چرا تمام انسان ها چه خوب چه بد چه کافر چه مومن به عشق نیاز دارند و نیمه گمشده ی آنها عشق است؟مگه نمیگیم عشق پاک و مقدس است؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به راستى عشق چيست؟ عشق را مىتوان جاذبه و كشش قلبى انسان به سوى كمال و جمال دانست. زيبايى، يكى از كمالات است و زيباى مطلق، خداست. عشق را جز با عشق نمىتوان شناخت. عشق را جز عاشق نمىتواند درك كند؛ اما براى نزديك شدن موضوع به ذهن، مىتوانيم از مثالهاى موجود در مراتب پايينتر موجودات زنده استفاده نماييم.
- تمثيل هاي مادي براي درك مسأله:
جذبه ي پروانه به سوى شمع، كشش شاخ و برگ درختان به سوى نور، كشش ريشهها به سمت خاك، گرايش انسانى كه در تاريكى قرار مىگيرد به سوى هر نقطه ي نورانى، كشش برخى حيوانات به طرف جريانها و ميدانهاى مغناطيسى و نظاير آن، مىتوانند نمونههايى از اين قبيل باشند.
اما عشق در مرتبهاى بسيار عالىتر و به عنوان عالىترين تجلى عالم هستى، قلب انسان را به سوى كمال و زيبايى مطلق سوق مىدهد. انسان را خدا به گونهاى آفريده است كه وقتى به سوى نور وجود مطلق متمايل مىشود، با تمام وجود به سمت آن كشيده مىشود. به اين ترتيب، عشق كشش قلب انسان به سوى خداوند است.
حب يا عشق، ماهيتى انسانى دارد و هدف اصلى آن نيز خداست؛ ولى اين كه چرا عشق كه اصالتاً مىبايد متوجه خدا باشد، به انسانها تعلق پيدا مىكند، سوالى است كه مىتوان به اين طريق به آن پاسخ داد:
عشق در مراتب پايينتر انسانى به سمت نشانههايى از جمال و كمال الهى كه در انسانها به وديعه گذاشته شده است، متوجه مىشود. انسانى كه هنوز نمىتواند دركى از جمال و كمال مطلق داشته باشد، لاجرم به سوى جمالهاى عينى و قابل رؤيت كشيده مىشود و به سوى كمالات و عواطف انسانى كه نشانههايى از رأفت الهى در وجود انسان هستند، سوق پيدا مىكند. به عبارت ديگر، عشق يك انسان به انسان ديگر، اگر خالى از هواها و اميال باشد، نشانهاى از عشق به كمال مطلق است.
- عشق از نگاه قرآن و روايات:
"عشق" به معناي محبت شديد و علاقه خاص است. در قرآن كلمه عشق به صراحت نيامده، امّا از مفاهيم ديگري كه معناي عشق را مي رساند، نام برده شده است: "بعضي از مردم معبود هايي غير از خداوند، براي خود انتخاب مي كنند و آن ها را چون خدا دوست مي دارند، امّا آن ها كه ايمان دارند، عشقشان به خدا (از مشركان نسبت به معبودهاشان) شديد تر است".(1)
در اين آيه شريفه، شدّت حبّ و علاقمندي، به عشق تفسير شده است.
همچنين در روايات و احاديث، از "عشق" نام برده شده است.
پيامبر گرامي اسلام(ص) فرمود:"با فضيلت ترين مردم كسي است كه عاشق عبادت است و با عشق عبادت كند".(2)
علاّمه مجلسي بعد از ذكر حديث مي فرمايد: عشق به معناي زياده روي در دوست داشتن و محبت است. گاهي خيال مي شود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همين جهت در علاقه به خدا به كار نمي رود، اما اين حديث بر خلاف پندار مزبور است؟ آن چه در مورد مذمت و سرزنش است، عشق جسماني، حيواني و شهواني است و آن چه مورد مدح و ستايش قرار گرفته، عشق روحاني و انساني مي باشد. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسيدن به آن، فاني شده و از بين مي رود و عشق از نوع دوم تا ابد باقي و پايدار است.(3)
- مباني عشق از ديدگاه اسلام:
گفتنى است كه عشق بر اساس «كمال جويى» و «جمال خواهى» شكل مىگيرد. درك زيبايىهاى هستى موجب عشق به خدا مىشود. از اين رو عشقى كه دين براى انسان ترسيم مىكند، متأثر از ديدگاه خاصى به انسان، عالم هستى و خداوند متعال و نسبت اين سه با يكديگر است. عشقى كه رسول خاتم(ص) از سوى خداوند براى آدمى به ارمغان آورده، بر مبانى انسانشناسى، هستىشناسى و خداشناسى مبتنى است.(4)
- فرق عشق و هوس و وجود خارجي آن:
عشق را مىبايد عامل تكاملبخش انسان بدانيم. بنابراين، بايد آن را از ارضاى نيازهاى معمولى و مشترك حيوانى متمايز نماييم. اگر ما براى رفع نيازهاى خود به چيزى يا به انسانى نيازمند باشيم، اين نياز ميان ما و آن شىء يا انسان، نوعى وابستگى ايجاد مىكند؛ ولى اين وابستگى را نبايد با كشش عاشقانه يكى بدانيم و اين را بايد از نوع هواى نفس بدانيم؛ حال آن كه عشق از جمله صفات برتر و متعالى انسانى است. هدف هواى نفس، ارضاى خويشتن است؛ ولى هدف عشق، بقا و حضور معشوق است؛ حتى اگر به فناى عاشق بينجامد. بنابراين، ملاك مشخص براى تميز بين عشق و كشش اميال، در همين است كه عاشق درصدد رضايت معشوق است و نه رضايت خويش. عاشق وقتى با معشوق كامل مواجه مىشود، مىخواهد همه چيز و حتى خود را از دست بدهد و عبارت معروف حافظ كه مىگويد:
ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست/ تو خود حجاب خودى، حافظ از ميان برخيز
نتيجه اينكه مقوله عشق را بايد از هوس جدا دانست و نيز اينكه زمينه عشق حقيقي در همه انسانها به صورت فطري وجود دارد و بايد با ايمان و عمل صالح آنرا متبلور كرد و به وسيله آن به كمال الهي دست پيدا كرد.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 165.
2. شيخ حرعاملي، وسايل الشيعه، آل البيت، قم، 1409ه ق. ج 67، ص 253، حديث 10.
3. همان، ج 67، ص 254.
4. جاثيه (45) آيه 3.
موفق باشید.