Khob adam mire hamoom va khodesho mishoore va hamoon etefaghi ke gharare ba ghosl kardan biofte ba doosh gereftan ham khahad oftad .
Pas chera hatman bayad kari mesle ghosle jenabat bayad anjam beshe ?
Man inkaro bena be dastoor marjae taghlidam anjam midam vali baram hazm nashodas
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
درباره فلسفه غسل نكات متعددي بيان شده است. اما مسلم آن است كه به هنگام خروج منى يا آميزش جنسى، هم روح متأثر مىشود و هم جسم.
روح به سوى شهوات مادى و جسم به سوى سستى كشيده مىشود. غسل جنابت كه هم شستشوى جسم است و هم به علت اين كه به قصد قربت انجام مىگيرد، شستشوى جان است، بر جسم و روح اثر مىگذارد.(1)
در واقع ماهيت غسل، به جهت قصد تقرب و تعبد و نيت انجام دستور الهي، متفاوت از ماهيت صرف دوش گرفتن است به اعتقاد ما فلسفه احكام به امور مادي ختم نشده، بلكه در بسياري از آنها امتحان بندگان و امور معنوي لحاظ شده است به عبارت ديگر آن چه در عبادات و واجبات داراى اهميت بيشتر است، روح آن اعمال و حالت تعبد و ذكر و روى آورى به درگاه الهى است؛ در اين صورت اگر كسي بدنش تميز باشد و تازه به حمام رفته باشد ، يا پس از جنابت به حمام رود و غسل نكند يا حتي فقط نيت غسل نكند، كفايت نكرده و بايد غسل جنابت را با شرايط خاص بجا آورد؛ زيرا نظافت و پاكيزگي تنها جزء كوچكي از فلسفه حكم است و اصل و اساس عمل عبادي ، براي پاكيزه گي و طهارت روح انسان است.
آنچه در مجموع احكام الهي مي توان بيان كرد آن است كه احكام الهي داراي ملاكات بوده و وجوب، حرمت، استحباب و كراهت آن ها بر اساس مصالح و مفاسدي است كه اگر مصلحتي در حكم باشد، حكم واجب و يا مستحب و اگر داراي مفسده اي باشد، حكم حرام و يا مكروه خواهد بود.
از آن جا كه احكام بر خلاف اعتقادات توقيفي و تعبدي است، هيچ گاه نبايد انتظار داشت ما به تمامي حكمت ها و مصالح يك حكم پي ببريم؛ چرا كه ممكن است درمجموع، از مصالح يا مفاسد يك حكم، برخي را درك و برخي ديگر را درك نكنيم، يا در برخي مواقع، به هيچ عنوان نتوان به حكمت هاي آن پي برد؛ مثلاً با كدام كنكاش عقلي مي توان به فلسفه سه ركعتي بودن نماز مغرب، ولي چهار ركعتي بودن نماز عشا پي برد.
بر اين اساس، اگر چه شايد براي برخي از احكام بتوانيم حكمت هايي را با عقل خود مطرح كنيم، اما به هيچ وجه ادعا نمي كنيم فلسفه حكم فقط به موارد بيان شده ختم مي شود؛ چرا كه شايد اين دلايل مطرح شده، به هيچ عنوان فلسفه حرمت يا وجوب، آن نبوده و عقل در كشف مصالح به اشتباه رفته باشند و دلايل بيان شده فقط در حد فرضيه بوده كه شايد، ديگران نظري خلاف آن داشته باشند و خداوند در حرمت يا وجوب آن ده ها دليل ديگر قرار داده كه ما بي خبريم از اين رو، شايد در اين حكم نيز خداوند فقط براي امتحان بندگان چنين حكمي را مقرر داشته است آن چنانكه اميرالمومنين علي(ع) در نهج البلاغه فرمود:"خداوند مخلوقات خود را با امورى كه آگاهى ندارند آزمايش مىكند، تا بد و خوب تميز داده شود، و تكبّر و خودپسندى را از آنها بزدايد، و خود بزرگ بينى را از آنان دور كند."(2)
خلاصه آن كه فلسفه بسياري از احكام براي ما نامعلوم است، ولي از آن جا كه معتقديم احكام شرعي از طرف خداوند به وسيله پيامبر يا معصومان و در زمان حاضر بواسطه مراجع تقليد بيان شده است، به آن ملتزم شده و عمل مي كنيم؛ چنان كه در امور عادي اين گونه عمل مي نماييم. با اعتمادي كه به پزشكان متخصص داريم، به نسخه هاي آن ها عمل مي كنيم؛ بدون اين كه از خواص داروهاي نوشته شده مطلع باشيم.
پي نوشت ها:
1. ر.ك مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، چ دار الكتب الاسلاميه، تهران،1374 ه ش، ج 4، ص 292.
2. سيد رضي، نهج البلاغه، ترجمه دشتي، چ مشهور، قم 1379، خطبه 192، ص 382.
موفق باشید.