سلام
من یه پسر18 ساله هستم و برای فرار از تنهایی و خیلی مسائل دیگر میخواهم ازدواج کنم
اما پدرم از این موضوع با خبر نیست و احساس میکنم اگر متلع شود مخالفت میکند
همچنین از دختری که به او علاقه دارم میترسم به دلیل کم بودن سنم جواب منفی بگیرم
این مساله فکرم را خیلی به خود مشغول کرده است
لطفا کمکم کنید!!
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي اگر مي خواهيد ازدواج خوب و با نشاطي داشته باشيد ابتدا بايد از فرآيند يك ازدواج درست اطلاع داشته باشيد؛ چه آنكه آرزوي هر جواني داشتن يك ازدواج كم ريسك، پايدار، آرامش بخش است در اين راستا درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نميتواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آنرا در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعه ي كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي و باورهاي ديني وسياسي و غيره كه در طي چندين جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد. ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد.
لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به شما اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جوييد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود تان بدست آوريد بدين معني كه با تدبر در خود دريابيد حقيقتا چگونه فردي هستيد؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصلي شما در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسي شما از زندگي مشترك چيست؟ و بعد از آشنايي اجمالي با همديگر كه طي چندين جلسه و با حضور خانواده ها صورت مي پذيرد، در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را داريد نزد يك مشاور با تجربه برويد تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخاب شما اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتي شما و فرد انتخابي؛ به شما تذكر دهد. اگر در تهران زندگي مي كنيد مي توانيد به كلينيك دكتر سيد جلال يونسي كه از اساتيد با تجربه مشاروه ي قبل از ازدواج و خانواده درماني هستند مراجعه نماييد. 02144015879
و وقتي اين مراحل را پشت سرگذاشتيد مي توانيد با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به ازدواج با مورد انتخابي نماييد. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شما خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه دو كتاب زير مي تواند شما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
1- تحكيم خانواده، تاليف آيت الله محمدي ري شهري انتشارات حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت
2- عشق هرگز كافي نيست، تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
فرموده ايد:« من يه پسر18 ساله هستم و براي فرار از تنهايي و خيلي مسائل ديگر ميخواهم ازدواج كنم» در اين رابطه نيز بايد عرض نمايم كه انسان موجودي اجتماعي است و در وجود او تعامل با ديگران در ارضاي نيازهاي انساني سهم شايسته اي دارد. به همين خاطر بسياري از افرادي كه بنا به دلايل متعدد احساس تنهايي مي نمايند، گاهي براي كنار آمدن با اين خلأ احساسي، به فكر تشكيل زندگي مشترك مي افتند. به طور قطع ازدواج راهي به سوي تعامل، تبادل احساسات و همدردي محسوب مي شود و اين فرآيند به ايجاد رضايت در انسانها از زيستن با هم مي افزايد. اگر احساس تنهايي، ناشي از ضعف مهارتهاي اجتماعي فرد در تعامل با ديگران باشد و يادلايل شخصيتي باشد، در چنين شرايطي ازدواج راه حل مناسبي براي كنار آمدن با اين احساس نيست. فكر كردن به ازدواج فقط به خاطر اينكه از تنهايي فرار كنيد، كار اشتباهي مي باشد. چون براي ازدواج ملاك ها و معيار هاي مختلفي را بايد در نظر گرفت و برجسته كردن نياز به در آمدن از تنهايي به عنوان تنها معيار براي ازدواج مسلما منجر به شكست و سرخوردگي در زندگي مي شود. در سن شما احساس تنهايي و نياز به هم صحبت براي ايجاد صميميت و همدلي، امري طبيعي و خاص اين سنين مي باشد. اما راه فرار از اين تنهايي فقط ازدواج نيست. شما بايد اين امكان را به خود بدهيد كه فعاليت هاي تفريحي و سرگرمي هايي مفيدي را در برنامه هاي روزانه خود بگنجانيد و روابط اجتماعي و بين فردي خود را در محيط خانواده و در جمع همسالان گسترش دهيد.
براي متوقف كردن احساس تنهايي، اول بايد بپذيريم كه احساس تنهايي مي كنيم. گاهي اوقات پذيرفتن آن كاري مشكل است. سپس بايد احساس تنهايي را به شيوهاي ابراز داريم. مثلا در صحبت با ديگران نيز مي توانيم احساس تنهاييمان را بيان داريم. بيان اين احساسات ممكن است به كشف اين نكته منجر شود كه ما چيزهاي زيادي را احساس مي كنيم كه با احساس تنهاييمان مرتبط هستند، از قبيل غمگيني، خشم و ناكامي. ممكن است قادر به شناسايي نواحي باشيم كه اين احساسات از آنجاها مي آيند، يعني متوجه شويم كه چگونه با زندگي ما ارتباط يافته اند. به موازات تواناييمان در ديدن اين ارتباط، تواناييمان در تغيير آنها نيز افزايش مييابد. شما بايد سعي كنيد كه جنس اين احساس تنهايي خود را بشناسيد و نسبت به اين احساس خود بينش پيدا كنيد، مثلا اگر اين احساس تنهايي به دليل كمبود مهارتهاي اجتماعي شما باشد، بايد سعي كنيد كه با بهبود روابط خود اين احساس را از خود دور كنيد. يا اگر اين احساس شما به اين دليل باشد كه دوستان و كساني كه با آن ها ارتباط داريد ازدواج كرده اند كمتر با آن ها رابطه داشته باشيد و سعي كنيد با كساني كه شرايط شما را دارند بيش تر مراوده داشته باشيد.
فعال تر باشيد: بزرگترين تغيير، متوقف كردن حالت انفعال و فعالتر شدن است... صحبت كردن با يك دوست فهيم نيز به تغيير خلقياتمان كمك خواهد كرد. اگر دوست فهيم نداريم صحبت با يك روحاني، معلم يا مشاور ميتواند نقطهاي براي شروع باشد.
در فعاليتها يا باشگاهاي مختلف شركت كنيد: شركت در فعاليت يا باشگاه چندين چيز را مي تواند بدنبال داشته باشد. شركت در فعاليتهاي لذت بخش ذهن ما را از احساس تنهايي دور مي گرداند. اين فعاليتها از طريق فوق مي تواند بطور مستقيم خلق ما را تغيير دهند. اين اعمال همچنين فرصتي را فراهم مي كنند تا افراد داراي علائق مشابه را ببينيم و مهارتهاي ملاقات با ديگران رادر خود افزايش دهيم. آن همچنين ساختاري را به زندگي ما داده و احساس مي كنيم كه چيزي براي آينده وجود دارد. فعاليتها همچنين به ما ياد آوري مي كند كه چگونه به هنگام انجام مشابه همين كارها در گذشته احساس بهتري پيدا مي كرديم. در بعضي موارد اين اثرات خيلي سريع ودر مواردي ديگر به كندي بدست مي آيند. ما واقعا نياز داريم كه خود را مجبور كنيم كه به ديدار ديگران رفته با آنها صحبت كرده و فعاليتهاي متعدد را مورد توجه قرار دهيم، قبل از اينكه در رابطه با آنچه كه مي خواهيم انجام دهيم احساس راحتي داشته باشيم و سپس به مشاهده و پيشرفت بپردازيم. شايد چيزي كه بايد از آن خودداري كرد اين باشد كه بكوشيم به باشگاه يا يك سازمان يا حتي يك رابطه جديد به اين خاطر ملحق شويم كه فكر مي كنيم آن ما را بهتر كرده و يا به شخصي جذاب تبديل خواهد كرد. راهبرد بهتر اين است كه در فعاليتها به اين خاطر درگير شويم كه آنها قبلا در ما ايجاد لذت مي كرده اند و يا اينكه فكر مي كنيم برايمان خوب خواهند بود. اين باعث مي شود كه از انجام فعاليتها با مردم و بودن با مردمي كه از اين امورات لذت مي برند، لذت ببريم. همچنين ممكن است دريابيم كه بعضي از مردم همان طوري هستند كه ما هستيم. يك امتياز اضافي نيز اين است كه در مييابيم قادريم بعضي از فعاليتها و علائق را انتخاب و به تنهايي انجام دهيم بدون اينكه احساس تنهايي بكنيم.
در پايان اين را نيز اضافه مي كنم كه شما وقتي مي توانيد از اين شرايط بيرون بياييد و احساس بهتري پيدا كنيد كه خودتان واقعا خواهان تغيير باشيد و براي اين تغيير وقت و انرژي صرف كنيد در اين شرايط است كه شما مي توانيد به نتايج مطلوب برسيد چون هيچ كس به اندازه ي خود شما نسبت به خلقيات و درونيات شما، شناخت ندارند و نمي توانند به شما كمك كنند. و ديگران فقط مي توانند تسهيل گر تغيير شما باشند.
در مورد غريزه جنسي و نياز به ازدواج نيز بايد عرض نمايم كه: غريزه جنسى يكى از نيازهاي طبيعى انسان و يكي از تمايلات اساسي وي است. انسانى كه از نظر جسمى و روحى سالم باشد داراى چنين كششى مىباشد و اين خود يكى از نعمتهاى خدا دادى به بشر است. حال اگر به غرايز طبيعي انسان، به صورت صحيحي پاسخ گفته نشود، براي ارضاء آنها متوجه راههاي انحرافي خواهد شد؛ زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرايز طبيعي را نميتوان از بين برد و اگر هم بتوانيم آنرا سركو ب كنيم، چنين اقدامي عاقلانه نيست و به نوعي، مبارزه با قانون آفرينش است و تبعات سوء روحي و رواني به بار خواهد آورد. بنابراين راه صحيح اين است كه آنها را از طريق معقولي ارضاء نموده و از آنها در مسير سازندگي و كمال بهرهبرداري كنيم. ارضاي غريزه جنسي نقش اساسي در آرامش روح و روان انسان دارد، اگر اين نياز ارضاء نشود عوارض و ناراحتيهاي روحي و رواني فراواني را براي شخص ايجاد خواهد كرد. جوامع مختلف با ديدگاههاي گوناگون راه حلهايي را براي ارضاء اين نياز ارائه داده اند كه به خاطر غير وحياني بودن، اين راه حلها موجب بروز مشكلا ت جدي در اين جوامع شده و اما دين مترقي اسلام براي پاسخگويي به اين نياز اساسي انسان، دو راه را در قوانين خود، پيش پاي مسلمانان نهاده كه اولين و بهترين آن ازدواج دائم و ديگري ازدواج موقت است كه در شرايط خاصي كار گشا است و از فرو غلتيدن افراد به دامان فحشا و فساد جلوگيري مي كند. و در راستاي ازدواج موقت احكام بسياري از ناحية معصومين(عليهم السلام) صادر شده و اين امر در زمان پيامبر صلوات الله عليه و آله حلال و در ميان مسلمانان رايج بوده تا افرادي كه توانايي ازدواج نداشته و يا بنا به علل ديگري نمي توانستند ازدواج دائم كنند، از مزاياي آرامشي كه خداوند در ارضاء ميل جنسي گذاشته استفاده كنند. اما خليفة دوّم (رضي الله عنه) در حكمي كه مشهور است، آن را حرام اعلام كرد و بعد از آن برادران اهل تسنن كه پيرو ايشان بودند، متاسفانه اين حلال شرعي و امر ضروري براي جامعه را، حرام شمردند. علي عليه السلام در روايتي مي فرمايد فردي كه ازدواج موقت را حرام اعلام كرد در گناه بسياري از زناهايي كه تا روز قيامت در ميان مسلمانان انجام مي شود شريك است!. پس ازدواج موقت يكي از نيازهاي ضروري جامعه اسلامي است كه راه ارضاء غريزة جنسي را براي كساني كه امكان ازدواج دائم را ندارند فراهم مي سازد كه اين افراد علاوه بر حفظ دين خودشان از آلوده سازي فضاي جامعه نيز پرهيز مي كنند. زيرا نيازشان به بهترين وجه ممكن برآورده شده است. و ديگر انگيزه اي براي ارتكاب حرام باقي نمي ماند، و راه بسياري از گناهان فردي و اجتماعي از اين طريق گرفته مي شود. كه اگر راه رسيدن به آن تسهيل نشود، افراد لاجرم براي ارضاء غريزة جنسي خويش به روابط آزاد و نامشروع روي ميآورند و بديهي است كه اين روابط آزاد از هيچ انضباط و نظم و تعهدي برخوردار نيست. عدم وضع و تبيين قوانين كارآمد و در نتيجه عدم اطلاع كافي از مسئوليتها و احكام از دواج موقت به طوري كه برخي فكر ميكنند با صرف خواندن يك صيغه كار تمام است، باعث شده فرهنگ اجتماعي امروز جامعه ما هنوز پذيراي آن نباشد. از آنجا كه ازدواج موقّت از نظر هزينه و نيازهاي ديگر، همانند ازدواج دائم نيست و طبيعتاً براي اكثر جوانان قابل دسترسي خواهد بود، و لذا اگر بدون اتخاذ تدابير و قانونمنديهاي لازم صورت پذيرد، بيشك عوارض نامطلوب بهداشتي و روحي براي فرد و جامعه در بر خواهد داشت. عدم آشنايي با احكام ازدواج موقت و فراهم نبودن شرايط فرهنگي و اجتماعي جامعة امروز عرصه را براي ظهور«ازدواج موقت» سد كرده است، امري كه مي تواند به عنوان يك راه رهايي بخش، طومار بسياري از استرسهاي فردي و اجتماعي در هم پيچيده و علاوه بر آرامش روحي فرد فضاي جامعه را نيز تلطيف بنمايد. همانطور كه گفته شد، عدم وضع و تبيين قوانين كارآمد و در نتيجه عدم اطلاع كافي از مسئوليتها و احكام از دواج موقت عوارضي را در پي دارد كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي شود.
1- متاسفانه وضعيت فرهنگي كنوني جامعه به گونهاي است كه بسياري از مردم به كساني كه مرتكب زنا ميشوند با ديدة اغماض مينگرند، ولي كسي را كه اقدام به ازدواج موقت كرده، فردي بيبند و بار و منفي ميشمارند. در نتيجه اين تلقي، ناخود آگاه يك فضاي سنگين تبليغاتي عليه ازدواج موقت شكل مي گيرد كه حتي دست اندر كاران به خاطر برخي ملاحظات نمي توانند در راه تسهيل اين امر حياتي گام بردارند. البته به نظر مي رسد كه اگر احكام آن تبيين شود و راه سوء استفاده كنندگان از اين قانون حيات بخش سد گردد به نظر مي رسد كه ابرهاي تيره از چهرة اينقانون نجات بخش الهي كنار مي رود و چهرة تابناك و مترقي آن براي همه روشن مي گردد.
2- برخي نابسامانيهايي كه به خاطر ازدواج موقت ممكن است بروز كند (مثلا بلاتكليفي اولادي كه از اين طريق به دنيا ميآيند به خاطر فقدان نهاد هاي اجتماعي حمايت گر)
3-عدم پذيرش اين نوع ازدواج از سوي خانوادهها
4- ممكن است جوانان با عدم اطلاع مناسب از فلسفه چنين ازدواجي و با توجه به شرايط اقتصادي كنوني جامعه بخواهند از اين راهكار براي گريز از زير بار مسئوليت زندگي دائمي بهره جويند و در تشكيل خانواده (از طريق ازدواج دائم) كه ركن اصلي جامعه است سست شوند كه اين اتفاق براي كساني كه غرق ازدواج موقت شدهاند، فراوان رخ داده است و اين تهديد كانون مهم خانواده است.
5- ممكن است مرداني كه زندگاني خود را بر پايه هوي و هوس زودگذر بنا نهادند بخواهند با متعهاي كه با دادن مهر بسيار اندك انجام ميدهند، پايشان را از گليم خود خارج نمايند و زندگي دائمي خود را به جهنمي سوزان و درگيريها و نزاعها تبديل كنند.
6- در مواردي نيز ديده شده كه زناني كه به عقد موقت مردي در مي آيند داراي شوهر بوده! و يا اينكه ممكن است در ميان دو ازدواج موقت، از نگه داشتن عده كه از قوانين شرعي ازدواج موقت است خودداري كرده باشند و اين يعني ارتكاب گناه كبيره كه مسئوليت آن ميتواند بر گردة كساني باشد كه قوانين ازوداج موقت را شفاف نكرده اند.
7-گاه نيز برخي از زنان كه به عقد موقت مردي در مي آيند، سعي ميكنند با تمسك به شيوه هايي خاص مانند بچه دار شدن از اين مرد، خود را به او بچسبانند و آنها را مجبور به ازدواج دايم نموده و يا از آنان اخاذي نمايند. لذا مردان مجردي كه اقدام به ازدواج موقت مي كنند. بايد حتما به اين نكته توجه داشته باشند و بخاطر تبعات حقوقي و قضايي آن و فقدان نهادهاي اجتماعي حمايت كننده از اين نوع بچه ها، از بوجود آمدن آن جداً خود داري كنند.
8-عوارض ازدواج موقت (صيغه) از نظر پزشكي و احتمال انتقال ايدز و بيماريهاي تناسلي: چرخة پنهان انتقال بيماريها، از جمله مسائل نگرانكننده در جوامع مختلف به شمار مي رود؛ در ازدواج موقت نيز عموما شناخت بسيار كمي بين طرفين متقاضي ازدواج موقت وجود دارد به طوري كه پيشينه بهداشتي و پزشكي فرد براي طرف مقابل نامشخص است. بايد مراقب بود كه با افراد ناشناس و يا افرادي كه مشهور به بي بند و باري جنسي هستند ازدواج موقت نكرد. زيرا با توجه به شيوع بيماريهايي مانند ايدز، احتمال ابتلاء به اين بيماريهاي لا علاج كه زندگي و آيندة فرد را به آتش مي كشد وجود دارد. و يا در صورت اضطرار، از روشهاي پيشگيري از انتقال احتمالي بيماريهايي همانند ايدز، مثلاً از كاندومهاي خاص استفاده كرد. كه مي توان از اين روشها بوسيلة مشورت با مراكز بهداشتي و درماني كه به همين منظور ايجاد شده اند، براحتي مطلع شد.
تذكري مهّم: بايد توجه داشت كه مسأله ازدواج موقت بايد به گونهاي باشد كه زندگي آيندة شما و شخصي را كه موقتاً به ازدواج شما در مي آيد را دست خوش ناگواريها و اختلالات روحي و رواني و مشكلات اجتماعي و حقوقي نكند، و لذا انجام آن بايد در ارتباط با خانمهايي باشد كه قبلاً ازدواج كرده اند و به دلايلي از همسر سابق خود جدا شده اند و ايام خاصي را به عنوان عدة طلاق و يا فوت نگه داشته اند. و با ازدواج موقت آينده آنان به خطر نمي افتد. آنچه از نظر شرعي و عرفي مردود است، ازدواج موقت با دخترجوان و باكره بدون اجازة پدر اوست است، اين چنين دختراني، اميد به تشكيل زندگي مشترك و ايجاد كانون گرم خانواده اي سالم و صميمي را دارند و مسلما در فضاي فكري و فرهنگي جامعه ما ازدواج موقت چنين دختراني اين فرصت را از آنان سلب مي كند. و باعث بوجود آمدن مشكلات فردي و اجتماعي متعددي در آينده براي اين قبيل افراد ميشود كه به هيچ وجه مورد رضايت شرع مقدس اسلام و مصالح فرد و جامعه نمي باشد.
بنابراين نظر كارشناسي ما اين است كه جوانان سعي كنند به ازدواج دائم اقدام كنند و اگر امكان ازدواج دايم وجود ندارد با ملاحظه تذكرات پيش گفته؛ اقدام به ازدواج موقت با يكي از زنان بيوه اي كه او را كاملا مي شناسند بنمايند و اگر اين مورد نيز مقدور نشد، قرآن كريم در آية 33 سورة مباركة نور در ارائة راهكاري براي كساني كه فعلا امكان ازدواج دائم و يا موقت ندارند، مي فرمايد: « و كساني كه امكاني براي ازدواج نمي يابند، بايد پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي نياز گرداند». راهكاري كه خداوند براي كساني كه مشكل ازدواج دائم و يا موقت دارند تعيين فرموده اينست كه اين افراد، بايد پاكدامني پيشه كرده و صبر نمايند تا خداوند نيز در پاداش اين صبر زيبا، كه به خاطر دلبستگي به دين او انجام مي گيرد، اين مشكل را با لطف و فضل خود بر طرف نمايد.
راهكار اساسي ديگري كه به آن تاكيد مي شود بحث توسل به ائمه عليهم السلام است كه با توجه به طرز فكر مذهبي شما مي تواند بسيار كار ساز باشد. خداوند در آيه 35سوره مباركه مائده مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آوردهايد؛ وسيله اي براي تقرب به سو او بجوييد». و توسّل و ياري جستن از امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين، بهترين وسيلة نزديك شدن به خداوند مي باشند بسياري از شيعيان معتقد، كه در مقاطع مختلفي از زندگي خود دچار مشكل شده اند به ائمه پناه برده اند و از آنها كمك طلبيده اند و جواب گرفته اند. و اين مسئله از حد تواتر گذشته و از يقينيات شيعه است كه اگر كسي با خلوص نيت و از صدق دل به درب خانة آنها مراجعه كند بي جواب باز نخواهد گشت. و مطمئناً با توجه به پيشينة خوب مذهبيتان، اگر بر درب خانة معصومين بكوبيد و حاجت خود را از طريق اين نورهاي پاك از خدا بخواهيد قطعا نا اميد نخواهيد شد.
بهر حال اگر ازدواج موقت هم ميسر نشد، بايد تقوا پيشه كنيد تا خداوند از فضل خود راهي پيش پاي شما بگشايد و در اين مدت كه صبر پيشه مي كنيد راهكارهاي زير مي تواند ياري گر شما در در دوام شكيبايي تان باشد.
اگر راهكارهايي براي كنترل غريزه جنسي مورد نياز شما استحتما آن را با ما در ميان گذاريد.
موضوع ديگري كه در موفقيت يك ازدواج دخيل است رسيدن فرد به بلوغهاي ششگانه است، كه عبارتند از:
1-بلوغ جسمي(تغييرات فيزيكي و شيميايي بدن)
2– بلوغ جنسي(رشد اندامهاي جنسي براي توليد مثل)
3– بلوغ عاطفي(تمايل به دوست داشتن سالم ديگران نه بر اساس منفعت طلبي شخصي)
4– بلوغ يا استقلال از والدين(چنين فردي بدون حمايت همه جانبه از طرف والدين و بدون نياز هميشگي به نظر خواهي از جانب آنان به زندگي خود ادامه مي دهد. به عبارتي او چسبيده به والدين يا وابسته به آنها نيست و خودش مي تواند براي زندگيش تصميم بگيرد)
5-بلوغ اقتصادي(كسب درآمد و تأمين احتياجات زندگي روزمره بدون وابستگي مالي به ديگران يا والدين)
6– بلوغ اجتماعي(آخرين مرحله بلوغ كه فرد در اين سن كه حدود 23 سالگي است براي زندگي اجتماعي آماده شده و نحوه ارتباط صحيح بدون تحت فشار قرار گرفتن غرايز را يادگرفته است).
فرموده ايد:« اما پدرم از اين موضوع با خبر نيست و احساس مي كنم اگر مطلع شود مخالفت مي كند» در اين رابطه نيز بايد عرض نمايم كه با شخصي كه روي پدرتان نفوذ دارد صحبت كنيد و مشكل را با وي درميان گذاريد تا ايشان با پدرتان در اين خصوص صحبت كند و البته اگر شما و پدرتان بنا بر پذيرش نظر مشاور قبل از ازدواج بگذاريد مسئله راحتر حل خواهد شد.
موفق باشید.