با سلام.انسانی که در محیطی پیچیده با انواع شرایط خوب و بد درگیره و از این شرایط هم تاثیر میپذیره ,و به علاوه ذات انسانها که متفاوته و همین شرایط محیطی و ذاتی شخصیت و رفتار و کردار آدمی را شکل میدهند چطور میتوان از همه انسانها انتظار یکسانی در عمل به دین و دستورات دینی داشت که به سعادت آنها منجر شود در حالی که همین تفاوت موجب انجام دادن یا ندادن دستورات دینی و تفاوت در اعتقادات میشود و همین اعتقادات رفتار آدمی را بوجود می آورند ؟وسوال دیگه اینکه هر انسانی به اندازه تواناییش تکلیف شده ,آیا کسی که به خدا و دین اعتقادی نداره تواناییش همین قدر نبوده که اعتقادش رو شکل داده? ممنون میشم اگه جواب مفصل بدین, خیلی ذهنمو مشغول کرده این سوال با تشکر
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
ما به حكم عقل و آيه"وَ تَمَّتْ كلَِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا(1) ؛ كلام پروردگارت، در صداقت و عدالت به حدّ كمال و تمام رسيد" به عدالت خدا ايمان داشته و بر اين باوريم مقتضاي عدالت آن است كه انتظار از هر كس مطابق امكانات و نعمت هايي باشد كه در اختيار او قرار مي گيرد، چنان كه در قرآن آمده است: "ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم؛(2)سپس در آن روز (همه شما) از نعمت هايى كه داشتهايد، بازپرسى خواهيد شد".
يكي از سنّت هاي الهي اين است كه خداوند براي همه انسان ها به اقتضاي داشته ها و توانايي هاي فكري، جسمي و محيطي و... ، مسئوليتها و تكاليف شان را تعيين مي نمايد اين همان حقيقتي است كه خداوند با تعابير مختلف در قرآن به آن اشاره كرده و فرموده است: "لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها" (3) خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند». اين عدالت خداوند در مقام تشريع و تكليف است. همچنين در مقام محاسبه و بازخواست و توقعات نيز چنين عدالتي با دقت تمام رعايت مي شود: « وَ نَضَعُ الْمَوازينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئا؛ (4) ما ترازوهاى عدل را در روز قيامت برپا مىكنيم پس به هيچ كس كمترين ستمى نمىشود".
به عبارت ديگر در آزمون دنيا شرايط مسابقه و ميدان عمل و نوع تكليف براي انسان ها يكسان نيست. زيرا كاملا روشن است كه توان انسان ها در موقعيت هاي نابرابر، نابرابر خواهد بود. خداوند نيز بر اساس اختلافات و با توجه به عنصر اختيار در وجود هر انسان بر او تكليف مي كند تا در ميدان مسابقه براي رسيدن به مقام قرب الهي به تلاش و كوشش بپردازد و بر اساس همين تفاوت ها است كه در قيامت جزا و پاداش مي دهد، هر چند در ظاهر تفاوت هايي در امتحان بندگان به نظر مي آيد. اما در حقيقت عدالت و يكساني بي نظيري در جريان است؛ مانند ميدان مسابقه دو و ميداني كه در يك پيست دايره شكل جريان مي يابد. در مسافت هاي متوسط مانند دو هاي دويست و چهارصد متر به دليل تفاوت افراد در مسير طي شده، خط استارت دوندگان، با هم تفاوت مي كند.
بر اين اساس اگر فرزندي در خانواده عالم ، مؤمن و داراي توانمندي در زمينههاي علمي، تربيتي و مادي متولد شود، انتظار از او خيلي بيش تر از فرزندي است كه در غير آن خانواده متولد گردد. انتظار از هر كسي مطابق توان و امكاناتي است كه به او داده شده و مقتضاي عدالت آن است كه خداوند براي هر شخصي به اندازه توانمندي ها و نعمت هايي كه داده و به حق رفتار نمايد.
در اين ميان نكته اساسي آن است كه گر چه انتظار، مطابق امكانات بوده و تاثير محيط و... در كردار و رفتار افراد امري غير قابل انكار است. اما همه اين ويژگي ها،تنها به عنوان ابرازي براي انتخاب بهتر است و هيچگاه فرد را ملزم به انتخاب يك مسير خاص در زندگي نمي كند از نظر جهان بيني اسلامي همه انسانها از آزادي، اختيار و قدرت بر تصميمگيري برخوردارند. خودشان سرنوشت خويش را رقم ميزنند. بايد بر اساس عقل و دانش و درك خود به حقيقت هر چه كه باشد ايمان بياورند.
نمونههاي تاريخي متعدد وجود دارد كه خانواده و محيط اگر چه ميتواند نقش داشته باشد، اما سلب كننده اختيار نيست. در منزل فرعون ، آسيه زني ميشود كه الگوي تمام مؤمنان در قرآن معرفي ميشود، اما داخل خانة نوح، فرزندي كه از فرمان خدا و پيامبر سرپيچي ميكند يا حتي در درون يك خانواده، فرزندي مانند كميل بن زياد از ياران نزديك حضرت علي(ع) ميشود. اما فرزندي ديگر (حارث بن زياد) قاتل فرزندان مسلم بن عقيل!
اگر كسي در محيط خانوادگي و اجتماعي فاسد رشد كند و بزرگ شود و همرنگ محيط گردد، بخشي از گناه او به گردن پدر و مادر و گردانندگان اجتماع است، اما خود نيز كاملاً بيگناه و معذور نيست. ميتوانست با رجوع به فطرت و عقل خويش، انحراف را تشخيص داده و راه خود را تغيير دهد. حال اگر به خاطر هوا طلبي، ترس، تنبلي يا هر دليل ديگر اين كار را نكرده،مقصر و گناهكار است. بايد به اندازه گناه و تقصيري كه كرده، مواخذه شود. خداوند هميشه از راههاي مختلف پيامهاي هدايتي خود را به انسان ميرساند. اجازه نميدهد آنان در جهل و گمراهي ناچارانه بمانند، بلكه راه را مينماياند و هشدار ميدهد. انسانها هستند كه در نهايت با اختيار و انتخاب خود بر گمراهي و انحراف باقي ميمانند.
مطابق آنچه بيان شد پاسخ به سوال دوم نيز روشن مي شود يعني تكليف بر اساس توانايي، مقتضي آن است كه اگر كسي تمام تلاش خود را براي يافتن دين حق به كار بست، اما در عين حال به دين حق نرسيد، عمل به همان دين و آئين براي او حجت است. در واقع تمام معيار و ملاك ، نيت و عملكرد افراد، براي تلاش در يافتن دين حق است؛ چه همه آنها به دين حق برسند و يا به دلائل مختلف به آن نرسند.
در نتيجه گرچه تمام اديان غير اسلام را باطل مي دانيم. اما معتقديم عمل افراد به همان دستورات ديني و آئين باطلي كه احياناً حق تصور كرده اند و در اين جهل تقصير نداشتند، موجب سعادت آنها مي شود؛ به شرط آنكه شخص در اين مسير واقعاً تمام تلاش خود را براي يافتن دين حق به كار گرفته در انتخاب مسير دين حق آگاهانه و عالمانه عمل نمايد و در صورت عدم تخصص به فرد خبره و دين شناس مراجعه كند.
پي نوشت ها:
1. انعام(6)آيه 115.
2. تكاثر (102)آيه 8.
3. بقره (2) آيه286.
4. انبيا(21) آيه 47.
موفق باشید.