سلام، پدرم وقتی من نوزاد بودم مادرم را طلاق داد و من با نامادری بزرگ شدم. هر چند وقت یه بار به بهانه های مختلف از جمله اینکه می گوید: "مادرت یک زمانی زن من بوده و من مجازم هر چیزی به او بگویم" به مادرم فحاشی ناموسی می کند.گاهی وقت ها هم چون مادرم ترک بوده، ترک ها را مسخره می کند انگار که با آنها پدرکشتگی داشته باشد. با توجه به اینکه من مادرم را می شناسم و او زن بدی نبوده و نیست، شما بگویید تکلیف من چیست؟ آیا از طریق قانون باید با پدرم برخورد کنم؟
موضوع نامادری داشتن حتی باعث طلاق و جدایی من از همسرم شده و زندگی من را به کلی فلج کرده است. تکلیف من چیست؟

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
يكي از آفات زبان، دشنام و ناسزاگوئي است و آن عبارتست از اينكه انسان از امور قبيح و مستهجن با عبارات و الفاظ صريح تعبير كند و كلمات ناشايست و دور از شان آدمي را بر زبان جاري نمايد كه در اصطلاح به آن سب يا فحش مي‌گويند. فحش مفهوم وسيعي دارد كه شامل نسبت‌هاي زشت ناموسي نيز مي‌شود.
ضمن ابراز تأسف از شرايط به وجود آمده خاطر نشان مي سازيم احتمالاً پدر شما از يك يا چند اختلال رواني در رنج است و وقتي پاي اختلال رواني به ميان مي آيد جايي براي نصيحت و پند و اندرز باقي نمي ماند. قطعاً در شرايط فعلي تذكر و موعظه بر پدر شما نه تنها كارساز نيست، بلكه باعث تشديد اختلالات عاطفي رفتاري احتمالي ايشان مي گردد.
- نكات و راهكارهايي كه بايد در جهت تغيير رفتار پدرتان مورد توجه قرار گيرد:
1- شرايطي كه در آن قرار داريد، خاص است و نياز به دقت نظر شما دارد. تنها كاري كه مي تواند در اين فضا مؤثر باشد، رفتار نيك و موضع نگرفتن شما مي باشد. سعي كنيد با رفاقت و مهرباني با نامادري خود، راهي براي نفوذ در دل پدرتان بيابيد تا از اين كار دست بردارند!
2- چون رفتار و روحيه پدرتان با گذر عمر به صورت يك صفت ثابت شخصيتي در آمده است، سخت تغيير مي پذيرد و متحول ساختن چنين افرادي دشوار مي نمايد. اما امري ممكن است، لذا نيازمند صبر و حوصله و همين طور تدبير و هوشياري و ظرافت هاي رفتاري خاص از طرف همسر فعلي و شما مي باشد. لذا هرگز سعي در ايجاد تغيير ناگهاني و برخوردهاي تند و عصباني و جبهه گيري در مقابل او را نداشته باشيد، زيرا اين شكل رفتار نه تنها وي را به سوي مخالفت مي كشاند، بلكه ناسازگاري را به صورت لجاجت آميز در ايشان تشديد مي نمايد، لذا بر شما لازم است با متانت و صبر رفتار نماييد،تا از هرگونه تنش بيشتري جلوگيري شود.
3- احترام گذاردن به والدين چه پدر و چه مادر يك ضرورت تغيير ناپذير است و هيچ پديده اي نمي تواند مجوز بي حرمتي نسبت به والدين شود. با احترام گذاشتن، پدرتان نرم خوي تر مي شوند.
4- از ايجاد تغيير و اصلاح در رفتار پدرتان مأيوس نشويد.
5- بهترين وسيله براي سالم سازي زمينه تأثير بر روي رفتار پدرتان محبت نمودن به او، تحويل گرفتن و احترام گذاردن به او است آن هم احترام بدون قيد و شرط و به عنوان پدر و بزرگ خانواده.
6- برخورد شما با وي بايد ارزاني كننده محبت، در بردارنده عشق و گوش بفرمان بودن و خدمت كردن و دلدادن و حريم قائل شدن باشد و از هر برخورد مستقيمي كه نتيجه اي غير از اين داشته باشد اجتناب كنيد و هرگز مرتكب رفتاري كه پيامي غير از موارد بالا را دارد، نشويد.
7- از جانبداري از مادرتان در برابر پدرتان نيز جدا خودداري كنيد تا فكر نكند كه شما حساس شده ايد!
8- براي تأمين اهداف رفتاري خود در مورد پدر از روش غيرمستقيم استفاده كنيد و آن دو مكانيزم دارد، ابتدا خودتان را به اخلاق نيك بياراييد و آنها را عملا پياده نماييد. اين بهترين شيوه اصلاح بزرگترها است. در ادامه از افرادي كه در پدرتان نفوذ دارند و مي توانند تأثير بگذارند (مانند روحاني محل، معتمدين محل، اقوام و خويشان دلسوز خصوصاً نامادري تان...) استفاده نماييد. چرا كه بعضي از پدرها بر خلاف اخلاق بدي كه در خانه دارند در بيرون از خانه، به خصوص نزد بعضي افراد نرم و حرف شنو هستند لذا از طريق آنها مي توانيد به اهداف خود در زمينه اصلاح اخلاق پدرتان، برسيد.
9- به دور از چشم پدر، با مادرتان در ارتباط باشيد و به ايشان ابراز علاقه و محبت كنيد.
10- مي توانيد احاديثي كه در مورد خوش خلقي و يا مذمت بد دهاني وارد شده است را، در جاهايي از خانه كه قابل مشاهده مي باشد نصب نماييد، به عنوان مثال:
*امام صادق(ع) فرمود: «البداء من الجفاء و الجفاء في النار»(1) فحش دادن ظلم است و ظالم در آتش دوزخ قرار دارد.
*پيامبر(ص) فرمود: «ان الله حرم الجنه علي كل فحاش بدي قليل الحياء لايبال ما قال و لا ما قيل له»(2) خداوند بهشت را حرام كرده بر هر دشنام دهنده بي‌ابروي بي‌حيائي كه از آنچه مي‌گويد و از آنچه به او گفته مي‌شود باكي ندارد و متأثر و ناراحت نمي‌شود.
*و نيز فرمود: «اذا رأيتم الرجل لايبالي ما قال او ما قيل له فانه لغيه او شرك شيطان»(3) هر گاه شخصي را ديديد كه نسبت به آنچه مي‌گويد يا درباره او گفته مي‌شود بي‌مبالات و بي‌تفاوت است پس همانا او يا زنازاده است و يا شيطان شريك او بوده است.
انشاالله با رعايت نكات بالا، حتما تغيييرات مثبتي در رفتار پدرتان ايجاد خواهد شد.
- نكته پاياني [توجه به ريشه و خاستگاه دشنام و ناسزا]:
ريشه ناسزاگويي را مي بايست در عواطف و احساسات جست از اين رو مي توان اصلي ترين عامل را در دشنام گويي، خشم و غضب دانست؛ زيرا وقتي انسان از فردي ناراحت و خشمگين مي شود و قصد آزار او را داشته باشد به او ناسزا و دشنام مي دهد. دومين عامل و خاستگاه ناسزاگويي و دشنام و بددهاني، مسئله عادت است. هنگامي كه انسان با فساق و فجار، اراذل و اوباش، افراد پست و فرومايه، مجالست و هم نشيني كند و با آنها رفيق و مأنوس گردد به تدريج روحيات، خلقيات و عبارات آن ها در او اثر مي گذارد و از آن جا كه سخنان عادي آن ها توأم با هرزه گويي و فحاشي به يكديگر است به او هم سرايت مي كند و ابتدا گهگاهي آن الفاظ ركيك را بر زبان جاري مي سازد و به زشتي آن كلمات توجه دارد ولي بعد از مدتي قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنيدن برايش بصورت امري عادي در مي آيد و بجائي مي رسد كه در شرايط معمولي بطور ناخودآگاه اين الفاظ زشت بر زبانش جاري مي شود و كمتر سخني مي گويد كه چاشني آن فحش و ناسزا نباشد.
پي نوشت ها:
1. شيخ كليني، كافي، دارالحديث، چاپ اول، قم، 1429ق. ج2، ص325.
2. حرّ عاملي، محمد بن حسن بن علي‏، وسائل الشيعه، مؤسسه آل البيت (ع)، قم، ۱۴۰۹ق. ج11، ص329.
3. الحراني، حسين بن شعبه، تحف العقول، تصحيح علي اكبر غفاري، قم، جامعه مدرسين، 1363ش. ص43.
موفق باشید.