سلام خسته نباشید :من قصد دارم به رشته فلسفه اسلامی بروم و در این رشته تحصیل کنم اما سوالی برایم پیش امده که مضمون ان به این شرح است با توجه به این که فلسفه کوشش میکند که وجود خدا را با استفاده از عقل اثبات کند یا با مکاتب الحادی به مناظره بپردازد اگر بنده در مدارج بالا به تحصیلات در این رشته پرداختم ولی از لطف حضرت حق حضرت مهدی ظهور کردند با توجه به این که با ظهور حضرت جهانیان به اسلام میگروند و دیگر ملحدی وجود نخواهد داشت و مکاتب الحادی از بین می روند ایا باز هم به فیلسوفان یا روحانیان احتیاجی هست ؟ منظور این ایا فعالیتی برای این قشر باقی میماند یا دیگر احتیاجی به فلسفه و علوم حوضه نیست اگر نیست من زمان خود را بر روی این ر شته نگذارم.منت میگذارید اگر پاسخ دهید

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا بايد گفت موضوع فلسفه اسلامي تنها مسايلي كه در پرسش اشاره شده نيست، بلكه موضوع فلسفه«وجود بما هو موجود» است يعني در فلسفه از احكام و آثار هستي بحث مي‌شود. اما بايد توجه داشت كه فلسفه از بود و نبود اشياء و احكام مطلق هستي بحث مي‌كند و هيچگاه به احكام و آثار مربوط به يك هستي خاص و معين نظر ندارد، هرچند به حقيقت وجود واجب كه عنواني منطبق بر خداوند است نيز متمركز مي شود.‌
نكته ديگر اين كه چون موضوع فلسفه نسبت به موضوع ساير علوم عام است بنابراين تمامي علوم در اثبات موضوعات خود به فلسفه نيازمندند، اما فلسفه در اثبات موضوع خود (هستي) به هيچ علم ديگري نيازمند نيست، بلكه تحقق هستي بديهي بوده و نياز به اثبات ندارد.(1)
با توجه به اين نكته بايد گفت: يكى از حوادث بسيار مهم، رشد دانش و صنعت در عصر امام است. دوره ظهور، دوران گسترش علم و دانايى است و مدينه فاضله اسلامى،«مدينة العلم» است. با آمدن آن منجى، همان گونه كه ظلم جاى خود را به عدل و داد مى‏دهد، دانايى و فرزانگى نيز جايگزين جهل و نادانى مى‏شود و جهان از نور عقل و دانش آكنده مى‏گردد. (2)
در روايات آمده است كه در عصر ظهور، بركات خداوندى به بشر ارزانى شده و دست رحمت ايزدى بر عقل‏هاى مردم كشيده مى‏شود و مردم از نظر عقل و بصيرت، در وضع بى مانندى قرار مى‏گيرند. (3) بنابر اين تا انسان در روي زمين است علوم مرتبط با زندگي او به طور متناسب با حيات او و نيازهاي گوناگون علمي و عملي او وجود دارد از اين رو بسياري از علوم اسلامي بخصوص فلسفه كاربرد دارد، ولي در مقياس دقيق تر؛ پس از اين نظر جاي هيچ نگراني نيست.
بماند كه چه بسا تبليغ و ترويج دين و غلبه حقيقت ايمان در ان زمان از طريق همين راهكارهاي آموزشي و هدايت گري علمي ياران آن حضرت انجام مي شود و بنا نيست كه همه كافران در همه مناطق به شكل اعجازگونه مومن شوند، بلكه بايد حقيقت ايمان از طريق ياران عالم آن حضرت براي منكران تبيين گردد.
پي نوشت ها:
1. طباطبايي،‌ محمد حسين، نهاية الحكمه،‌ غلامرضا فياضي، ‌قم، ‌موسسه امام خميني، ‌1378، ‌چ1، ج1، ص23.
2. لطف الله صافي، منتخب الاثر، نشر مؤسسه معصومه، قم، 1419 ق. ص 607.
3. محمد باقر مجلسي، بحار الانوار، نشر دار لاحياء التراث العربي، بيروت، 1403ق. ج 75، ص 51.
موفق باشید.