آیا حضرت آدم و حوا سلام الله علیهما در هنگامی که شیطان آنها را به استفاده از شجره ممنوعه تحریک می نمود، در خوردن از آن شجره اختیار داشتند یا مجبور بودند؟ و اگر مختار بودند و اگر ایشان فریب شیطان را نمی خوردند و به شجره ممنوعه نزدیک نمی شدند، وضعیت خلقت سایر بشر چگونه می شد؟
نکته پاسخ این سوال مقدمه ای است برای سوالات اساسی تر بعدی.
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به يقين حضرت آدم و حموا عليهما السلام در تمام اين مراحل اختيار داشتند و الا تكليف شدن به اين عمل و يا مجازات شدن آن ها در تخلف از دستور بي معنا بود و با فرض جبر جائي براي ندامت آن ها هم وجود نداشت ؛ اما اين كه اگر اين واقعه رخ نمي داد چه بر سر بشريت و نسل هاي بعدي مي آمد بايد گفت:
چه شيطان به عنوان يك عامل انحراف وتهديد كننده در مسير زندگي انسان ها وجود داشت و چه نداشت، انسان به عنوان يك موجود صاحب اختيار مي توانست هر راهي را چه خير و سعادت و چه شر و شقاوت انتخاب كند. زيرا تنها عامل گرايش انسان به سمت بدي ها و انحرافات و گناه ،شيطان نيست، بلكه شيطان در نقش محرك و تقويت كننده ميل ها و گرايش هاي نادرست دروني عمل كرده، انسان را به ورطه گناه و انحراف مي اندازد.
آنچه كه انسان ها را به بدي وا مي دارد، «نفس اماره» و هواها و هوس ها در وجود انسان است. اگر هم شيطان بخواهد انسان را فريب دهد، از طريق نفس اماره است. تا آمادگي دروني در انسان به سوي گناه نباشد، از شيطان كاري ساخته نيست. اين حقيقتي است كه در آيات متعدد قرآن به آن اشاره شده و منشا گناهان و انحرافات در انسان ها را نفس اماره و هواهاي نفساني آنها برشمرده است.
در سوره يوسف آمده است:«وَ مَآ أُبَرِّئُ نَفْسِيَّ إِنَّ النَّفْسَ لاَ َمَّارَةُ بِالسُّوَّءِ إِلآ مَا رَحِمَ رَبِّيَّ؛ (1) هرگز نفس خويش را تبرئه نميكنم؛ نفس، بسيار انسان را به بديها فرمان ميدهد، مگر اين كه لطف و رحمتي از جانب خداوند، نصيب انسان گردد».
همچنين آياتي ديگر از پيروي هواي نفس نهي ميكند:«وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَيَ فَيضِلَّك؛(2) هرگز متابعت هوا مكن كه تو را از راه خدا گمراه ميكند».
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهوَنَهَي النَّفْسَ عَنِ الْهَوَيَ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَي؛ (3) اما كسي كه بترسد از مقام پروردگار خويش، و باز دارد نفس را از پرستش هوا، بهشت، جايگاه او خواهد بود».
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ» (4) و ما انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفس او چه وسوسهاى به او مىكند، و ما از شاهرگ [ او ] به او نزديكتريم.
اصولا از ديدگاه قرآن بزرگترين خطري كه انسان را تهديد ميكند، نفس اماره است، تا آن جا كه ممكن است انسان آن را معبود و خداي خود قرار دهد.
«أَفَرَءَيتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـَهَه ُهَوَيه؛ (5) آيا ديدي كسي كه معبود خود را هوي و هوس خويش قرار داده بود».
امام علي (ع) در اين باره فرمود: « نفس، بسيار انسان را به بدي فرمان ميدهد، پس كسي كه به او اعتماد كند، به او خيانت ميكند، و كسي كه به او اتكا كند، او را هلاك ميكند». با توجه به وجود اميال و هواهاي نفساني و غريزي در وجود انسان و آلوده بودن روح انسان ها به برخي رذائل اخلاقي، زمينه آلودگي به گناه و انحراف در او وجود دارد. بر اين اساس حقيقتا نميتوان حدس زد اگر داستان شيطان و كينه او از انسان ها و فريب دادن آدم و حوا عليهما السلام از ابتدا پيش نميآمد، وضع خود آنان در حيات موقت بهشتي شان چگونه رقم مي خورد و بر فرض تداوم نسل ايشان وضعست امروزي ما چگونه بود. اما همين اندازه بايد دانست كه به فرموده برخي بزرگان:
«باز انسان بود و اختيارش».
پينوشتها:
1. يوسف (13) آيه 53.
2. ص (38) آيه 26.
3. نازعات (79) آيه 40 ـ 41.
4. ق(50) آيه 16.
5. جاثيه (45) آيه 23.
موفق باشید.