با سلام
منظور از آسمان های هفتگانه چیست آیا آسمان اولش همین آسمان مادی دارای ستارگان و ... است و شش آسمان دیگرش ورای مادی است یا خیر؟
و این آسمان های ورای مادی آیا ورای برزخ است یا در برزخ ، اگر بگوییم در برزخ است پس اینکه گفته شده است حضرت عیسی مسیح (ع) پیش خدا بالا برده شد چه می شود ایشان که در برزخ نیستند ! اگر بگوئیم در برزخ نیست پس اینکه می گویند فلان عارف و فلان بزرگوار بعد از وفاتش در فلان آسمان یکی چهارم یکی پنجم و ... هستند چه می شود مگر همه ی افراد برزخ ندارند ؟
با تشکر
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مفسرين دربارة واژه «هفت آسمان» چندين احتمال دادهاند.
الف: هفت به معناي عدد حقيقي باشد كه در اين صورت اين احتمالات متصور است.
1. هفت آسمان پر از ستاره و سياره كه هر يك مثل آسمان كره خاكي زمين مي باشند.(1) احتمال وجود هفت جهان مشابه كه هنوز كشف نشده است، وجود دارد.
2. هفت مقام قرب و حضور و موجود عالي معنوي (هفت آسمان) در مقابل هفت مرتبه ي پست وجودي طبيعت.(2)
ب. هفت، به معناي كثرت باشد كه در اين صورت احتمالات زير متصور است:
1. آسمانهاي زيادي (مجموعه كرات و سيارات و...) خلق كرد. و زمينهاي زيادي (كرههاي خاكي مشابه زمين) خلق كرد. كه همه آنها در فضا شناور و معلق هستند.
2. تعداد زيادي از طبقات جوّ آسمان را خلق كرد و تعداد زيادي از طبقات داخلي زمين يا قطعات زمين و اقليمها را خلق كرد.
3. مراتب معنوي و مقامات قرب و حضور و موجودات عالي بسياري خلق كرد.
نتيجه اين كه با توجه به عدم شناخت و اطلاع كافي ما از معناي هفت آسمان در قرآن و با توجه به ابهاماتي كه در مورد آسمان و كهكشانها از نظر علمي وجود دارد؛ نميتوان درباره آن نظر قطعي داد و همه ي نظريات به صورت احتمال و گمان مطرح ميشود.(3)امّا نبايد از اين نكته غافل شويم كه هدف قرآن هدايت معنوي و تربيتي بشر است و اشاره قرآن به مواردي از قبيل هفت آسمان و زمين، حركت خورشيد و زمين و... علاوه بر حقانيت آنها، نشان از قدرت لايزال او و هموار نمودن راه خداشناسي و آماده كردن زمينه تفكر و تدبر در آفرينش است.
براي مطالعه بيشتر به كتابهاي ذيل مراجعه نماييد:
1. پژوهش در اعجاز علمي قرآن، محمدعلي رضايي اصفهاني، ج 1، ص 134.
2. معارف قرآن، محمدتقي مصباح يزدي، ص 234.
3. تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 1، ص 165.
در مورد حضرت عيسي نيز بعضي اعتقاد دارند كه ايشان هنوز نمرده است تا اينكه روحش در برزخ حضور داشته باشد. توضيح بيشتر اينكه بنا بر نظر علامه طباطبايي و بعضي مفسرين در ذيل آيه «بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ كانَ اللَّهُ عَزيزاً حَكيما؛ بلكه خدا او (حضرت عيسي) را به سوى خود، بالا برد. و خداوند، توانا و حكيم است.»(4) مي فرمايند: خداوند، عيسى (ع) را با بدن و روحش به آسمان بالا برده، نه اينكه مانند ساير انسانها روحش از كالبدش جدا شده و به آسمان بالا رفته باشد، چون اين احتمال چيزى است كه با ظاهر آيات قرآن با در نظر گرفتن سياق آن نمىسازد، در واقع بالا رفتن روح بعد از مردن، هم در قتل هست و هم در آويخته شدن به دار و هم در مردن عادى، چون هر كسى كه بميرد روحش به عالم ارواح بالا مىرود لذا ديگر معنا ندارد بفرمايد: «بلكه ما او را به سوى خود بالا برديم. بلكه به ما مىفهماند بالا بردن عيسى با روح و جسمش بوده.»
و از نظر عقل محال نيست كه خداى تعالى مسيح را گرفته، به سوى خود بالا برده و نزد خود حفظش فرموده باشد و يا زندگى او را حفظ كرده به نحوى كه با جريانهاى عادى و معمولى نزد ما انسانها منطبق نبوده و اين ماجرا از ساير ماجراهاى معجزه آسايى كه از خود عيسى(ع) واقع شد و قرآن كريم آنها را حكايت نموده، سختتر و مهمتر نمىباشد.(5)
خلاصه اينكه آنچه از تدبر و دقت در آيات و سياق آنها به دست مي آيد، اين است كه عيسى (ع) تا به امروز از دنيا نرفته، نه در عصرى كه روى زمين بود كشته شد، و به دار آويخته شد و نه به مرگ طبيعى از دنيا رفت.
پي نوشت ها:
1. مصطفوي، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چ 1، تهران، 1371ش، ج 1، ص 165.
2. ر.ك:علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، الميزان، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1379ش، ج 16، ص 247 و ج 19، ص 327.
3. ر.ك: طنطاوي جوهري، تفسير الجواهر، دار الفكر، بيتا، ج 1، ص 46.
4. نساء(4) آيه158.
5. علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، تفسير الميزان، نشر جامعه مدرسين، قم، 1377 ش، ج5، ص133.
موفق باشید.