با سلام. همینطور که میدانیم خداوند در قرآن دفعات زیادی به پرداخت زکات امر کرده است. ولی فقط در یک مورد در سوره ی انفال به پرداخت خمس اشاره کرده است. و حال آن که پرداخت خمس خیلی بیشتر از پرداخت زکات در بین افراد شیعه عمومیت دارد و تقریباً شامل همه می شود ولی زکات فقط در موارد خاصی وجوب پیدا می کند. دلیل این تکرار زکات و عدم تکرار خمس در قرآن چیست؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در پاسخ به سؤال شما بايد بگوييم كه واژه «زكات» را از دو جنبه ميتوان نگاه كرد: يكي با توجه به معناي لغوي زكات و ديگري با توجه به اصطلاح فقهي آن. اگر معناي لغوي زكات را در نظر بگيريم شامل خمس و صدقه هم ميشود ولي اگر اصطلاح فقهي آنرا لحاظ كنيم در مقابل خمس و صدقه قرار ميگيرد.
اما زكات در عرف قرآن اينگونه نيست كه هميشه به معناي زكات فقهي باشد بلكه در معناي لغوي آن و اعمّ از اصطلاح فقهي آن استعمال شده است و اگر مىبينيم امروزه وقتى زكات گفته مىشود ذهن منصرف به زكات واجب فقهي ميشود از اين جهت نيست كه بر حسب لغت عرب،زكات منحصر در همين اصطلاح فقهي باشد. بلكه به خاطر اين است كه در مدت هزار و چند سال گذشته از عمر اسلام، متشرعه و مسلمين، زكات را در همين اصطلاح به كار بردهاند، و گرنه در صدر اسلام زكات به همان معناى لغوى خود بوده و معناى لغوى زكات اعمّ است از معناى مصطلح آن.
در حقيقت، زكات در لغت، مخصوصا اگر در مقابل نماز قرار گيرد، به معناى انفاق مال در راه خدا و مرادف آن است، كما اينكه همين مطلب از آياتى كه احوال انبياى سلف را حكايت مىكنند به خوبى استفاده مىشود، مانند اين آيه كه درباره حضرت ابراهيم و اسحاق و يعقوب مىفرمايد:« وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ» (1) و راجع به حضرت اسماعيل مىفرمايد:« وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا» (2) و راجع به عيسى (ع) در گهواره مىفرمايد:« وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا»(3) و ناگفته پيداست كه در شريعت ابراهيم و يعقوب و اسماعيل و عيسى(ع) زكات به آن معنايى كه در اسلام است نبوده است.
و همچنين خداوند متعال مىفرمايد:« قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» (4) و مىفرمايد:« الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى»(5) و آيات ديگرى كه در سورههاى مكى و مخصوصا سورههايى كه در اوايل بعثت نازل شده مانند سوره« حم سجده» و امثال آن كه اين سورهها وقتى نازل شدند كه اصولا زكات به معناى معروف و مصطلح هنوز واجب نشده بود، و اين استعمال نشان ميدهد كه معناي زكات در قرآن، اعمّ از اصطلاح فقهي آن است و تنها برخي از اين آيات در خصوص بيان حكم زكات اصطلاحي و بيان مسائل آن ميباشد.
از سوي ديگر بايد اين نكته را هم متذكر شويم كه بسياري از احكام الهي اينگونهاند كه، اصل حكم آنها در قرآن بيان شده، اما تفصيل مسائل آن در قرآن كريم بيان نشده است و تبيين و تفصيل آنها بر عهده رسول خدا (ص) و اوليالامر كه ائمه معصومين (عليهم السلام) هستند، نهاده شده است؛ چنانكه خداوند متعال ميفرمايد:«وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِم»(6) و يا ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً»(7)
خمس نيز مانند ساير احكام از اين قاعده مستثني نيست و گرچه احكام آن به صورت تفصيلي در قرآن كريم ذكر نشده، اما در روايات معصومين (عليهم السلام) بر اهميت پرداخت خمس و شرايط و احكام آن به صورت تفصيلي اشاره شده است.(8)
مطلب بعد اين كه دايره شمولات زكات بر خلاف خمس بيشتر است در روايات هم داريم هر چيزي زكات دارد زكات بدن روزه گرفتن، زكات علم انتشار آن و...است اما گفته نشده بدن و..خمس دارد.(لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّيَامُ ...(9)
پينوشتها:
1. «و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم» أنبياء(21)، آيه 73.
2. «او همواره خانوادهاش را به نماز و زكات فرمان مىداد و همواره مورد رضايت پروردگارش بود.» مريم(19) آيه 55.
3. و مرا به نماز و زكات توصيه كرده است» همان، آيه 31.
4. «به يقين كسى كه پاكى جست (و خود را تزكيه كرد)، رستگار شد » اعلي(87) آيه 14.
5. «همان كس كه مال خود را (در راه خدا) مىبخشد تا پاك شود » ليل(92) آيه 18.
6. «و ما اين ذكر [قرآن] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى » نحل(16) آيه 44.
7. «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين (كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است» نساء(4) آيه 59.
8. ر.ك: شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت، سال 1409 هـ.ق، ج9، ص 483(كتاب الخمس)
9. الكافي، ج 4، ص 63.
موفق باشید.






