با سلام
می خواستم در مورد تعریف عقل و جایگاه آن بدانم و اینکه کارکرد عقل چیست؟
آیا عقل یک منبع تصمیم گیری است که اگر مواد خام درست به بدهند تصمیم درست می گیرد؟
و در آخر اینکه راه تشخیص درست از نادرست یا به عبارتی تشخیص مصلحت چگونه امکان پذیر است؟به عنوان مثال امام حسن صلح میکند چون مصلحت را در این میبیند. حال در زمان حاضر که دسترسی به انسان کامل نیست چگونه می توانیم مطمئن شویم که تخیص مصلحتی درست بوده یا غلط؟
با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
عقل در لغت به نيرويي اطلاق مي شود كه انسان بواسطه آن قدرت بر تمييز مصلحت از مفسده پيدا مي كند در التحقيق في كلمات القرآن الكريم چنين آمده است: اصل واحد در مادّه عقل، تشخيص صلاح و فساد در جريان زندگي مادّي و معنوي، سپس ضبط و حبس براساس آن تشخيص است ...، پس حقيقت قوه عاقله، تشخيص امور صالح و فاسد و ضارّ در جريان زندگي مادّي و معنوي و سپس ضبط و حبس نفس، برطبق اين تشخيص است.(1)
به عبارت ديگر تعقل تفكري است هدف دار، با انطباق بر قوانيني كه صحت آن ها اثبات شده است.و در نگاه دقيق قرآني و ديني، عقل قوه خاصي است كه براي برخي افراد فراهم مي شود.امام صادق(عليه السلام)در ضمن حديثي مي فرمايد" فباالعقل عرف العباد خالقهم... و عرفوا به الحسن من القبيح؛(2)با عقل است كه بندگان خالق خود را مي شناسند...و با عقل خوبي و بدي را مي شناسند".
اما در كاركرد عقل بايد گفت: در نگاه كلي عقل ابزاري است براي رسيدن به حقيقت، كه در تشخيص صحت و عدم صحت مواد خام نقشي اساسي دارد و به تعبير شما قوه اي است كه اگر به وي مواد خام درستي ارائه شود، تصميمي درست مي گيرد.
به علاوه كه در كشف صحت و عدم صحت همان مواد خام نيز نقش دارد، بلكه در رسيدن به نتيجه از همان مواد خام نيز نقشي اساسي دارد؛ در واقع كاركرد عقل براي انسان تنها در اتخاذ تصميم صحيح از مواد خام موجود نيست بلكه با استفاده از آن و منابع ديگري مانند وحي، مي تواند صحت مواد خام را نيز تشخيص داده و با پي گيري مقدمات به دست آمده، راه صحيح را انتخاب نمايد و مصلحت خويش را تشخيص دهد.
نكته مهم در اين زمينه آن است كه به اعتقاد ما عقل چه در كشف مقدمات و چه در حصول نتيجه، ناقص بوده و در همه امور نمي تواند به تنهائي راه صحيح و مصلحت واقعي انسان را به دست آورد و زماني مي تواند به عنوان ابزار درست در اين زمينه مورد استفاده قرار گيرد كه با ابزارهاي ديگر مانند وحي هماهنگ باشد.
لذا لازمه دسترسي به راه صحيح آن است كه انسان عقل خود را در كنار وحي قرار دهد و مطابق آن مصلحت خود را تشخيص دهد كه البته براي افراد عادي مانند ما، نوعاً حصول يقيني و قطعي به نتيجه مورد نظر، امري غير ممكن است اما نكته آن است كه ما هيچگاه موظف به يافتن نتيجه اي قطعي و صدرصدي مطابق با واقع نيستيم تا نيازمند حضور امام معصوم عالم به غيب باشيم بلكه مطابق آنچه بيان شد با استفاده از ابزارهاي موجود مانند عقل و وحي، مصلحت ظني را تشخيص و عمل مي كنيم و در اين زمينه يگانه معيار ما، مطابقت يا عدم مطابق مقدمات و نتيجه آن، با عقل صحيح و وحي است كه از جانب همان ائمه معصوم (ع) به ما رسيده است.
پي نوشت ها:
1. مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، چ بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360 ه ش، ج 8، ص 196.
2. ثقة الاسلام كليني، اصول كافي، چ دار الكتب الاسلامية، تهران، 1365 ه ش، ج 1، ص29.
موفق باشید.