با نام خدا
با عرض سلام و خسته نباشید.
در قرآن آمده است: خداوند هرکه را بخواهد هدایت میکند و هر که را بخواهد گمراه میکند.
اگر کسی تصمیم به هدایت بگیرد و خدا نخواهد او گمراه میشود؟ پس نقش اراده چه میشود؟
با تشکر فراوان

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به يقين همه امور عالم بر اساس اراده و مشيت خداوند رقم مي خورد؛ اما سخن در اين است كه آيا خداوند براي عده اي هدايت و براي عده اي ضلالت مي خواهد؟ در پاسخ به اين پرسش ابتدا بايد توجه داشت كه هدايت و گمراه كردن الهي بر دو قسم است: ابتدايي و جزايي(پاداشي و كيفري).
هدايت ابتدايي از اوصاف حضرت حق مي‏باشد، همان طور كه مي‏فرمايد: إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً "ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس! (1)
خدا راه راست و مسير صحيح را به انسان نشان مي‏دهد. بدين معنا كه توسط اسبابي كه به طور مساوي در اختيار همه انسان ها قرار داده است راه مسير هدايت را جلو راهش ترسيم كرده است همانطور كه اين معنا در آيه شريفه مشهود است و اسباب هدايت هم عقل و رسول باطني است و هم وجود پيامبران و اولياء دين مي باشند.
در اين صورت هرگز نمي توان در مورد خالق متعال اين فرض را تصور كرد كه به طور اختيار و دلخواه بعضي از بندگانش را هدايت و بعضي را گمراه كند.
توضيح اين كه:
اضلال ابتدايي (گمراه كردن بندگان) نمي‏تواند در حق خداوند صحيح باشد؛ بدين معنا كه خدا با وضع قوانين بد و باطل و عدم بيان حقيقت و رها كردن آدمي به حال خود، زمينه گمراهي انسان در طول حياتش را فراهم سازد. اضلال ابتدايي از خدا نفي مي‏گردد. خداي متعال انسان را در مسير سعادت راهنمايي كرده و راه خوشبختي و كمال را به او نشان داده است (هدايت ابتدايي).
اما قسم دوم از هدايت و ضلالت، هدايت جزايي (پاداشي و كيفري) است. هدايت پاداشي آن است كه بنده بعد از هدايت ابتدايي كه از خداوند دريافت كرد، با حسن اختيار، حق را پذيرفته و به آن عمل كرده و ضمن ايمان به خدا، در مسير بندگي قدم بردارد. در مورد اين شخص خدا هدايتي ويژه با نام "هدايت پاداشي" دارد كه به معناي رساندن به هدف و مقصد نهايي مي‏باشد.
همه بندگان خداي متعال مي توانند با ايمان خود، زمينه اين نوع هدايت را با اعمال صالح فراهم كنند. با اين بيان پاسخ سوال داده شد بدين معنا كه هدايت ابتدايي موضوعي عام بوده و نسبت به همه بندگان الهي مساوي است. علاوه بر اين، منافاتي بين اين نحوه از هدايت الهي و اختيار انسان يافت نمي‏شود. خداي متعال مي‏فرمايد:"فَأَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏""وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏""فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى"(2)كسي كه اهل تقوا و پرهيزگاري باشد و جزاي نيك (الهي) را تصديق كند، ما او در مسير آساني قرار مي‏دهيم.
و اما اضلال و گمراهي كيفري آن است كه انسان بعد از هدايت ابتدايي الهي و فرستادن كتب آسماني و پيامبران و امامان، باز كفر ورزيده و در راه الهي قدم برندارد و به حق رهنمون نشود. در اين صورت با اضلال كيفري الهي، از اين شخص سلب توفيق شده و رحمت خاص الهي كه ويژه صالحان است، از او منع مي‏شود و اين دقيقاً معناي "يضلّ من يشاء" مي‏باشد. خدا مي‏فرمايد:
وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى‏ ""وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى‏""فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‏"(3)اما آن كس كه بخل ورزد و بي نيازي طلبد و پاداش (نيك) الهي را انكار كند، به زودي او را در مسير دشواري قرار مي‏دهيم. در حقيقت اين اشخاص با اختيار خود زمينه شقاوت را فراهم ساخته‏اند. (4)
به عبارت ديگر، هدايت الهي قراردادن راه سعادت و خوشبختي و كمال در مسير كساني است كه به دنبال هدايت‏اند و ضلالت، آماده كردن راه گمراهي و باز بودن آن از طرف خداوند، براي كساني كه به دنبال ضلالت‏اند و چون هر چه در ملك الهي جريان دارد، به اراده خداوند است، پس ضلالت و هدايت كساني كه راه هدايت و ضلالت را انتخاب نموده‏اند، به اراده خداوند تحقق مي‏يابد.
پس اين كه خداوند عده‏اي را هدايت مي‌كند و گروهي را به حال خود مي‌گذارد، نه بدين خاطر است كه خداوند به بندگان خود، متفاوت نظر مي‌كند، بلكه علت مسئله اين است كه انسان‏ها دو گروه اند: گروهي با اختيار خود در مسير هدايت اولي، راه پيامبران را انتخاب مي‌كنند چنين افرادي هدايت دوم نيز شامل حالشان مي‌شود. اما گروهي دعوت انبيا را پس مي‌زنند و قبول نمي‏كنند و با شيطان هم نوا مي‌گردند كه علاوه بر دور شدن از هدايت اولي، هدايت بعدي نيز شامل حالشان نمي‏شود، يعني در واقع از هدايت خصوصي الهي كه ادامه هدايت اولي و نشان دادن قابليت نسبت به آن است، نمي‏توانند استفاده كنند. هم چنان كه باران رحمت به همه جا يكسان مي‌بارد، ولي استفاده از باران متفاوت است.
باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست در باغ لاله رويد و در شوره زار خس
با يك مثال پاسخ را به پايان مي‌بريم: فرض كنيد عده‏اي بر سر يك چهار راه ايستاده‏اند و سراغ محلي را مي‏گيرند. شخصي آنان را به يكي از خيابان‏ها راهنمايي مي‌كند. گروهي از آنان مي‌پذيرند و در همان مسير راه مي‏افتند. اين گروه وقتي به چهار راه دوم و سوم مي‌رسند، باز راهنمايي مي‌شوند تا به مقصد مي‌رسند، ولي كساني كه همان جا مانده‏اند يا در راه ديگري گام نهاده‏اند و منحرف شده‏اند، لحظه به لحظه از راه اصلي و مقصد دور مي‌شوند، كه ديگر زمينه‏اي براي راهنمايي بعدي آنان باقي نمي‏ماند.(5)
يعني اگر انساني به چهار راه اوّل نرسد (از هدايت اوّلي و عمومي استفاده نكند) نمي‏تواند از راهنمايي براي رسيدن به چهار راه دوم و سوم (هدايت خصوصي) استفاده كند.
مسير حركت تكاملي انسان چنين است. كساني كه با چراغ پر فروغ قرآن در اين مسير حركت كنند، گام به گام به مقصد نزديك‏تر شده و مشمول هدايت‏هاي الهي مي‌گردند. كساني كه از اين چراغ پرفروغ بهره نمي‏گيرند، در تاريكي محض فرو رفته و قدمي به جلو نمي‏گذارند و مشمول هدايت الهي نمي‏گردند و به خود واگذاشته مي‌شوند.
با اين بيان روشن مي شود كه اصل هدايت و ضلالت هم جبري و به دور از اختيار بشر نيست. همان گونه كه هريك از ما اين احساس دروني را در مورد اختيار و آزادي مان در انتخاب مسير پيش روي زندگي احساس مي كنيم و اين انتخاب هاي صحيح يا ناصحيح ما است كه مي تواند وضعيت گام هاي بعدي و كمك هاي مضاعف يا عدم اين كمك ها را براي ما رقم بزند. پس اگر كسي بخواهد هدايت شود و گام هاي اول هدايت را درست بردارد حتما خداوند هم اراده مي كند كه او به مسير درست هدايت گردد و گام هاي بعدي را بر دارد .
پي‏نوشت‏ها:
1. انسان(76) آيه 3.
2. ليل، (92)آيات 5 تا 7.
3. همان، آيات 8 و 10.
4. جوادي آملي عبد الله، تفسير تسنيم، انتشارات اسراء، قم، 1381 ه ش، ج‏2، خلاصه اي از ص 516 تا ص 520.
5. سبحاني جعفر، منشور جاويد، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، سال 1364 ه ش، ج 4، خلاصه اي از صفحات 379 تا 383.
موفق باشید.