با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا به معناي ذاتي و عرضي دقت كنيد: ذاتي چيزي است كه حقيقت موضوع را تحقق مي بخشد و بدون آن نمي توان موضوع را تصور كرد. به عنوان نمونه حقيقت انسان از حيوان و ناطق تشكيل شده است، اگر حيوان و ناطق نباشند، حقيقتي به نام انسان تحقق نخواهد يافت. ولي عرضي, محمولي خارج از ذات موضوع است و برآن حمل مي شود. وقتي يك شيء با ذاتيات خود تحقق بيابد، غير از ذاتيات موضوع هر آنچه بر آن حمل مي شود خارج از ذات موضوع و عارض بر آن خواهد بود.
با توجه به آيات قرآن در مييابيم كه خداوند متعال براي انسان فطرتي قائل است.(1) اين فطرت پاك آفريده شده و اول بصورتي كاملاً معتدل بوده، در سورهي شمس بعد از اينكه چند قسم ياد ميكند ميفرمايد: "وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا"؛(2) و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته. يعني نفس انسان در حالتي قرار دارد كه نسبت به خوبي و بدي يكسان است ميتواند نيكيها را بپذيرد ميتواند بديها را بپذيريد و به تعبير بهتر هم كارهايي كه در راستاي تقوي قرار گرفته به آن الهام ميشود و هم فجور و بديها.
در برخي از روايات ذيل آيات سورهي ناس حكايت شده: گويا قلب انسانها دو گوش دارد كه در گوشي فرشته ميدمد و در گوشي شيطان الهام ميكند، يكي انسان را به كارهاي بد دعوت ميكند و يكي به سوي كارهاي خوب.(3) اين مطلب را ما نيز بالوجدان درك ميكنيم كه وقتي در مقابل كاري قرار ميگيريم گويا از درون كسي به ما ميگويد انجام بده و يا انجام نده.
بنابراين انسان فطرت دارد و فطرتش پاك است خداجو است خدا طلب، زيبايي طلب و كمال طلب است ولي گاهي انسان از اين فطرت پاك منحرف ميشود، يعني نفسش در اثر عوامل و موانعي يا الهامات و وسوسههاي شيطاني، يا ميلهاي شهواني و انحرافات دروني كه خودش در اثر شهوات پيدا ميكند، و تأثيرپذيري از دوستان بد و يا توهمات و خيالات... موجب ميشود كه انسان از آن راه اصلي منحرف شود.
برخي از آيات قرآن كه انسانها را "ظلوم" و "جهول" و مانند آن معرفي كرده. در حقيقت به انسانهاي تربيت نايافته در پرتو وحي اشاره دارد؛ اگر انساني اين نفس معتدل خودش را در پرتو وحي الهي با الهامات الهي پرورش بدهد به قلههاي كمال ميرسد، ولي اگر او را همچون علف هرزي رها بكند و يا اينكه به دنبال عوامل انحرافي برود كم كم به صفات رذيله گرفتار ميشود.
نتيجه: با توجه به معناي ذاتي و عرضي و برخلاف نظر برخي از پيروان اديان ديگر كه ميگويند: انسان گنهكار به دنيا ميآيد و ما بايد او را شستشو بدهيم و غسلش بدهيم تا از اين حالت گنهكاري نجات پيدا كند؛ اسلام ميگويد: انسان پاك به دنيا ميآيد و بالذات گناهكار نيست و شرارات جزئي از حقيقت وجود انسان نمي باشد. البته ممكن است خودش با ارادهي خودش و انتخاب خودش نفس پاكش را آلوده نمايد زيرا نفس او كه همچون لوح و صفحهي سفيدي است با هر گناهي كه همچون نقطههايسياهي هستند كم كم آن صفحه را آلوده ميكند و در نهايت تمام صفحه سياه ميشود.
پي نوشت ها:
1. روم(30) آيه30. "فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا"
2. شمس(91) آيه8.
3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دار الكتب الإسلاميه، تهران، چاپ اول، 1374ش، ج27، ص475.
موفق باشید.
۱۳۹۲/۰۱/۲۴ ۰۲:۲۶
شناسه مطلب: 89727