عباس عموی پیامبر چه موقع اسلام اورد اگر مسلمان نشده بود چرا در پیمان عقبه از پیامبر دفاع کرد در فتح مکه آیا نقشی داشت درجنگ بدر با میل خود شرکت کرد یا نه
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در اين باره به مطالب زير توجه فرمايي :
عباس بن عبدالمطلب(1) عموي پيامبر اكرم (ص) (نام مادرش نُتَيله)(2) سه سال پيش از عام الفيل(3) و 56 سال قبل از هجرت در مكه، به دنيا آمد.(4) وي سه سال از پيامبر (ص) بزرگتر بود(5) و همچنين همبازي و دوست پيامبر(6)و ملازم پيغمبر بود.(7)
عباس در ميهماني ناهار پيامبر (يوم الدار) كه به منظور دعوت خويشان به اسلام برپا شده بود، شركت داشت.(8) گر چه بعد از بعثت تا مدتي اسلام نياورد. اما نه تنها هيچ گاه با پيامبر مخالفت نكرد، بلكه پيوسته پشتيبان وي بود.(9) در محاصره سه ساله شعب نيز با ساير بني هاشم در حمايت از پيغمبر حضور داشت.(10) در پيمان عقبۀ دوم كه شبانه انجام شد، تنها عباس حاضر بود و او نخستين كسي بود كه در آن جا سخن گفت و در حمايت از پيامبر، از انصار پيمان موكّد گرفت.(11)عباس با "لبابه كبرا" (ام الفضل) دختر حارث پسر حزن(12)ازدواج كرد.(13) و يكي از ثروتمندان قريش شد. پس از ابوطالب و در حيات وي منصب سقايت را عهده دار شد(14) كه بعدها منصب «عمارت مسجدالحرام» نيز بدانها افزوده گرديد.(15) در قحط سالي مكه براي سبك كردن بار زندگي ابوطالب، جعفر پسر او را به خانه خود برد.(16)
اسلام عباس
درباره اسلام عباس، روايات گوناگون است و آن را در اوايل ظهور اسلام(17)، شب هجرت،(18)پيش از جنگ بدر(19)بعد از اسارت در بدر(20) تا فتح خيبر گفتهاند.(21)ذهبي مينويسد: ظاهر امر اين است كه عباس بعد از بدر اسلام آورده است.(22) در حالي كه ابن اثير فرمان پيامبر مبني بر نكشتن عباس را دليل مسلمان بودن او پيش از بدر ميشمارد.(23)از سوي ديگر بنابر برخي از منابع، "امّ الفضل" همسر عباس دومين زني بود كه ايمان آورد.(24)
ذهبي در شرح حال امّ الفضل مينويسد: وي قديمة الاسلام است. پسرش عبدالله ميگفت: من و مادرم از مستضعفين از زنان و مردان بوديم.
قرايني كه نشان ميدهد عباس پيش از هجرت اسلام آورده بدين قرار است:
1- بنابر بسياري از منابع، عباس و همسرش با هم اسلام آوردهاند و منابع ديگر تاكيد دارند كه همسر عباس، قديمة الاسلام است.
2- در جنگ بدر كه اولين اقدام نظامي قريش عليه پيامبر بود، مكّيان براي نجات كاروان تجاري قريش به سوي مدينه ميشتافتند، عباس و تني چند از بني هاشم را نيز به اجبار با خود آوردند.(25) عباس حركت قريش و علت همراهي خود با آنان را به آگاهي پيامبر (ص) رساند.(26) و بنابر روايتي، عباس در نامه خود به پيامبر يادآوري كرده بود كه اگر بتواند سپاه قريش را به شكست خواهد كشاند.(27) و پس از اسير شدن بين پيامبر و عباس مذاكرهاي راجع به خون بهاي اسيران بدر انجام شد(28) و بنا به نقل برخي منابع آيه 70 سوره انفال در اين مورد است:
«اي پيامبر به اسيراني كه در دست شما هستند، بگو اگر خداوند از نيكي دلهايتان آگاه باشد، به شما بهتر از آنچه از شما گرفته شده خواهد بخشيد و شما را خواهد آمرزيد.»
و از طرفي ابن هشام عباس را در زمره اسراي مشركان نام نبرده است.(29)
3- عباس پس از آزادي از اسارت در جنگ بدر به مكه برگشت و از پيامبر (ص) اجازه خواست تا به مدينه مهاجرت كند، پيامبر (ص) در پاسخ او نوشت:
«در جايت بمان، زيرا خداوند هجرت را به تو پايان ميدهد، چنانكه نبوت را به من پايان داد.»
عباس هم پيش از بدر و هم بعد از بدر، بارها از پيامبر (ص) اجازه هجرت خواسته بود، ولي هر بار چنين پاسخي شنيده بود.(30)
بنابراين او به فرمان پيامبر (ص) در مكه ماند تا اقدامات قريش عليه پيامبر (ص) را گزارش كند. او در مورد جنگهاي بدر، احد و احزاب نامههايي به پيامبر نوشت و او را از تصميم قريش آگاه ساخت.(31)
پي نوشت ها:
1. عباس بن عبدالمطلب (شيبه) بن هاشم بن عبدمناف بن قصي بن كلاب بن مرّه بن كعب بن لؤي.
2. بلاذري، انساب الاشراف تحقيق عبدالعزيز الدوري، چاپ اول، دار النشر، بيروت، 1398 ق. ج 1، ص 66.
3. ابن سعد، طبقات، دار صادر و دار احياء التراث العربي، بيروت 1405 ق، ج 4، ص 21 و 22.
4. ابن اسحاق، سيره، ص 68، تحقيق سهيل زكار، چاپ اول، دارالفكر، بيروت، 1978 م، و انتشارات اسماعيليان قم، 1410.
5. ابن قتيبه، المعارف، ص 121.
6. ابن اسحاق، سيره، ص 79.
7. ابن هشام، ج 1، ص 82. تحقيق مصطفي السقاء و ابراهيم الابياري و عبد الحفيظ شبلي چاپ دوم، انتشارات قم مصطفوي، قم 1368.
8. ابن اسحاق، سيره ص 146.
9. بلاذري، انساب الاشراف، ج 1، ص 126 و 235.
10. بلاذري، ج 1، ص 235.
11. ابن هشام، سيره ج 2، ص 82-84؛ بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 173.
12. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 1.
13. ابن اسحاق، سيره ص 138.
14. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 15 و 16.
15. ابن اثير، اسدالغابه، ج 3، ص 109، انتشارات اسماعيليان، تهران.
16. ابن هشام، سيره، ج 2، ص 301.
17. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 1 و 3.
18. ابن عساكر، تهذيب ج 7، ص 232. تحقيق عبدالقادر بدران.
19. ابن هشام، سيره، ج 2، ص 301.
20. يعقوبي، تاريخ ج 2، ص 46. دو جلد منشورات الشريف الرضي، قم، 1414.
21. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 1، 3.
22. ذهبي، سير اعلام النبلاء ج 2، ص 99. تحقيق شعيب الارنوط، چاپ نهم، موسسه قاهره، 1960م.
23. ابن اثير، اسدالغابه، ج 3، ص 110.
24. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 1 و 3.
25. ابن سعد، طبقات ج 4، ص 9-10.
26. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 3.
27. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 3.
28. ابن اسحاق، سيره ص 307. ابن سعد، طبقات، ج 4، ص 15.
29. ابن هشام، سيره، ج 3، ص 3.
30. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 20 و 21 و ج 1، ص 355. ابن اثير، اسدالغابه، ج 3، ص 110.
31. بلاذري، انساب الاشراف، ج 3، ص 3.
موفق باشید.