با سلام چرا خدا یکی است از کجا مشخص است که خدا یکی است؟
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
يكتايي و توحيد خداوند حقيقتي است كه با اندكي تامل و دقت مي توان آن را دريافت؛ اگر چه دلائل مختلفي در اين رابطه بيان شده است، اما به دليل دقيق و عميق بودن برخي از اين براهين فهميدن آنها نياز به مقدمات بيشتري دارد، به همين دليل يك دليل ساده براي شما بيان مي كنيم:
اگر خداوند شريكي داشته باشد، يعني براي عالم مثلا دو خدا فرض كنيم، حتما بايد بين آن ها تمايز باشد، يعني فرقي بين آن دو وجود داشته باشد، زيرا اگر هيچ فرقي بين آنها نباشد، پس در واقع آنها عملا يكي هستند و ما در اين فرض كه او را دو تا فرض كرديم خطا كرده ايم، يعني امكان ندارد دو خدا داشته باشيم كه عين هم در همه چيز باشند. پس براي دوتا بودن دو موجود، لازم است كه لااقل در يك چيز جزيي با هم تفاوتي داشته باشند.
فرضا مي خواهيد دو برادر دوقلو را در ذهن تصور كنيد كه در همه خصوصيات ظاهري و باطني عين هم هستند و هيچ اختلافي حتي در لحظه ولادت و... در آن ها وجود ندارد؛ حتي در همين تصور ذهني هم نيازمند آن هستيد كه براي اين دو نفر نوعي تفاوت(گرچه اعتباري )فرض كنيد تا به يكي عنوان برادر اول و به ديگري عنوان برادر دوم بدهيد؛ مثلا يكي را در سمت چپ تصوير ذهني خود مي نهيد و ديگري را در سمت راست.
اگر قرار باشد در همين امور هم تفاوتي بين اين دو نباشد، مي بينيد كه تصور اين دو نفر دچار مشكل مي شود، يعني نمي توانيد دو نفر را تصور كنيد كه هر دو در سمت راست قرار داشته باشند يا هر يك در سمت چپ ديگري باشد.
در اين صورت و با فرض وجود اختلاف در بين اين دو خدا يعني يكي از اين دو خدا چيزي دارد كه ديگري ندارد، پس دقيقا ما با دو احتمال مواجهه هستيم:
ا) يكي از آن دو خدا كامل مطلق و ديگري ناقص و فاقد بعضي كمالات است. در اين صورت روشن است كه فقط همان كامل مطلق خداي حقيقي است و ديگري اصلا خدا نيست، زيرا خداوند واقعي كامل مطلق و حقيقت بدون نقص است، در حالي كه خداي دوم لااقل يك نقص و كمبود داشت پس اصلا خدا نيست.
ب) هر يك از دو خداي مفروض داراي كمالي باشد كه ديگري فاقد آن است.
در اين صورت هيچ يك خدا نيستند. چون هر يك از آن دو ناقص بوده و ناقص طبق فرض نمي تواند خدا باشد.
به علاوه احتمال دوم مستلزم تركيب هر دو خدا از دو گروه صفات مي باشد صفاتي كه هر يك دارند و صفاتي كه ندارند و در ديگري وجود دارد. اما بايد توجه داشت كه در خداي حقيقي تركيب وجود ندارد؛ يعني هر خدائي كه چنين تصور شود مركب مي شود از بخش داراي كمالات و بخش فاقد كمالات كه اين امر در خدا محال بوده، بيانگر محدوديت و مشكلات عقلي ديگر است. زيرا روشن است كه وجود خداي دوم به معني پايان يافتن محدوده خداي اول است. بر اين اساس ما محدود بودن خداوند را پذيرفتيم كه اين امر با نامحدود بودن خداوند سازگاري ندارد.
اگر بگويد احتمال سومي هم هست كه هر يك داراي تمام كمالات باشد مي گوييم: همانطور كه در مقدمه بيان شد در اين فرض ديگر دوئيت و يا دو تا بودن آنها معنا ندارد، چون تمايزي در بين نيست. (1)
براهين متعدد ديگري نيز در اين زمينه ذكر شده، است كه براي فهم آنها بايد كمي با دقت بيشتر مطالعه نمائيد كه مي توانيد به منابع زير در اين زمينه مراجعه فرماييد:
- كتاب اصول فلسفه و روش رئاليسم استاد مطهري، ج 5، كه همين سؤال را مطرح كرده و جواب داده اند.
- كتاب معارف قرآن استاد مصباح يزدي، ج 3 - 1 .
- تفسير شريف الميزان ذيل سوره توحيد و آيه « لوكان فيهما آلهه الا الله لفسدنا» (انبيا، آيه 22).
پي نوشت:
1. محمد سعيدي مهر، آموزش كلام اسلامي، ص 79-80 ، نشر طه، تهران 1383 ش.
موفق باشید.