با سلام.می خواستم اطلاعاتی کاملی در باره شک و تردید داشته باشم .به طور کلی شک و تردید در زندگی انسان خوب است یا نه؟ و ریشه و منشا شک چیست ؟ آیا این شک و تردید ها همان وسوسه هایی است که خداوند در سوره ناس بدان اشاره کرده است؟

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در ابتدا اين را بدانيد كه شك و ترديد در زندگي انسان به خودي خودي چيز بدي تلقي نمي شود، چرا كه همين شك و ترديدهاست كه زمينه تحقيق و پژوهش را فراهم مي‌كند و باعث دانش افزايي و توليد علم مي‌گردد. اگر ما در موضوع و مسئله اي دچار شك و ترديد نشويم هيچ‌گاه در صدد يافتن حقيقت بر نمي آييم و حركت مثبتي انجام نمي دهيم تا شك و ترديد خود را بر طرف كنيم و به علم و يقين برسيم.
توجه داشته باشيد كه اساساً شك و ترديد دو گونه است: طبيعى و تعمّدى. در شك طبيعى انسان به دنبال فهم حقيقت است، امّا هنوز به علم و آگاهي نرسيده است. اين شك، امرى مثبت و لازمه‏ى فكر بشرى به حساب مي‌آيد. امّا گاهى انسان چيزى را مى‏داند، ولى در آن تشكيك مى‏كند و ديگران را به شك و ترديد مى‏اندازد تا حقيقت آشكار نگردد. اين نوع شك، امر مذموم و ناپسندي قلمداد مي‌شود كه خداوند در قرآن از آن نهي نموده است و از اين گونه شك و ترديدها به بدي ياد كرده است. بنا بر آيات قرآن، شك اگر طبيعى باشد قهر و عذابى را در پى ندارد، اما اگر تعمُّدي و تشكيكِ برخاسته از غرور و تحقير و تضعيف ديگران باشد، تهديد و قهر و عذاب به دنبال دارد. (1)
اگر شك، مقدّمه‏ى بررسي، سؤال، حركت، زمينه‏ى تحقيق، ارشاد و رسيدن به علم و يقين گردد آنگاه اين گونه شكي ارزش دارد، ولي اگر شك وسيله‏ى بهانه‏جويى گردد و همراه با سوء ظنّ باشد آنگاه اين چنين شكي بزرگ‏ترين عامل ركود و سقوط انسان خواهد گرديد و يك آفت بزرگ محسوب مي‌شود كه بسيار مخرِّب خواهد بود كه بستر غفلت، بطالت و انحراف انسان را فراهم مي‌آورد. اين چنين شك پايداري در قرآن و روايات اهلبيت(ع) شديداً مورد انتقاد و توبيخ قرار گرفته است. (2)
سرچشمه، ريشه و منشأ شك و ترديد عمدتاً در عوامل زير خلاصه مي‌شود:
1. جهل و ناداني؛
اگر انسان نسبت به موضوعات مختلف، علم و آگاهي صحيح و درستي داشته باشد و به مرحله يقين رسيده باشد بي جهت دچار شك و ترديد نمي گردد بنابراين، اولين گام براي زودون شك و ترديدها، رجوع به عالمان و كسب آگاهي است تا غبار جهل و ناداني را از مسائل ناشناخته بزدايد و به مرحله يقين برسد.
2. وسوسه شيطان؛
شيطان، دشمن قسم خورده و آشكار انسان است كه خداوند در قرآن بارها به دوري از آن و گفته‌هاي او تأكيد كرده و از انسان‌ها خواسته است، فريب شيطان را نخورند. همو كه بندگان خدا را از بندگي باز مي دارد و گناهان آنان را زينت مي دهد تا متوجه زشتي آن نگردند. يكي از كارهاي شيطان، ايجاد شك و ترديد و تشكيك‌هاي نابجا بين مردم است. اشخاص بر اثر زينت دهي‌هاي شيطان، گاهي فريب مي خورد و دچار شك و ترديد مي‌شوند و از پيروي حق و حقيقت باز مي‌مانند.
3. كفر و بي ايماني؛
كساني كه راه كفر و بي ايماني را در پيش گرفته اند معمولاً دچار شك و ترديد مي‌شوند و خواسته و ناخواسته چشم خود را روي حقايق مي‌بندند. عدم ايمان به صفات ذات، صفات افعال، ضعف باورها نسبت به علم، قدرت، رحمانيت، رازقيّت و ساير صفات پروردگار و نيز باور نداشتن معاد و روز رستاخيز، انسان را به وادي شك و تردي مى كشاند و راه‌هاى سعادت و نجات را به روى انسان مى بندد.
4. دورويي و نفاق؛
دورويي و نفاق، يكي ديگر از عوامل پيدايش شك و ترديد بين انسانهاست. فرد دورو و منافق، ديگران را نيز مثل خود مي پندارد. در نتيجه، هميشه در شك و ترديد به سر مي برد و در نتيجه آن به ديگران بدگمان مي‌شود. افزون بر اين، برخي از مردم سخنان منافقان را به راحتي باور مي كنند و نسبت به حق و حقيقت دچار شك و ترديد مي‌شوند و گاهي به اشخاص پاك و بي گناه سوءظن پيدا مي‌كنند و در پاكي و صداقت آنان ترديد مي‌كنند.
5. ترس و ضعف نفس؛
افكار و خيال‌هاي باطل و شك و ترديد، در افراد ترسو بيش از ديگران پرورش مي يابد. از نگاه اين گونه افراد، برخي امور سطحي و بي اهميت؛ بزرگ و خطرناك جلوه مي كند و عامل شك و ترديد و بدگماني در آنان مي شود. براي نمونه، شخص ترسو مي‌پندارد كه ديگران براي نابودي يا به ضرر او نقشه مي كشند؛ مي خواهند او را فريب دهند، اموالش را غارت كنند و از او بدگويي كنند در نتيجه، اعتمادش نسبت به ديگران سلب مي‌شود و دائماً در شك و ترديد به سر مي‌برد. در واقع، عامل همه‌ي اين افكار و خيال‌هاي باطل و شك و ترديدهاي ناروا و بي دليل، چيزي نيست، جز ضعف نفس و ترس كه او براي دفاع از خويشتن، به اين گونه امور موهوم دست مي آويزد.
6. حسادت؛
7. كبر و غرور؛
8. لجاجت و عناد؛
9. سوءظن و بدبيني؛
10. غفلت از علم و قدرت خداوند؛
11. بي هدفي؛
12. حيرت و سرگردانى.
نكته ديگري كه توجه به آن لازم است اين است كه بدانيد، وسوسه‌هاي شيطان تنها به ايجاد شك و ترديد و تشكيك‌هاي بي مورد در دل بندگان خلاصه نمي شود بلكه، شيطان رجيم به انحاء مختلف، روش‌هاي متفاوت و از راه‌هاي گوناگون به فريب دادن بندگان مي‌پردازد كه ايجاد شك و ترديد تنها يكي از آنها به حساب مي‌آيد. شيطان فريبكار گاهي با وسوسه‏هايش انسان را فريب مي‌دهد و يا مغرور مي‌كند، گاه دنيا را در نظر انسان جاودانه و زيبا جلوه مي‌دهد و گاه قيامت را يك حلواى نسيه قلمداد مي‌كند، گاهى انسان را به لطف و رحمت الهى مغرور مى‏كند و گاه اصل وجود خداوند بزرگ را زير سؤال مى‏برد!. گاهي باطل را در لعابى از حق مخفى مي‌كند و گاهي راست و دروغ را در هم مي‌آميزد و سخن دروغ را در پوسته‏اى از راست بيان مي‌كند. گاه گناه را در لباس عبادت و گمراهى را در پوشش هدايت جلوه مي‌دهد. به هر حال، كار شيطان تزيين است و براي فريب انسان‌ها انواع و اقسام حقه، دروغ، نيرنگ، ريا كارى، ظاهرسازى و مخفى كاري را به خدمت مي‌گيرد. (3)
با اين اوصاف، مشخص مي‌شود كه وسوسه‌هاي شيطان كه خداوند در جاي جاي قرآن خصوصاً در سوره ناس انسان‌ها را از خطرات آن آگاه نموده تا آنان ناغافل در دام‌هاي كه شيطان براي گمراه كردن انسان‌ها گسترانيده گرفتار نشوند تنها مختص به شك و ترديدهاي بي مورد و نابجا نيست بلكه، واژه عامي است كه همه‌ي ترفندهاي شيطاني را شامل مي‌شود.
پي‌نوشت‌ها:
1. قرائتي، محسن، تفسير نور، ج‏10، ص 85.
2. همان، ص 492.
3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج‏23، ص334؛ تفسير نمونه، ج‏27، ص473.
موفق باشید.