سلام علیکم
1- اگر کسی در جمعی باشد و آن جمع در مورد زندگی فردی صحبت کنند و از موفقیت هایش و خوبی هایش تعریف کنند و یک نفر که چشمش شور است و در آن جمع هست ولی آن شخصی مورد نظر که در موردش صحبت بود را ندیده باشد ولی در ذهن خودش بگوید خوش بحالش جقدر مال و منال دارد چه آدم خوش شانسی است که این خانم نصیبش شده و بعد از چند روز آن آقا دچار مشکل شود و به رحمت خدا رفته باشد آیا آن شخص چشم شور آیا چشمش زده است؟
2- آیا کسی که چشمش شور است و متاسفانه حسودی کرده و کسی ضرری دیده یا از بین رفته آن شخص چشم شور گناه کرده البته مطمئنا گناه حسادت را که کرده ولی منظور مثلاٌ در مرگ آن شخص سهیم بوده یا خیر ؟
3- آیا خدا نمی شد جلوی چشم زخم را بگیرد ؟
4- چرا فردی که چشمش شور است و خودش هم مقصر نیست ولی سعی هم می کند که ذکرها را بگوید ولی بعضی اوقات نمی گوید بلاخره انسان هست و جایزالخطا باید این طورهم خودش عذاب روحی بکشد که شاهد بد کردن به مردم هست وهم مردم را دچار مشکل کند؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
خواهر گرامي توجه در مطالبي كه در مكاتبات قبل بيان شد، پاسخ سوالات شما را مي دهد. در نامه قبل نيز متذكر شديم بسياري از مردم معتقدند در بعضي چشم ها اثر مخصوصي است كه وقتي با اعجاب به چيزي بنگرند، ممكن است در آن تحولاتي منفي و مخرّب ايجاد كند. گر چه اين مسئله از نظر عقلي امر محالي نيست، ولي توجيه علمي معتبري تا كنون براي آن ذكر نشده. البته روايت " العين حق" گرچه در كتب يك حديثي نيامده، ولي در كلمات قصار امير مؤمنان در نهج البلاغه و در بعض كتب روايي ديگر هم آمده (1) و روايات ديگري به اين مضمون كه همه مي تواند به اين معنا حمل شود كه چشم زخم زدن افراد حسود حق است. زيرا وقتي زيبايي و نعمت و خوبي ديگري را ببينند، نمي توانند تحمل كنند و حسد و كينه و عداوتشان آنان را به توطئه چيني وامي دارد كه چه بسا تا ريشه كني فرد پيش مي روند و اين حقيقتي است انكار ناپذير و به همين جهت هم دعا و تعويذ و استعاذه براي اين موارد به وفور وارد شده است. اما اين روايات دلالت صريح و قطعي بر تاثير خود چشم و نيروي فوق العاده و ضربه زننده در بعض چشم ها ندارند.
با توجه به اين نكته، در پاسخ سوال اول مي گوييم:
بر اساس مفاهيم ديني ما، در سنت الهي براي هر موجودي اجل و زماني مقرر براي مرگ است. هر گاه اجل و زمان مقرر فرا رسد، تأخيري در مرگ به وجود نمي آيد. علاوه بر اين كه علم و حكمت الهي گاهي اقتضا مي كند انسان به دلايل نهفته اي (كه غير خدا كسي از آن آگاهي ندارد)، سزاوار مقدار محدودي عمر و زندگي در دنيا بوده، بعد از پايان مدت، از دنيا مي رود. قرآن كريم مي فرمايد: «ُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون؛ (2) هر امتي را زماني محدود است. آن گاه كه زمان شان به سر رسد، نه ساعتي از آن تأخير كنند و نه پيش گيرند».
طبق اين مبناي قرآني، معلوم مي شود كه مرگ فرد بر اساس آنچه قبلاً مقرر شده بود، پيش آمده و به خواست خداوند متعال بوده است؛ كه البته علل خود را دارد و يك قانون در نظام دنيا است. اما نمي توان به طور قطع و جزم مرگ او را به چشم زدن او توسط فرد شور چشم و امثال دانست.
با توجه به آن چه در پاسخ سوال اول از مقرر بودن اجل و مرگ افراد بيان شد، بخش ديگري از مكاتبه قبل را متذكر شده و در پاسخ سوال دوم مي گوييم:
خيلي از اين موارد ـ هم زماني مرگ افراد با حسادت حسودان ـ بر اساس اتفاق است، اما خدا نكند كسي در اين مساله حساس و وسواس شود هميشه خود را ملامت و سرزنش كرده و احساس مي كند حادثه اتفاق افتاده به خاطر تعريف ايشان بوده در حالي كه اين طور نيست. بهترين راه درمان اين وسوسه و توهم بي تفاوتي است. از اين رو توصيه شده است براي در امان ماندن ار حسادت حسودان، به پناه بردن به خدا و تلاوت سوره هاي "معوذتين"(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس) و ذكر هاي "لا حول و لا قوه الا بالله" و دعاهايي ديگر توصيه شده است(3).
نوشتن اين اذكار و سوره ها و همراه داشتن آنها نيز مؤثر است. (4)
شخصي هم كه احساس مي كند چشمش شور است، اين شخص از نظر اسلام گناهي مرتكب نشده است و براي اين كه به گناه و حسد نيفتد و به ديگران ضرر نزند و از عذاب وجدان هم در امان باشد، به دستورات معصومين عمل كند. رسول الله(ص) فرمود: العين حق فمن أعجبه من أخيه شئ فليذكر الله في ذلك فإنه إذا ذكر الله لم يضره(5) چشم حق است و هر گاه چيزي از ديگري تو را به تعجب واداشت، خدا را ياد كن تا به او ضرر نرسد.
امام صادق(ع) فرمود: چشم حق است و هر گاه چيزي از ديگري تو را به تعجب واداشت، براي او طلب بركت كن.
در پاسخ به سوال سوم بايد بگوييم:
در اين كه خداوند متعال قادر بر هر كاري هست، شكي نيست. اما عالمي كه ما در آن زندگي مي كنيم، نظام علت و معلول و اسباب و مسببات در آن جاري است؛ «و ابي الله أن يجري الأمور الا باسبابها؛ (6) خداوند ابا مي كند امور را جز از طريق اسباب آن جاري نمايد». يعني خداوند حكيم، براي پيدايش هر پديده اي، علتي خاص و براي حل هر مشكلي، راهكارهاي ويژه اي تعيين نموده است.
پرسشگر گرامي؛مشكله چشم زخم از حسد ناشي مي شود بنابراين براي حل آن بايد ريشه حسادت را خشكاند و اين كاري نيست كه جز از اراده خود فرد برآيد.
در پاسخ سوال چهارم مي گوييم:
راه درمان مشكل افرادي كه چشم شور دارند، ذكر تنها نيست، بلكه از آن جايي كه مشكل ايشان از حسادت منشأ مي گيرد بايد ريشه هاي حسد را در خود از بين ببرند و هميشه خير خواه مردم باشند.
مبارزه با حسد دو مرحله دارد: پيشگيري و درمان. در مرحله پيشگيري، آن چه انسان را از حسادت باز ميدارد، عبارتند از: توقع نداشتن؛عفو و گذشت؛ مردم را دوست داشتن؛خدمت گزاري؛ قدرداني؛خوشنودي از خوش بختي ديگران.
اما در مرحله درمان، حسود بايد بداند ريشههاي حسد كه عبارتند از: عداوت، شركت و خوف مزاحمت، تكبر و خودخواهي، طمع و حرص، بخل شديد و ...بشناسد و از وجود خويش پاك سازد.
در اين زمينه به كتاب اخلاق عملي ،اثر آيت الله مهدوي كني و اخلاق در قرآن اثر آيت الله مكارم شيرازي مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. سيد رضي، نهج البلاغه، اول، قم، هجرت، 1414 ق، ص 546؛ طبرسي، مكارم الأخلاق، چهارم، شريف رضي، 1370 ش، ص 386؛ ابن سابور زيّات، طب الأئمة، دوم، قم، امير، 1411 ق، ص 121.
2. يونس (10)، آيه 49.
3. علامه مجلسي، بحار الانوار، هشتم، بيروت، الوفا، 1403 ق، ج6، ص 18- 26.
4. همان، ج 60، ص 26.
5. ابن سابور زيّات، طب الأئمة، ص 121.
6. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه.ش، ج 1، ص 183.
موفق باشید.