سلام علیکم
پسری هستم 18 ساله،در خانواده ای نسبتا مذهبی بزرگ شدم،متأسفانه مدتی است در مسلمان بودن خود به مشکل بر خوردم.همیشه سوال میکنم چطور ممکن است عقیده ی مسلمانان درستر از غیر مسلمان است،در صورتی که غیر مسلمان ها در همه چیز تک هستند،در سواد،پیشرفت علمی،امروز اکثر دانشمندا به قول ما کافر هستند،امروز پولدار های جهان کافر هستند،امروز مغز متفکر های دنیا کافر هستند،امروز حتی فوتبالیست ها،فیلم ساز ها،رومان نویس ها،خوشکل های دنیا،و خیلی چیز های ریز دیگر کافر هستند
امروزه بهترین مغز،مغز کافر،بهترین نوع کالا سازنده ی کافر،حتی بهترین مناطق دنیا،مناطق کافر نشین هستند،خلاصه در خیلی چیز ها از ما پیشی گرفتند،چگونه تنها در این مورد ما از آن ها بیشی گرفته ایم(البته چیزی که ما تصور میکنیم والا آنان ما را عقب مونده میدونن و دائما عقاید ما را زیر سوال میبرن)
حالا من نگم،بچه تر از من که میگه واقعا چرا این ها اسلام را معضل میدونن؟
چرا اسلام را سبب عقب افتادگی میدونند؟
تو رو خدا به دادم برسین،تا الان که الانه نماز میخونم،اگه این طور پیش بره فکر نکم ادامه داشته باشه،به هر حال منتظرتونم

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
براي پاسخ به اين سوال بايد عوامل متعددي را در نظر گرفت و به آنها توجه نمود:
1- نبايد تسليم محض ادبيات كشورهاي استعمار گر بود. و بايد به اين نكته انديشيد كه آيا غرب پيشرفته است و ما عقب مانده؟ مي بينيم كه در غرب علي ‏رغم رشد و ترقّى تمدن غرب در برخى از زمينه‏‌ها، انحطاط و بحران‏هاى جدى ديگرى در كنار آن پديد آمد و بشريت را در ورطه خطرناكى قرار داده و فرياد متفكران و انديشمندان را بلند كرده است. پيشرفت غرب به دليل تك ساحتى بودن، در خدمت بشر نبوده است. و پيشرفتي كه امروزه از آن سخن گفته مي شود، پيشرفت صنعت و تكنولوژى است كه خارج از هويت انسان صورت گرفته است؛ آيا در كشورهاى پيشرفته، پيشرفت اخلاق، ايمان و رفتارهاى انسان صورت پذيرفته است؟
اين چه پيشرفتى در انسانيت و تمدن است كه به جهت نفت و سلطه بر جهان، خون هزاران انسان‏هاى بى گناه ريخته مى‏‌شود؟ آيا جنگ جهانى اول و دوم انفجار بمب اتمى هيرو شيما و ناكازاكى، كشتار وسيع مردم ويتنام، و ... براى بيان سياه بودن تمدن غربى كفايت نمى‌‏كند؟
3- پيشينه تمدن مسلمانان در طى قرون متمادى و صدور تمدن به كشورهاى ديگر از جمله كشورهاى اروپايى نشان مى‌‏دهد كه دين تعارضي با تمدن ندارد. و نبايد با انحصار نگاه به يك بخش كوتاه از تاريخ، به جمع بندي رسيد و نظريه داد.اسلام همواره مسلمانان را به فراگيري علوم و فتح قله هاي رفيع پيشرفت و ترقي فرا خوانده است. اسلام اين قدرت را نيز داشت كه تمدن سازي نموده و افكار عمومي را جذب نمايد. بنا بر اين علل عقب ماندگي مسلمانان اسلام نيست.
در صدر اسلام مسلمانان چنان پيشرفت نمودند كه بخش وسيعي از جهانيان را تحت تأثير تمدن و فرهنگ خود قرار دادند. يكي از علل سرعت پيشرفت مسلمانان اين بود كه در اخذ علوم و فنون و صنايع و هنرها تعصب نمي ورزيدند. علم را در هر نقطه و در دست هر كس مي يافتند، از آن بهره مي گرفتند.(1)
4- با دقت بيشتر در همين مقطع تاريخي مي يابيم كه تنها مسلمانان و كشورهاى اسلامى نيستند كه در تكنولوژي عقب مانده اند. بلكه كشورهاى غير اسلامى بسيارى نيز به اين مشكل مبتلا هستند.
كشورهاي آمريكاي جنوبي، كشورهاي آفريقاي جنوبي عموما غير مسلمان و غير توسعه يافته هستند. و بنا بر معيارهاي خود غربيان، از حدود 200 كشور جهان، 20 كشور را به عنوان كشور توسعه يافته مي پذيرند.
5- در كشورهاى پيشرفته نيز به رغم در اختيار داشتن منابع فراوان و دسترسى به ارقام بالايى از رشد اقتصادى، رفاه همگانى تحقق نيافته است و به طور معمول، گروه خاصى از رهاورد توسعه بهره مى‏گيرند و عده بسيارى در فقر زندگى مى‏‌كنند.
6- قرآن كريم مي فرمايد:<وَاَنْ لَيْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَي >" و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست "(2) بر اساس اين اصل قرآني انسانها در هر زمينه اي تلاش و سعي و كوشش كنند نتيجه آن را خواهند ديد. جامعه غرب در دويست سيصد سال اخير با همت دانشمندان خود و حمايت جامعه ٰ‌سعي در رسيدن به پيشرفت مادي و تكنولوژيكي داشت و در اثر اين تلاش هاي به هدف خود هم رسيده است و برعكس جامعه اسلامي و مسلمانان بر عكس دوره تلاش و مجاهدت علمي خود كه به وسيله آن توانسته بود تمدن اسلامي علمي عظيمي در قرون وسطي به راه اندازد به نحوي كه غرب را تابع خود كند ٰ‌در اثر تنبلي و سستي و كاهلي دچار ركود و عقب ماندگي علمي و تكنولوژيكي شدند كه جبران اين عقب ماندگي علمي راهي جز تلاش و مجاهدت علمي ندارند كه توصيه اكيد آموزه هاي اسلامي هم مي باشد
7- صحيح بودن عقيده يا باطل بودن آن ارتباطي با رفاه و پيشرفت علمي و زيبائي و مشهور بودن و ... ندارد، بلكه صحت يك عقيده تنها در گرو ٰ صحيح و محكم بودن مباني و دلائل آن مي باشد. ممكن است فردي زيبا و ثروتمند و مشهور و هنرمند و ... باشد، ولي به خاطر اهميت ندادن به مسائل اعتقادي و ديني از جهان بيني سطحي و بي ارزش و عقيده اي سست و باطل برخوردار باشد. همانطور كه ما صحت عقيده ايماني را عامل مستقيم پيشرفت مادي و علمي و تكنولوژيكي نمي دانيم و بر اين اساس مي گوئيم ممكن است فردي عقيده صحيح داشته باشد، ولي چون سعي علمي نداشته است به پيشرفت علمي هم نرسيده باشد همانگونه داشتن ثروت و پيشرفت و شهرت و زيبائي و هنر را عاملي براي صحت عقيده و ارزشمندي انساني يك فرد نمي دانيم بلكه مي گوئيم اگر اين شخص و جامعه با وجود تمام اين مزيت ها تلاش عقيدتي و اخلاقي هم كرده باشد عقيده و اخلاقي صحيح خواهد داشت و الا خير.
بنابر موارد فوق روشن مى‌‏شود كه نه دين اسلام سبب عقب ‏ماندگى است و نه پيشرفت علمي و تكنولوژيكي غرب (به تعبير شما كفار) در اثر دوري از تعاليم اسلام مي باشد.
حال با توجه به اينكه روشن شد، دين عامل عقب افتادگي در تكنولوژي نيست، بهتر است نيم نگاهي به عوامل اين عقب ماندگي بياندازيم تا براي آن چاره بينديشيم:
1. مسلمانان بر اساس انگيزش و هدايت‏هاى دينى، مسير رشد تعالى را پوييدند و بر اثر انحراف از دين و آلودگى به مفاسد دنياپرستى و سستى و كاهلى، به انحطاط و عقب ماندگى گراييدند.
2. نظام‏هاى سياسى فاسد و استبدادى نيز نقش مهمى در اين زمينه داشتند. اين نظام‏ها به جاى همّت در جهت رشد و پيشرفت مسلمانان، فقط به فكر حفظ قدرت خويش و صرف هزينه‌‏هاى عمومى مسلمانان در جهت خوش‏گذرانى و رفاه خود بودند. وجود اين نظام‏ها و حاكمان فاسد، خود ناشى از انحرافات سياسى صدر اسلام پس از رحلت پيامبر عظيم ‏الشأن و انحرافات اعتقادى و اجتماعى بعد از آن بود. اين نظام‏هاى سياسى، بر شخصيت و منش انسان‏ها و فرهنگ اين جوامع آثار زيان بارى نهاد.
3. بيگانگان و استعمارگران براى عقب نگاه داشتن كشورهاى جهان سوم از جمله مسلمانان و استثمار منابع انسانى و طبيعى، تهاجم گسترده اى به اين كشورها داشتند.
4. سرگرم شدن مسلمانان به تفرقه و جنگ‏هاى داخلى و جانشين ساختن شعارهاى استعمارى همچون ناسيوناليزم و پان‏عربيزم به جاى تكيه بر اصول‏گرايى و اتحاد بين ‏الملل اسلامى، از ديگر علل عقب ماندگى مسلمانان است.
پي نوشت:
1. براي مطالعه بيشتر در اين رابطه مي توانيد به اين كتابها مراجعه فرمائيد - تمدن اسلام و عرب، نوشته گوستاولوبون- تاريخ تمدن، ويل دورانت- فرهنگ اسلام در اروپا ، نوشته دكتر زيگريد هونكه.
2. نجم (53)، آيه 39.
موفق باشید.