با سلام
خواهری دارم 18 ساله،که غافل از ما و از روی نادانی و جهالت با پسری سه الی 4 ماه بود رابطه داشته ودر این مدت،به همدیگر وابسته شده اند.پسره خانواده خود را برای خواستگاری به خانه مان فرستاده بود که بهشان جواب رد دادیم چون هم خانوادشان به خانواده ما نمیخورد و هم میدانستیم علاقه این دو از روی هوس است.حالاچون این قضایا پیش آمده الآن نزدیک 6الی7ماه است که خواهرم در خانه گوشه نشینی اختیار کرده و از اتاقش بیرون نمی آید،با وجود اینکه پشت کنکوری است اما دیگر چنان رغبتی برای درس و دانشگاه نشان ندارد جز برای صرف غذا،دیگر با ما که داداشش هستیم هم حرف نمیزند.
هر روز کوچه ما شده پاتوق این آقا که هر روز با موتور،پیاده و... از آن رد میشود.
ما به خاطر احترام و به خاطر ترس از اینکه مبادا کاری کنیم که باعث آبروریزی در شهر و انگشت نما شدمان شود با او کاری نداریم،اما این پسره با کاراش ما را دیوانه کرده است
لطفاً مارا در این امر راهنمائیمان بفرمائید.
خیلی ممنون.
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي در مورد گزارشي كه از حالات خواهر خود داده ايد احتمال دارد كه ايشان به افسردگي دچار شده باشد. البته اين تشخيص احتمالي است و تشخيص قطعي در مصاحبهي تشخيصي حضوري نزد يك رواندرمانگر صورت مي پذيرد من در اينجا براي آشنايي شما با اين اختلال يك اطلاعات كلي در رابطه با آن تقديم مي دارم و سپس شما را به يك رواندرمانگر ارجاع مي دهم و سپس به فرازهاي ديگر شما پاسخ مي دهم.
افسردگي كه از اختلالات خلق بحساب مي آيد، داراي علائمي مانند موارد زير است: خلق ناخوش، از دست دادن لذت و يا رغبت، تغيير اشتها و يا وزن، اختلالات خواب، نا آرامي رواني و حركتي، كندي رواني حركتي، فقدان انرژي، كاهش تمركز، افكاري در مورد مرگ و خودكشي، اضطراب، شكايتهاي بدني و جسمي، مثل دردهاي عضلاني در قسمتهاي مختلف بدن، و...، افسردگي يكي از اختلالات شايع روانشناختي است كه بسياري از درمانگران آن را در واقع سرماخوردگي عاطفي مي نامند. افسردگي اختلالي است كه قادر است افكار، خلق و خو، احساسات، رفتار، سلامتي جسماني و روحي انسان و به تبع آن آينده شغلي، تحصيلي، زناشويي و فعاليتهاي اجتماعي او را تحت الشعاع قرار دهد. افسردگي در واقع به يك حالت خلقي پايدار از احساس غمگيني با كاهش واضح لذت بردن از تقريبا همه ي فعاليت ها گفته مي شود كه اكثر اوقات يا همه ي روزها تداوم دارد و مي تواند جنبه هاي مختلف از زندگي فرد را تحت تاثير قرار دهد.
علت افسردگي افراد چيست؟ افسردگي اغلب در پاسخ به فقدان و رويدادها و شرايطي شكل مي گيرد كه احساس مي شود به شدت مشكل ساز و غم انگيز هستند يا هويت شخصي ما را تهديد مي كنند. اين شرايط معمولا بسيار دشوار يا حتي غير قابل تغيير به نظر مي رسند. در اين حالت حسي از ناتواني و نااميدي يا حتي غمي فراگير در فرد بوجود مي آيد. با اين وجود گاهي اوقات نيز افراد بدون هيچ دليل مشخصي و به صورت فصلي! افسرده مي شوند. در اين موارد احتمالا چيزي كه در گذشته به شدت به فرد آسيب رسانده است بار ديگر ظاهر مي شود. اگرچه اين وضعيت اندكي گيج كننده و مشكل ساز است. اما روندي غير طبيعي نيست. گاهي اوقات افسردگي شخص مي تواند ريشه در مشكلات خانوادگي و بين زوجي داشته باشد كه در اين موارد علاوه بر ساير درمانها، خانواده درماني و زوج درماني نيز براي بهبود ارتباط شخص با خانواده و يا زوجش و نيز ارتقاء كاركرد خانواده، توصيه مي شود. گاهي اوقات نيز حادثه ي خاصي در شكل گيري افسردگي نقش ندارد و اين حالت صرفا نتيجه تغييرات شيميايي و هورموني است كه بدن را تحت تاثير قرار مي دهند كه برخي مورادي از آنرا به عامل وراثت(ژنتيك) مربوط ساخته اند.
افسردگي از فردي به فرد ديگر متفاوت است، اما علائم و نشانه هاي مشتركي وجود دارند. بسيار مهم است كه بخاطر داشته باشيد هر يك از اين علائم ممكن است در يك فرد معمولي در طول زندگي پيش آيد، اما هر چه اين علائم در فرد بيشتر و از نظر شدت شديدتر و از نظر مدت مزمن تر باشد باشد احتمال اينكه شخص دچار افسردگي شده باشد، بيشتر است. موارد زير از نشانه ها و علائم معمول افسردگي هستند كه شما مي توانيد اين علائم و ميزان آنها را در خودتان بررسي كنيد
• احساس درماندگي و نا اميدي. فرد ديدگاهي تاريك به آينده خواهد داشت احساس مي كند هيچ چيز هيچ گاه درست نخواهد شد. هيچ كاري نيست كه انجام دهد تا موقعيتش را بهبود بخشد.
• از دست دادن علاقه به فعاليت هاي روزانه. سرگرمي هاي سابق، گذشته ها، فعاليت هاي اجتماعي، يا حتي رابطه جنسي برايش جالب نخواهد بود. فرد علاقه اش را به لذت ها و علاقه مندي هاي گذشته از دست مي دهد.
• تغييرات اشتها و وزن. تغييرات شديد وزن و اشتها در بيمار بروز مي كند تغيير بيش از 5 درصد در وزن بدن در هر ماه از اين علائم است.
• اختلال خواب. بي خوابي، به خصوص بيدار شدن در ساعات اوليه صبح، يا خواب بيش از حد مي توانند از اين علائم باشند.
• زودرنج شدن و تند خويي. فرد احساس آشفتگي و بي قراري مي كند يا لحظه اي نمي تواند آرام بگيرد. محدوده آرامش فرد آن قدر كم مي شود كه هر كسي مي تواند او را تحريك كند و به راحتي از كوره در مي رود.
• احساس كمبود انرژي. احساس خستگي، سستي دارد و احساس مي كند بدن او تخليه شده است. شخص افسرده گاه احساس مي كند بدنش سنگين شده است و حتي كار هاي بسيار ساده را نمي تواند انجام دهد يا انجام اين كار ها برايش بسيار زمان بر است.
• بيزاري از خود. فرد افسرده احساس گناه و بي ارزشي شديدي دارد. فرد براي اشتباهاتي كه مرتكب مي شود خود را به شدت سرزنش مي كند.
• مشكل تمركز، مشكلات تمركزي، تصميم گيري، يا به خاطر آوردن چيزها وجود دارد
• دردها و ناراحتي هايي كه نمي توان براي آنها توضيح خاصي پيدا كرد. اين بيماران از درد هاي فيزيكي مانند سر درد، پشت درد، دردهاي عضلاني و شكم درد بسيار شكايت مي كنند.
• افكارمنفي، وقتي افراد افسرده مي شوند اغلب نسبت به خود و دنياي اطرافشان افكار منفي دارند. معمولا اين افكار از نظر فرد كاملا درست بنظر مي رسند و فرد تصور مي كند كه هيچ راهي براي تغيير امور وجود ندارد. مطالعات نشان مي دهند كه وقتي حالت افسردگي در افراد از ميان مي رود آنها بار ديگر به همه چيز با ديدي مثبت نگاه مي كنند.
افكار منفي بر احساسات افراد تاثير مي گذارند؛ اين افكار مربوط به 1. خود 2 . دنيا و 3. آينده مي باشد، به طوري كه فرد: 1- خودش را بي ارزش، ناتوان، داراي اشكالات و عيب هاي زياد (ذاتي يا اكتسابي)، مقصٌر، گناهكار، بي بهره، و غير قابل دوست داشتن مي پندارد (كاهش شديد عزت و اعتماد به نفس ) 2- دنيا را خطرناك، قهار، غيرقابل پيش بيني وبدون هيچ لطف و زيبايي و هيجان و پر از موقعيت براي شكست و صدمه خوردن و مردم را ومنتقد، طاقت فرسا، بي توجه، غيرقابل اعتماد وظالم مي پندارد.2- آينده را شبيه وضع حاضر و حتي با مشقٌت و سختي بيشتر، نااميدي بيشتر و شكست بيشتر مي بيند. اين نوع شناخت وعقايد (باورهاي فكري شكل گرفته شده در ذهن ) تقريباً در هر چيزي كه فرد به آن فكر يا احساس مي كند و در حال حاضر انجام مي دهد، تأثير مي گذارند، بطوري كه با كوچكترين مسئله اي بطور ناخودآگاه ذهن شروع به مرور و يادآوري تمامي نكات منفي آن روز و حتي روزهاي گذشته (و گاهي حتي دوران طفوليت) مي كند و يك پرده تاريك و وحشتناك جلوي آينده مي كشد. به اصطلاح ذهن دچار يك نوع نشخوار افكار مي شود و شخص را بيشتر در باتلاق افكار منفي فرو مي برد.
بايد توجه داشته باشيد كه امروزه در درمان افسردگي بر دارو درماني(توسط متخصص اعصاب و روان) و روان درماني(متخصص رواندرماني و ر وانشناس باليني) به صورت تركيبي تاكيد مي شود. اكثر مطالعات نشان مي دهد كه تركيب دارو درماني و روان درماني موثرترين درمان است در واقع بايد به بيمار افسرده كمك شود كه دل مشغوليها و استرس هايش را كم كرده و بتواند با آنها مدارا كند.
و اما در مورد مخالفت شما و خانواده با آن خواستگار بايد عرض نمايم كه در اين مورد با خانواده ي خودتان و خواهرتان صحبت كنيد و به آنها تفهيم نماييد كه ازدواج كردن و يا جلوگيري از ازدواج بخاطر معيارهاي نادرست دور از منطق است. لذا هر دو طرف مبنا را در قبول و يا رد نظر مشاور پيش از ازدواج قرار دهيد و سپس دختر و پسر را نزد يك مشاور پيش از ازدواج با تجربه ببريد تا ايشان با روشهاي مختلف از جمله آزمون كتل، گلاسر، و Ass مشخص سازد كه ايندو بدرد هم مي خورند و يا نه آنگاه هر دو طرف به حكم مشاور گردن نهيد. من در اينجا بخاطر آشنايي شما با فرآيند يك ازدواج موفق و كم ريسك مطالبي را عرض مي كنم كه مي تواند در صحبت با خواهر و خانواده ي خودتان و آن پسر و خانواده ايشان مفيد باشد و آنگاه كتابي را به شما معرفي مي كنم كه مطالعه آن مي تواند براي خواهرتان مفيد باشد.
آرزوي هرجواني و مخصوصا دختران داشتن ازدواجي پايدار،آرامش بخش و با ريسك پايين است، من در راستاي اين قاعده به معيارهاي يك ازدواج موفق و پايدار اشاره مي نمايم. درباره معيارهاي يك ازدواج موفق بايد به ادبيات تحقيق در اين باره مراجعه كرد ومعيارهاي خود ساخته كه برخاسته ازديدگاههاي غير واقعي و احيانا احساسي است، و در ادامة زندگي مشترك همچون حبابي محو خواهد شد، نمي تواند كارايي چنداني در اين مورد داشته باشد. واقعيت اينست كه هيچ كدام از ما نمي توانيم از همان آغاز زندگي زناشويي تمام پيچ و خم هاي آن را در سالهاي آتي پيش بيني كنيم و آنچه اين پيش بيني را دشوارتر مي سازد اين است كه در جامعة كنوني ما متاسفانه غالب افراد بيش از آنكه تشابه فرهنگي، اقتصادي و فكري را براي انتخاب زوج در نظر بگيرند، در پيروي از احساسات و عواطف خود و معيارهاي غير ضروري و خود ساخته كه مبتني بر باورهاي غلط است، به دنبال ازدواج مي روند. روال تعيين اينكه دو زوج براي ازدواج مناسب هم هستند و يا نه، بدين گونه است كه طرفين قبل آشنايي هاي اوليه كه با اطلاع خانواده ها صورت مي گيرد و معمولا پنج شش جلسه بطول مي انجامد به يك مشاوري كه متخصص در امر مشاورة قبل از ازدواج است مراجعه مي نمايند و ايشان با تسلط بر آيتمهايي تعيين كننده اي چون تاريخچة خانوادگي طرفين و خاطرات دوران كودكي آنها و گرفتن تست هاي كتل و گلاسر و Ass و ياساير تستهايي كه بومي شده براي ايران هستند و نيز همخواني و همساني نگرشهاي طرفين در مسائل مختلف اجتماعي و باورهاي ديني وسياسي و غيره كه در طي چندين جلسه انجام مي گيرد نظر خود را راجع به ازدواج آن دو اعلام مي كند. بدين صورت كه 1- در حدوده پانزده درصد از موارد مي گويد اين پسر و دختر عليرغم علاقه ظاهري كه به هم دارند در صورت ازدواج با همديگر؛ دچار مشكل خواهند شد و بعد از اُفت علايق احساسي و عاطفي به هم؛ وارد فاز درگيري هاي لفظي و احيانا فيزيكي خواهند شد. 2- و در حدود پانزده و بيست درصد از موارد مي گويد اين دو با توجه به آيتم هاي مختلف شخصيتي و خانوادگي و فرهنگي و اجتماعي كاملا به درد ازدواج با هم مي خورند و بعد از ازدواج با مشكل جدي اي برنخواهند خورد. 3- و در حدود شصت هفتاد درصد از موارد مي گويد اين دو مي توانند با هم ازدواج كنند به شرطي كه فلان توصيه ها را بطور جدي در زندگي مد نظر داشته و فلان امور را رعايت كنند، مثلا به پسر مي گويد شما مي توانيد با اين خانم ازدواج كنيد. اما ايشان بسيار عاطفي و احساسي هستند و لذا اگر فردا از جنبه عاطفي محروميتي را به وي تحميل نماييد ممكن است برسر سفره كس ديگري كه از جهت عاطفي او را سيراب مي كند بنشيند! و يا مثلا به دختر مي گويد دختر خانم ازدواج شما با اين آقا پسر بلامانع است. اما بايد بدانيد كه او وابستگي زيادي به مادرش دارد. لذا بايد در اين جهت با او مدارا نماييد. لازم به ذكر است مشاورة قبل از ازدواج علي رغم در نظر گرفتن پارامترهاي ضروري كه تحقيقات بسياري در سطح جهان بر روي آنها انجام گرفته فقط در حدود 75% مي تواند به پيش بيني موفقيت يك ازدواج حكم نمايد. و 25% بقيه مربوط به رعايت مسائلي است كه بعد از ازدواج مي تواند در غني سازي زندگي مشترك نقش جدي داشته باشد.
پس پيشنهاد ما به ايشان اينست كه از قواي عقلي ونه احساسي و نيز مشاورة قبل از ازدواج براي انتخاب شريك زندگي آينده خود سود جويد يعني در مرحلة اول آگاهي بيشتري در مورد خود بدست آورد بدين معني كه با تدبر در خود دريابدحقيقتا چگونه فردي هست؟ اهداف، ارزشها و علايق اساسي و اصليش در زندگي چيست؟ و انتظارات اصلي و اساسيش از زندگي مشترك چيست؟ و در مرحلة بعد به همراه شخصي كه قصد ازدواج با او را دارد نزد يك مشاور با تجربه برود تا وي با راهكارهاي پيش گفته، نظر خود را در مورد انتخابش اعلام كند و احيانا مشكلات فراروي را با توجه به آيتمهاي شخصيتيش و فرد انتخابي؛ به وي تذكر دهد.
و وقتي اين مراحل پشت سرگذاشته شد طرفين مي توانند با طيب خاطر و توكل بر خداي مهربان و با جرات مندي اقدام به ازدواج نمايند. البته قضيه به همين جا ختم نمي شود و انشاء الله بعد از ازدواج راههاي غني سازي زندگي زناشويي و دستوراتي كه اسلام در اين زمينه براي بهتر زيستن ارائه نموده به عرض شان خواهد رسيد.
به نظر من مطالعه كتاب زير مي تواند خواهرشما را در اخذ تصميم فوق بيشتر ياري نمايد:
عشق هرگز كافي نيست تاليف پرفسور آرون تي بك ترجمه مهدي قراچه داغي انتشارات ذهن آويز
اگر در تهران زندگي مي كنيد من شماره تلفن كلينيك يك مشاور با تجربهي قبل از ازدواج را به شما ارائه مي نمايم دكتر يونسي02144015879 و 02144030585
و اما در باره برخورد با آن آقايي كه به محل شما رفت و آمد مي كند بايد عرض نمايم كه هر انسان سالمي منطق پذير است و اگر شما از كانال گفته شده اقدام نماييد مشكل حل خواهد شد و اگر حل نشد مي توانيد بعد از يك اخطار به ايشان از پليس 110 در اين مورد كمك بخواهيد.
موفق باشید.