منحصر به پيروي ازنظريات عالم و دانشمند به آن احكام است و اگر دانشمندان در آن احكام اختلاف نظر داشتند، از نظر اعلم آن ها پيروي كند. (1)
حال از آنجا كه فرد مقلد آشنا به ملاكات و مباني به دست آوردن احكام نبوده در نتيجه نمي تواند درستي يا نادرستي يك حكم را تشخيص داده و يا از بين چند احتمال مختلف يكي را به عنوان حق و منطبق با واقع انتخاب كند. بر اين اساس در اين گونه موارد عقل حكم مي كند براي يافتن تكاليف صحيح و وظايف مورد نظر دين به متخصص مراجعه كرده و در ميان چند مرجع يكي را به عنوان عالم تر از همه انتخاب كرده و در مسائل قابل تقليد از وي تبعيت نمايد آن چنانكه افراد در سائر امور نيز اينگونه عمل مي نمايند.
بر اين اساس راه معقول و منطقي در اين زمينه آن است كه شخص يا خود متخصص و يا به عبارتي مجتهد باشد و يا در بين چند مرجع يكي را به عنوان اعلم انتخاب نموده و در مسائل مختلف بر اساس نظريات وي عمل نمايد.
البته چنان كه مي دانيد در مسايل ديني هم تحقيق لازم است و هم تقليد؛ در پاره اي موارد تحقيق و بررسي عقلي ضروري است و تقليد در آن موارد فايده اي ندارد، مانند اصول دين كه تنها از راه تحقيق و بررسي و تامل عقلاني ميسر است. اما در برخي از موارد تنها راه پيش رو تقليد است.
اگر فردي بخواهد اعمالش را بر اساس قرآن و سنّت انجام دهد، بايد قرآن و تفسير آن و علومي را كه وابسته به آن است، به طور تخصصّي بداند. همين طور بايد سنّت را كه عبارت است از قول، عمل و تقرير معصوم(ع) (گفتار و اعمال و رضايت به اعمال ديگران) كاملاً بشناسد؛ يعني با علوم حديث آشنا باشد كه عبارت است از: علم رجال (شرح حال راويان حديث) و سلسله سند، درايه (فهم دلالت روايات)، شأن نزول روايات، قرائن حالي و مقالي، تقيه، حقيقت و مجاز، تعارض روايات با روايات يا تعارض روايات با آيات و تزاحم مصالح. وي بايد اين دانشها را به طور تخصّصي و كارشناسانه بداند.
چنين فردي كه به قرآن و سنّت با كيفيت مذكور آگاهي داشته باشد، ميتواند بلكه بايد طبق قرآن و سنت، آن طور كه ميفهمد عمل نمايد. به چينن فردي متخصّص علوم اسلامي يا مجتهد و فقيه ميگويند و تقليد كردن براي او جايز نيست. امّا اگر كسي از نظر علم و آگاهي به حدّ مذكور نرسيده باشد، عقل حكم ميكند از يك يا چند متخصّص علوم اسلامي بپرسد و طبق آن عمل نمايد. اين بر مقتضاي عقل و شعوري است كه خدا به او داده است. قرآن هم به همين مطلب تصريح كرده و فرموده: «از آگاهان بپرسيد اگر نميدانيد».(2)
بنابراين افراد مورد نظر شما اگر واقعا در اين حد از آگاهي از علوم ديني هستند كه متخصص در اين رشته هاي علمي ذكر شده محسوب مي شوند نه تنها مي توانند تقليد نكنند، بلكه تقليد بر آن ها حرام است.
اما اگر اين گونه نيست موظف به تبعيت از نظر متخصص مربوطه هستند همان طور كه عُقَلا در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروي ميكنند. در نتيجه اگر كسي كه بايد تقليد كند، تقليد نكرده و اعمالي را انجام دهد، مانند بيماري است كه خودسر دارو مصرف كند. چه بسا عوض اين كه بهبودي حاصل شود، بيماري اش افزون شود. در روايات نيز اين حكم عقل مورد تأييد قرار گرفته است. از امام عسكري(ع) آمده است:
«امّا من كان من الفقها صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً علي هواه مطيعاً لامر مولاه فللعوام أن يقلّدوه؛(3) از بين فقها آنان كه حافظ و نگهبان ديناند، خود را از گناه و آلودگي حفظ ميكنند، با هواهاي نفساني مبارزه ميكنند، مطيع اوامر الهي و جانشينان اويند، بر عوام لازم است كه از آنان تقليد كنند.»
مراد از عوام يعني كساني كه در علوم اسلامي مجتهد و متخصص نيستند، گرچه در علوم ديگر متخصص باشند، مثلاً اگر فرد استاد دانشگاه يا پزشك باشد. اما در علوم اسلامي مجتهد نباشد، بايد از متخصص فن تقليد كند، چنان كه همان مرجع تقليد در امور پزشكي موظف به تبعيت از اين پزشك است.
پي نوشتها:
1. بني هاشمي، سيد محمد حسن، توضيح المسائل مراجع، چ دفتر انتشارات اسلامي،قم 1386 ه ش، ج 1، ص 12.
2. نحل (16) آيه 43.
3. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 2، ص 88.
موفق باشید.