سلام خسته نباشید
من با یه دختر دوست شدم بعد از حدود دو ماه به هم علاقه مند شدیم و بعد از چهار ماه ازدواج کردیم. و درست از روز ازدواجمون زندگیمون خیلی پر برکت تر شده ولی:
توی مدتی که دوست بودیم با هم رابطه برقرار کردیم توی اولین رابطه فهمیدم که خانم باکره نیست ، ازش پرسیدم چرا و گفت قبلا با کسی یه مدت کوتاه دوست بوده و رابطه داشته و از اونجایی که بهش علاقه داشتم این مساله رو بیخیال شدم و حالا که ازدواج کردیم این مساله داره اذیتم میکنه و خوره مغزم شده درحالی که همسرم واقعا دوستم داره و منم همینطور دوست داشتنشو دوست دارم . چطوری با این مساله کنار بیام؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خوره ذهني شما وقتي معنا داشت كه شما خودتان در مدت دوستي با او رابطه برقرار نكرده بوديد. مثلاً شما يك پسر آفتاب مهتاب نديده بوديد و بعد از ازدواج متوجه مي شديد كه همسرتان بر خلاف شما آفتاب مهتاب ديده است. واقعيت اين است همه امور عالم به دست خداست و هيچ برگي بي اذن خداوند به زمين نمي افتد. قطعاً ازدواج با اين دختر غيرباكره از جهاتي چند به صلاح و مصلحت شما بوده است چرا كه كفويت و همتايي يكي از ملاك هاي مهم انتخاب همسر است. اگر شما كه به راحتي با جنس مخالف رابطه جنسي برقرار مي كنيد با يك دختر پاكدامن و باكره ازدواج مي كرديد قطعا خوره ذهني شما از جنس عذاب وجدان مي شد و به نوعي ظلم در حق آن دختر بود. قوانين اين دنيا را نه ما مي نويسيم و نه شما دوست عزيز. ما بايد به نحوي با قواعد اين دنيا خود را تنظيم كنيم.
خوشبختانه ازدواج شما در حد خودش موفقيت آميز بوده است و بايد از اين جهت به شما تبريك گفت. باكره بودن يا نبودن فقط يك امر حاشيه اي است و اصل، نجابت و پاكدامني دختر است. امور مربوط به گذشته به عدم، پيوسته است و شما بايد به طور كامل از گذشته بيرون بياييد. بايد زمان حال را دريابيد و ببينيد چگونه مي توانيد با همسر محترمه تان به يك زندگي خوش و سعادتمندانه رهنمون گرديد.
درباره خوره ذهني تان نيز بايد گفت خوره ذهني از نظر ما روانشناسان چيزي جز وسواس فكري و نشخوار ذهني نيست. اين وسواس فكري اختصاصي به ازدواج تان با اين دختر ندارد و احتمالاً شما سال ها قبل از ازدواجتان نيز با اين مساله دست و پنجه نرم مي كرده ايد. در گذشته نيز بارها ذهنتان مشغول يك امر حاشيه اي مي شد و ذهن شما به صورت ناخواسته آشفته مي گشت. وسواس فكري ريشه در اضطراب بالاي فرد دارد و هر چيزي كه از سطح اضطراب فرد بكاهد در كاهش اين خوره ذهني موثر است. در برخي موارد براي كاهش اضطراب و وسواس فكري نياز به مداخله روانشناس باليني و روانپزشك مي باشد. مثلاً 2 تا 6 ماه دارودرماني مي تواند سهم بسزايي در كاهش آشفتگي ذهني شما داشته باشد. تكنيك هاي حواسپرتي و ذهن گرداني را نيز مي توانيد از يك روان شناس باليني آموزش ببنيد. تكنيك هاي ذهن گرداني مثل اين كه به محض شروع افكار مزاحم از يك عدد مانند هزار 7 تا 7 كم كنيد.
موفق باشید.






