سلام
با توجه به اجازه اجتهاد ایشان از مراجع اعظم، احکامی از ایشان آمده که با نظر مراجع دیگر تفاوت فاحشی دارد. مسائلی چون مصارف خمس، موارد زکات، نماز مسافر، اصل تقلید و وجوب ثابت شدن همه مسائل برای مقلّد، زمان بلوغ، شطرنج و ...
با توجه به اینکه رساله ایشان به گونه ای متفاوت نوشته شده و در آن دلایل و آیات قرآنی آورده شده که با مطالعه آن برخی از مسائل چون نماز مسافر، زکات و موارد آن عقلانی به نظر می رسد , و با توجه به سابقه ایشان در تلاشهای قرآنی و شاگرد اساتیدی چون آیت ا... شاه آبادی، علامه طباطبایی، آیت ا... خوئی و اینکه صاحب تفسیر هستند خواستم ببینم وظیفه ما چیست؟ آیا مسائلی که برای عقل هرچند ناقص من ثابت می شود باید عمل کرد؟ آیا دلیل انجام احکام بایستی از مرجع تقلید پرسیده شود؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
چنان كه مي دانيد تقليد، سؤال از اهل ذكر يا رجوع به مجتهد و متخصّص است، همان طور كه مردم چه مسلمان و چه غير مسلمان در مسائلى كه تخصّصي در آن ندارند، به متخصّصان مراجعه مى كنند، حتى كسانى كه در يك رشته تخصص دارند، در رشتههاى ديگر تقليد مىكنند، مثلاً مراجع تقليد به هنگام بيمارى به پزشك مراجعه مىكنند؛ مهندسان و معماران هنگامى كه ماشينشان خراب شد به مكانيك مراجعه مى كنند.
بنابراين همان طور كه عقلاً در اكثر مسائل روزمرّه از متخصّصان پيروى مىكنند، در مسائل دينى نيز اگر متخصّص نيستند، بايد به متخصّص (مرجع تقليد) مراجعه كنند. لذا صرفا با مراجعه به عقل خود و عقلاني دانستن يك مساله نمي توان حكم شرعي براي خود ثابت كرد. بلكه يا بايد خود متخصص باشيم يا به متخصص مراجعه كنيم.
اما در مورد فتاواي اين عالم بزرگوار، با نهايت احترام به نظرات و عقايد ايشان بايد گفت با آنكه عقل يكي از مصادر فقه شيعه است. اما در درجه اول اهميت نمي باشد و توان ايستادگي در برابر نص صريح قرآن و روايات را ندارد. لذا تنها براساس عقل نمي توان حكمي صادر كرد و با عقلايي خواندن يك مساله از نصوص قرآن و احاديث در اين زمينه چشم پوشي كرد. به عبارت ديگر عقل كمك كار فقيه در استنباط احكام شرعي و بالاصاله نمي تواند بر مساله اي حكم كند.
به علاوه در مورد بسياري ازاحكام معيار و مبنا حكم عقل نيست، بلكه دلايل متقن نقلي است و عقل در اين حوزه ورود مستقيم ندارد، در نتيجه نبايد احتمالات عقلي را به طور خام در اين حوزه به كار گرفت.
اما در مورد به كار گرفتن و استفاده از آيات قرآن در صدور بعضي فتواهاي خاص بايد گفت اين امر لزوما به معناي درستي اين حكم و نادرستي نظرات ديگر مراجع نيست. باقي مراجع نيز در طول تاريخ تا اين زمان هم قطعا اين آيات يا روايات را ديده اند، ولي در عين حال چنين حكمي از آن ها برداشت نكرده اند. به عبارت ديگر در اين مسايل كه نظر فرد مورد نظر با اجماع علماي اماميه در تناقض و مخالفت است بايد با احتياط بيشتري برخورد كرد.
در نهايت بايد توجه داشت كه دليل خواستن از كسي كه او را در تشخيص حكم فقهي متخصص بلكه اعلم تشخيص داده ايم، هرچند نادرست نيست و براي كسب علم مفيد است، اما اگر به قصا محك زدن متخصص باشد نشان دهنده ترديد در اصل انتخاب ماست، نظير ان كه از پزشكي متخصص بخواهيم دليل بياورد. چرا چنين دارويي براي ما تجويز كرده است.
موفق باشید.