باسلام.لطفا كمكم كنيد.من جواني مذهبي و 21ساله هستم.نميدانم كه اين گرفتاري چطور نصيبم گشت . حدود6ماه پيش دختر جواني به گفته ي خود17 ساله با من به صورت اتفاقي تماس و پيام داد.من هم از جواب دادن آن كامل صرف نظر نكردم.از آنجايي كه ميخواستم او را شناسايي كنم و آمار از او بگيرم چون اتاقا خودش دختر ساده لوحي بود بيشتر آمار خانوادگي خودش را از قبيل(نام خودش؛تعداد فرزندان،سن،آدرس خيابان خودشان و شغل پدر و ميزان تحصيلاتش را برايم ميگفت)و از من هم خواست تا آمار خودم را هم به او بگويم و حقيقتا من براي احتياط و جلوگيري از مشكلات فرضي به اشتباه و ناصحيح مشخصاتم را به او دادم.اوايل اين ارتباط او مي گفت:"من قبل از تو به 8نفر تماس گرفتم و آخر تو جواب دادي اما من قصد و منظور بدي از اين رابطه ندارم و ميخواهم فقط وقت گذراني كنم".اتفاقا اين دختر همشهري خودم در اومد و در همان شهري كه من ساكن هستم او هم ساكن است.من تمايلم بيشتر شد تا ارتباط با او بيشتر كنم تا اطلاعات بيشتري از او كسب كنم نه براي تحقيق و ازدواج،هميطوري. (خدا لعنت كند اين شهوت و افكار شيطاني را)او در غياب پدر و ماد خود به من هميشه وقت و بي وقت پيام ميداد تا 4ماه به همين روال.ديگر يواشش يواش مرا به خود جذب ميكرد(به نظر خودم وابسته يا عادت).من از اين روابط پسر و دختر آگاهي نداشتم و شرمم مي آمد.من پشيمان شدم و بارها در اين رابطه اورا امرونهي مي كردم و از عواقب بد و مشكلات آينده آگاهي داشتم.اگر كسي بفهمد كه من چنين راهي در پيش گرفته ام اصلا باور نميكنند چون من يك جوان بسيار ساده و مذهبي بودم.بعد ها از او خواستم كه بدليل مشكلات آينده قطع ارتباط كنيم و راه صحيح را انتخاب و هر كدام به زندگي عادي خود بپردازد و اين كار را كردم اما نميدانم چرا نديده و نشناخته غم و غصه فراواني تا 5 روز مرا گرفت و به دعا و عبادت پرداختم و موضوع را با خواهرم كه اورا بسيار دوست دارم و دلسوز من است درميان گذاشتم و او با راهنمايي كردن و آگاه ساختن از اين گونه روابط بد مرا آرام كرد.داشتم خوب مي شدم اما دوباره او به من پيام داد و گفت:"دلم تنگ شده و ميخواستم يكبار ديگير به تو پيام دهم و ديگر اين كار را نميكنم".باز مرا تا دو روز غم فرا گرفت و بعد آرام شدم . تا چند روز هر از گاهي او برايم به قول خودش پيام اشتباهي ميفرستاد و بعد ميگفت اين را براي همكلاسيم فرستاده بودم.ازش پرسيدم شماره مرا پاك كن و او قبول كرد.حدود 1ماه كمتر گذشت و باز او خواست كه رابطه را شروع كنيم بدليل اينكه باز گول حرف را خورده بودم از او پذيرفتم و او گفت بعضي مواقع پيام مي دهم و تا حالا هم رابطه فقط پيام دادن و گاهي تلني حرف زدن كه اين حرف زدن مرا به گناه و به حالت شهوت مي برد.ما هرگز همديگه را نديديم اما من ميخواهم اين رابطه پوچ را به كلي تمام كنم اما نميدانم چطور؟چگونه؟مي ترسم مرا غم و غصه فرا گيرد و باعث ضربات روحي و افت تحصيلي شوم.البته بيشت به خاطر خودش است كه من ناراحت ميشوم و ميگويم نكند كه به او بگويد ديگر به من پيام مده و او از نظر روحي و عاطفي ضربه بخورد و من مقصر شوم چون او بالاخره دختر است و احساساتي وحساستر.البته به او بارها گفته ام كه: اگر قطع روابط كنيم به من وابسته نشوي و ناراحتي برايت پيش نه آيد و او هم بارها گفته است: نه و خيالت راحت چون قصدي نداريم".من خودم هم حقيقت دل ساده اي دارم.راستش من دارم با او گناه مينكم(خيلي ببخشيد ببينيد من تا كجا غرق گناه و مشكل شده ام كه از الان داريم به طور مستقيم البته از ناحيه خودم سكس تلفني داشته باشيم و او هم با تفره رفتن آخرش قبول ميكند البته او با حرفهايش مرا تحريك ميكند).من ميخواهم همان پسر مذهبي شوم . درست زندگي كنم و پشيمانم.چرا اين دختر اين كار را با من كرد؟آيا من مقصرم كه اگر رابطه ام را قطع كنم و او ضربه عاطفي بخورد بدون اينكه هيچ صحبتي در مورد ازدواج نكرديم و نميخواهم كنم.آيا اصلا او چطور شخصيتي دارد؟سوال مهم اينكه آيا ار من از او قطع ارتباط كنم اصلا"او فرقي به حالش ميكند؟ناراحت روحي مي شود؟چنين شخصيتي دارد.مرا راهنمايي كنيد و بيشتر بگوييد كه چه كنم اي رابطه تمام شود و غم مرا فرا نگيرد.من يك دختر را درنظر دارم و ميخواهم در شرايطش و قانوني و شرعي با او ازدواج كنم آيا خينتي به اين دختر كه عاشقش هستم نمي شود؟كمك.كمك.كمك.من جوان ساده اي بودم و دل رحم.
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي چون سوالات شما متعدد است من ابتدا يك توضيح كلي در باره روابط دختر و پسر تقديم مي دارم و سپس سوالات شما را مطرح كرده و به پاسخ از آنها مي پردازم.
دوست گرامي، طبق تجارب باليني بسيار متراكم مركز ما كه از دانشگاهها و غير آن در طي ساليان طولاني جمع آوري شده، اينگونه دوستي ها عاقبت خوشي ندارد و ايجاد و ادامه ي اين چنين دوستي هايي كه خارج از چهار چوب هاي ديني و فرهنگي جامعه ي ما صورت مي گيرد، به نابسامانيهاي روحي و رواني دو طرف و مخصوصا دختران كه روحيه اي عاطفي دارند، ميانجامد. بيشك ايجاد و ادامه اين نوع ارتباط موجب وابستگي شديد طرفين به همديگر ميگردد. و زماني كه يكي از طرفين بخواهد اين رابطه را بخاطر ازدواج با شخص ديگري و يا به هر عنوان ديگري قطع كند ديگري دچار نابساماني روحي و رواني شديد مي گردد. شايد بگوييد: اگر دو طرف به قصد ازدواج با هم دوست شوند چي؟ در پاسخ بايد عرض كنم، اول اينكه اين استدال كه ما به قصد ازدواج با هم دوست مي شويم. واقع بينانه نيست، زيرا از زمان دوستي تا زمان ازدواج ممكن است دهها و صدها مانع براي ازدواج رخ نمايي كند كه يكي از آنها مخالف والدين و ديگري سير شدن طرفين از هم و غيره است. زيرا طرفين در قبل از ازدواج كاملا همديگر را كشف مي نمايند و انگيزه اي براي دست يابي به هم ندارند. دوم اينكه بطوري كه روانشناسان قبل از ازدواج در كشورهاي غربي معتقدند كه هرگز دوست دختر و پسر نبايد باهم ازدواج كنند، زيرا دوستي يكي از انواع ارتباط است و ازدواج نيز يك نوع ديگري از آن كه هر كدام ويژگيها و قوانين خاص خود را دارد و اگر دو دوست با هم ازدواج كنند ويژگيها و قوانين دو نوع خاص از ارتباط با هم تداخل مي كند و موجب آسيب زائي و ناپايداري ازدواج مي گردد. سوّم اينكه بسياري از اين دوستي ها منجر به ازدواج نميشود و فقط آسيب روحي و رواني براي طرفين بر جاي ميگذارد چهارم اينكه به فرض اين دوستي ها منجر به ازدواج شود. اما « تنها عشق هرگز كافي نيست». اين سخن پرفسورآرون تي بك است، او يكي از بزرگترين روانشناسان باليني جهان است كه در رابطه با مشاوره قبل از ازدواج كار تحقيقي بسياري انجام داده است. ايشان در كتاب خود كه با همين نام منتشر شده، مي گويد كه بسياري از جوانا فقط با اكتفاء به كششهاي عاطفي واحساسي و عشق و علاقه ي غير منطقي و بدون سنجيدن آيتمهاي دخيل در يك ازدواج پايدار و موفق؛ اقدام به برقراي رابطه با جنس مخالف و ازدواج مي كنند، اما بعد از مدت كوتاهي كه كششهاي عاطفي و احساسي شان نسبت به هم افت پيدا مي كند. تعارضات شخصيتي و ناهمكفي هاي اجتماعي، اقتصادي، و .... برجسته مي شود و زندگي مشتركشان را در معرض طوفانهاي سهمگيني قرار مي دهد. اين گونه ازدواجها اكثرا با جدايي و تلخكامي هاي بسيار زوجين و خانواده هاي اصلي آنها همراه است. لذا همانطور كه گفته شده عاقل آنست كه انديشه كند پايان را، بهتر است با چراغ عقل به وادي محبت وارد شويد تا بي گدار به اب نزده باشيد. اگر راهنمايي هايي در باره ملاكهاي دختر انتخابي خود و مشاوره قبل از ازدواج خواستيد حتما دوباره با ما تماس بگيريد.
نكته ديگر اينكه انسان وقتي به سنين نوجواني و جواني مي رسد غريزه جنسي در او فعال مي شود، غريزه جنسي و يا همان كشش به جنس مخالف را خداوند بخاطر مصالحي از جمله بقاء نسل بشر در سرشت انسان قرار داده اما غريزه جنسي كور است( دليل كوري اش اينست كه شما با اينكه آن دختر خانم را نديده ايد وابسته به او شده ايد در حالي كه امكان دارد بسيار زشت باشد و يا كور و كچل باشد و يا عيب ظاهري ناجوري داشته باشد و يا شوهر داشته باشد و بخاطر مشكلات زندگي مشترك به تماس تلفني روي آورده و با تلفن به دنبال دوست مي گردد تا خود را ارضاء نمايد) و فقط انرژي محرك است و بس همانند موتور ماشين كه فقط توليد انرژي مي كند و اگر راننده او را هدايت نكند ماشين را به ته دره مي برد و براي همين پروردگار حكيم عقل را به عنوان راهنما و راننده براي غرايز گمارده و هركس از عقل خود براي هدايت غريزه استفاده كند از مزاياي آن غريزه بهرمند شده و سعادتمند مي شود و هركس از عقل خود براي هدايت غريزه استفاده نكند و بدنبال كشش هاي غريزي برود همانند ماشين بي راننده از ته دره سر در مي آورد و در منجلاب غوطه ور مي شود. با اين توضيح به تحليل كلام شما مي پردازم كه گفته ايد از اينكه با ايشان قطع رابطه كنيد احساس دلتنگي مي كنيد اين احساس براي اينست كه شيطان مي خواهد شما را بدنبال غريزه بكشاند و شما را از رسول باطني كه عقل از جدا نمايد و لذا اين احساس را در شما به كمك غريزه ايجاد مي كند و به آن دامن مي زند ولي شما مي توانيد به كمك عقل و با تكيه بر خداي مهربان اين زنجير اسارت را پاره كنيد و دوباره به جرگهي الهيون بازگرديد.
نكته بعدي كه بايد به آن توجه داشته باشيد اينست كه شيطان از اول پايان كار را براي شخص به تصوير نمي كشد . زيرا شخص با توجه به اعتقادات مذهبي اش رم مي كند و از دام وي فرار مي كند. لذا اول اينگونه به شخص تلقين مي كند كه: تو منظور بدي از اين رابطه نداري و فقط مي خواهي آمار طرف را بدست بياوري و اگر شد او را ارشاد كني كه از اين گونه تماسها نگيرد، در قدم بعد كه شخص اندكي وابسته شد با تكيه به كشش غريزي شخص به جنس مخالف به شخص تلقين مي كند كه بهتر است يك بگو بخندي با او داشته باشي و در قدم بعدي او را به سكس تلفني مي كشاند و در قدم بعدي .......بنابراين شخص مومن بايد با تكيه بر خدا از اين دام مهلك برهد و آينده خويش و فرد ديگري را به تباهي نكشد. فرموده ايد:« مي ترسم مرا غم و غصه فرا گيرد و باعث ضربات روحي و افت تحصيلي شوم» توجه داشته باشيد كه اين ترس همان طنابي است كه شيطان به دور گردنتان انداخته و شما را بدنبال خود مي كشد و دليل باطل بودن آن اينست كه چگونه شما دختري را كه نديده ايد و نمي دانيد كه كيست چه شكلي است منظورش چيست؟ بخاطر اينكه ممكن است او را ازدست دهيد مي ترسيد غم و غصه شما را فرا گيرد و دچار افت تحصيلي شويد!؟ برادر عزير اندكي چشم عقل خود را باز كنيد تا دست پليد شيطان را كه با تكيه به غريزه كور براي فريب دادن شما تلاش مي كند ببينيد.
فرموده ايد:«البته بيشتر به خاطر خودش است كه من ناراحت مي شوم و مي گويم نكند كه به او بگويد ديگر به من پيام مده و او از نظر روحي و عاطفي ضربه بخورد و من مقصر شوم. چون او بالاخره دختر است و احساساتي وحساستر» توجه داشته باشيد كه اينگونه توجيهات براي ادامه رابطه از تلقينات شيطان به نفس حيواني شما است و منطبق با واقع نمي باشد. زيرا اولا خود اين دختر خانم بارها به شما گفته است كه:« .... نه، خيالت راحت چون قصدي نداريم» ثانيا شما مسئول ناراحتي و احيانا ضربه عاطفي خوردن دختري بوالهوس نيستيد كه خواسته با برقراي روابط خارج از چهار چوب شرعي و عرفي و قانوني علاوه بر خودش، ديگري را نيز به دامان شيطان رجيم سقوط دهد.
فرموده ايد: «چه كنم اين رابطه تمام شود و غم مرا فرا نگيرد» اگر شما از دريچه عقل و از موضعي فراتر به اين قضيه نگاه كنيد مي توانيد براحتي به پوچ بودن ترس از غم در صورت قطع رابطه پي ببريد. زيرا ترس غم از دست دادن كسي را كه نديده ايد، غرضش را نمي دانيد، بجز تلقينات شيطاني چيز ديگري نمي تواند باشد. البته در روانشناسي راهكارهايي براي رهايي از دام عشق و عاشقي وجو دارد. اما چون بحمد خدا شما تا به اين حد نرسيده ايد پي گيري اين راهكارها برايتان ضروري نيست. و فقط مقداري ترس از جدايي است كه با اندكي تفكر و تدبر در آن و عاقبت سوء ادامه ي آن برطرف خواهد شد.
فرموده ايد:« من يك دختر را درنظر دارم و مي خواهم در شرايطش و قانوني و شرعي با او ازدواج كنم آيا خيانتي به اين دختر كه عاشقش هستم نمي شود؟» در اين رابطه بايد عرض نمايم كه اولا همانطور كه عرض شد در باره ملاكهاي دختر انتخابي خود و مشاوره قبل از ازدواج حتما دوباره با ما تماس بگيريد، و ديگر اينكه هرگونه روابط خارج از چهار چوب شرعي و عرفي و اخلاقي همانند رابطه ي تلفني كه با آن خانم داريد ميتواند اثرات بسيار سوئي در زندگي زناشويي آينده شما برجاي گذارد و حتي تربيت فرزندانتان را نيز تحث تاثير منفي قرار دهد.
پيشنهاد پاياني ما اينكه با توجه به آسيبهاي ناشي از روابط خارج از چهارچوب هاي شرعي و عرفي و اخلاقي بهتر است هرچه سريعتر ارتباط خود را با اين خانم قطع كنيد و شماره تلفن خود را عوض كنيد تا دوباره دچار وسوسه ي شيطان نشويد. ثانيا به آخر و عاقبت اين ارتباط بيانديشيد، اين ارتباطي كه در ابتدا شما را با اين همه مشكل روبرو ساخته مي تواند در صورت ادامه آينده شما را تباه سازد. تحمل اندكي دلتنگي و غصه بهتر است از كف رفتن چيزهاي بارزش ديگري است كه هم اكنون داريد. و ديگر اينكه با كاستن از توقعات خود اقدام به ازدواج نماييد.
موفق باشید.