چرا در دین اسلام تا این حد به لزوم اطاعت از سوهر تاکید شده است>؟
اثرات روانی این اطاعت بر مردان چیست؟

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به چند نكته توجه فرماييد.
نكته اول: اساس زندگى بر هماهنگي، رأفت و صميميت است. به بيان ديگر: جامعه را با اجراى قوانين و مقررات بايد اداره كرد، ولي زندگى را بايد بر پايه اخلاق، گذشت، رفاقت، همكارى و همدلى و همراهي پايه ريزي و تداوم بخشيد، در غير اين صورت شيرازه جامعه از هم مى پاشد و زندگى مشترك به مُردگى و به يك مرگ تدريجى مشترك تبديل مى گردد.
تكاليف و وظايفى كه در قرآن و روايات براى زن و شوهر مطرح شده، دو دسته اند:
يك دسته وظايف اخلاقى است كه تأمين كننده بقا و استمرار و صميميت در كانون گرم خانواده مى باشد. دسته ديگر تكاليف واجب و قانونى است. اين دسته قوانين غالباً مربوط به مواردى است كه ناهنجارى و ناسازگارى در ميان آن دو وجود داشته باشد. مسئله مهمي كه هميشه بايد مورد توجه قرار گيرد، اين است كه زن و شوهر به منزله يك روح در دو پيكرند، آنان از هر لحاظ بايد غم خوار، دلسوز، مونس، شريك زندگي بلكه شريك در سرنوشت و كمال و پيشرفت هم باشند، بيشتر به ايثار، محبت، خشنودي و راضي نگهداشتن يكديگربينديشند، نه به حد و مرزهاي قانوني و وظيفه هاي خشك و بي روح قانوني كه تنها براي موارد اختلافي وضع شده است. به بيان ديگر زن و مرد مكمل همديگرند. خداوند حكيم انسان را به گونه‌اي آفريده كه بدون همسر ناقص است‌، جنس مذكر و مؤنث از نظر روحي و جسمي به يگديگر نيازمندند. اين قانون نظام آفرينش بوده و بر كل هستي حاكم است‌. از اين رو قرآن كريم واژه مشتركي را براي هر دو به كار برده و فرموده است: "هُن‌َّ لِبَاس‌ٌ لَّكُم‌ْ وَأَنتُم‌ْ لِبَاس‌ٌ لَّهُن‌َّ (1) زنان ( به منزله) لباس براي شما مردانند، چنان كه شما مردان نيز ( به منزله) لباس براي زنان هستيد. همان گونه كه لباس فوايد و آثار فراواني در راستاي سلامت و بهداشت و زينت و زيبايي دارد، و وسيله اي براي حفاظت از پوست و بدن از خطرات، و از سرما و گرما، و مانع از تأثير گذاري مستقيم ميكروب ها و سمومات بر بدن هستند، و همان گونه كه لباس وسيله زينت و زيبايي براي زن و مرد است، زن و شوهر نيز بايد اين گونه باشند. در كنار هم به آرامش روحي و رواني برسند، لباس تقواي هم باشند، و باعث دوري از گناه گردند و..
براى آشنايى بيشتر از وظايف اخلاقى زن و شوهر كتاب «آيين همسرداري» اثر آيت الله ابراهيم امينى را مطالعه فرماييد.
نكته دوم: خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است كه همانند اجتماع بزرگ نياز به رهبر و سرپرست دارد. به بيان ديگر با توجه به آن كه هر اجتماعي هر چند كوچك، بايد داراي مدير و مسؤولي باشد، خانواده نيز - كه سنگ زيرين اجتماع و هسته اوليه آن است - از اين قاعده مستثني نيست. از ديدگاه اسلام مسئله رهبري و مديريت، اهميت بسياري دارد. از اين رو در آموزه هاي ديني آمده است: هر گاه دو يا چند نفر با هم به سفر رفتند، جهت هماهنگي و انسجام بهتر و جلو گيري از شك و ترديد و تحير در تصميم گيري هاي مشترك، در ميان خود يك نفر را مسؤل و مدير يا رهبر برگزينند. از اين رو اسلام كه قوانين آن را خداوند وضع نموده، و او آگاه تر از هر كسي به مسايل روان شناختي آفريده هاي خود است، با توجه به مسايل روان شناختي مرد و زن، مسؤوليت و اداره و تأمين نيازمندي هاي خانواده را بر دوش مرد نهاده است. قرآن مجيد مي فرمايد: "الرّجال قوّامون على النّساء»(2) مردان سرپرست و عهده دار امور زنان( و زندگي ) هستند. البته منظور از سرپرستى و مديريت، استبداد و زورگويى نيست، بلكه پذيرفتن تعهد و مسؤليت، قبول اداره امور زندگى، تأمين معيشت، فراهم كردن زمينه ها و امكانات تكامل ديني و معنوي، رشد علمي، فكري و فرهنگي است. سپردن اين مسؤليت و مأموريت به مردان به خاطر مسايل روان شناختي و خصوصيات جسمى و روحى مردان است. مانند: داشتن بنيه بدنى و نيروى جسمى و غلبه قوه تفكّر مديريتى بر نيروى عاطفي.
توجه به اين نكته نيز لازم است: چه بسا ممكن است زنانى از جهت توانايي و قدرت مديريت و برخورداري از صفات و ويژگي هايي كه بايد يك مدير توانمند داشته باشد ، برمردان و شوهران خود امتياز و برتري داشته باشند، ولى از آنجايي كه اغلب زنان – به ويژه در هنگام بحران ها و وضعيت هاي غير عادي – اين گونه نيستند، و قانونگذار در هنگام وضع قوانين به تك تك افراد نظر ندارد، و نمي تواند داشته باشد، بلكه به نوع انسان نگاه مي كند و كليت را در نظر مى گيرد، اين مسؤليت را - كه در واقع نوعي قبول زحمت و مأموريت است- به عهده مردان نهاده است. (3)
نكته سوم: توضيحي در موارد لزوم اطاعت از شوهر: همان گونه كه بيان شد: مديريت به معناي استبداد و اِعمال زورگويى نيست. سپردن مديريت به مرد به معناى اسير بودن زن در دست وى نيست، تا بتواند به دلخواه خود عمل كند. در تمام مديريت‏ها مدير نبايد خود را بى نياز از شور و مشورت بداند.
از اين رو فقها بر اساس آيات و روايات، براي موارد لزوم هماهنگي زن با شوهر براي خروج از منزل و حدود اطاعت زن از شوهر اموري را معيّن كرده‏اند:
مثلادر موارد زير خارج شدن زن از منزل نياز به اجازه شوهر ندارد:
1- خارج شدن براي ياد گرفتن معارف و واجبات و محرمات ديني در صورتي كه در منزل امكان ياد گرفتن نباشد.
2- خارج شدن براي معالجه بيماري در صورتي كه امكان معالجه در منزل نباشد.
3- براي فرار از خطر جاني , مالي , آبرويي.
4- براي انجام واجبات عيني كه موقوف بر خارج شدن است مثل حج واجب يا نجات جان انساني.
5- چنانچه ماندن در منزل باعث عسر و حرج غيرقابل تحمل باشد.
6- اگر در ضمن عقد ازدواج با شوهر شرط كرده باشد كه براي كار و امثال آن از خانه خارج شود و شوهر هم شرط را پذيرفته باشد.
7- مجبور باشد براي تأمين مخارج و معاش از منزل خارج شود در صورتي كه شوهر قدرت بر تأمين مخارج ندارد و يا اگر قدرت دارد مخارج زن را ندهد.
8- ولي بايد توجه داشت كه موارد مذكور به عنوان قانون در شريعت بيان شده اند و در جايي كه تفاهم و هم دلي و صميميت باشد در نظام خانواده نوبت به قانون نمي رسد. اصولا چنين قانون هايي در زندگي زناشويي هنگام اختلاف ها بيان مي شود تا هر يك از زن و مردي كه با يكديگر ناسازگاري دارند ملزم به رعايت آن گردند و اختلاف شدت پيدا نكند.
پى نوشت‏ها:
1. بقره (2)، آيه 187.
2. نساء (4) آيه 34.
3. رجوع شود به تفسير نمونه، ج 3، ص 370.
موفق باشید.