دلیل وفلسفه و جود امراض و بیماری ها و میکروبها و ناقص الخلقه شدن بعضی نوزادان و عقب مانده بودن بعضی نوزادان چیست و دلیل و جود بیماری های لاعلاج و صعب العلاج چیست و اینها چطور با عدل الهی سازگار است ؟ لطفا مستدل و منطقی تو ضیح بدهید
با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
عدالت در مشهورترين معناي خود، قرار دادن هر چيز در جاي خود است؛ يعني هر حقيقتي كه بايد در جاي مناسب خود باشد، اگر در همان جا قرار داده شود، عدالت شكل گرفته است؛ در غير اين صورت، ظلم كه مقابل عدالت است، تحقق پيدا كرده است. (1) حال بايد پرسيد خلقت جهان به اين شكل كه برخي معلول به دنيا آمده و … آيا مطابق عدالت است يا خير؟
ابتدا توجه داشته باشيد، عالمي كه ما در آن زندگي ميكنيم، عالم مادي است كه آفريننده آن، ساختارش را بر اساس نظام عليت و معلوليت بنيان نهاده است؛ يعني هر چيز بر اساس علتهاي معين و شناخته شده يا ناشناخته تحقق مييابد. محال است معلولي بدون علت پديد آيد؛ آتش ميسوزاند، ابر به بارش درميآيد، ويروس بيماري ميآفريند و دارو درمان ميكند. همه اين حوادث، بر اساس ضابطه معيني، نظام عالم را تشكيل ميدهند.
خداوند، عالم هستي را بر اساس نظام علت و معلول (اسباب و مسببات) استوار كرده است. هر آنچه در عالم هستي محقق ميشود، ناشي از علت و سبب خاصي است. بر اين اساس وجود امراض، ناقص الخلقه شدن برخي كودكان و ديگر نقائص موجود در عالم، از امور عارضي است كه كه بر اثر علت و عوامل خاص خود مانند كوتاهي شخص، بي توجهي والدين، تغذيه نامناسب و...صورت مي گيرد پيدايش انسان سالم و زيبا نيز معلول اموري همچون شرايط خاص هنگام انعقاد نطفه، كيفيت تغذيه مادر هنگام بارداري، نوع مواد و غذاها و داروهاي مصرفي هنگام بارداري، حركات فيزيكي مادر هنگام بارداري و... است.
بسياري از تفاوت ها و نقص و كمبودها ناشي از همين عوامل است كه به درستي شناخته نشده يا شناخته شده، ولي رعايت نشده است؛ در نتيجه ديده مي شود بسياري افراد با رعايت مسائل بهداشتي، گرفتار نقص و مرض نشده و در مقابل ديگراني كه اين مسائل را رعايت نكردند، دچار اين امراض شده اند.
حال از آنجا كه نظام قانون علّي و معلولي در جهان كلي بوده، هيچگاه نبايد انتظار داشت با توجه به ناقص بودن علت، معلول ناقص از آن بوجود نيامده يا احياناً در برخي موارد خداوند از تاثير علت ناقص جلوگيري كند بر اين اساس به طبع حكيمانه بودن نظام علّي و معلولي، خلقت چنين افرادي حكيمانه و برابري همه در افراد در ميزان تاثيرگذاري اين علتها، عادلانه خواهد بود.
فارغ از آنچه بيان شد توجه داشته باشيد همه امور به همين دنيا ختم نشده، بلكه آنچه براي رسيدن انسان به مرحله سعادت و بهشت واقعي اخروي داراي اهميت است آن است كه عمل افراد در هر زمان و مكان مطابق وظيفه و توقعي باشد كه خداوند از افراد انتظار دارد آنچنانكه قرآن نيز بر اين مسئله تاكيد كرده و مي فرمايد: "لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها...". (2) خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند..." يا در آيه ديگر مي فرمايد "ُ... لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها..". (3) خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمىكند..."
در واقع محاسبه قيامت، كنشهاى هر كس را به تناسب امكانات، ابزارها و نعمتهايى كه در دنيا عطا فرموده خواهد سنجيد و نسبت به محروميتها و دشوارىهايى كه شخص در اين جهان تحمل نموده و نسبت به آن شكر و صبورى پيشه كرده است، درجات عظيمى عطا خواهد نمود، به گونهاى كه ديگران آرزو خواهند كرد كه: اى كاش در دنيا آن دشوارىها، ناملايمات و محروميتها را مىكشيديم و اكنون از ثمرات شيرينش بهرهمند مىشديم كه شايد در اين ميان درجه چنين افراد، از درجه بسياري از افراد سالم يا عالم به دين حق برتر باشد.
به علاوه آنكه پيدايش افراد ناقص الخلقه علاوه بر امتحان خود آن ها، سبب امتحان اطرافيان از جمله والدين و ديگران مي شود آنچنانكه خداوند در قرآن مي فرمايد" وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُم"؛ (4) ما همه شما را قطعاً مىآزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم!" يا از امير المومنين علي (ع) نقل شده است كه فرمود: "عَلي قَدْرِ الْبَلاءِ يِكُون الْجَزاءِ"؛ (5) به اندازه بلا، جزا داده مي شود.
البته انتساب تمام افعال به خداوند بدين جهت است كه جهان را بر اساس نظام علت و معلول و اسباب و مسببات استوار كرده، هموست كه به علّت، وجود و قدرت تأثيرگذاري را داده است. هر آن و هر لحظه وجودِ علت و قدرت تأثيرگذاري آن، از خداوند و وابسته و قائم به اوست. بنابراين پيدايش افراد ناقص الخلقه مستند به علل و اسباب خاص آن است. هيچ منافاتي با عدالت الهي ندارد.
پي نوشت ها:
1. سيد محسن خرازى، بداية المعارف الإلهية في شرح عقائد الإمامية، مؤسسة النشر الإسلامي، قم 1417 ق، ج 1، ص 97.
2. بقره (2) آيه 286.
3. طلاق (65) آيه 7.
4. محمد (47) آيه 31.
5. غرر الحكم و درر الكلم، عبدالواحد بن محمد التميمي، مكتب الإعلام الإسلامي - قم، 1366 ه. ش، ص 100.
موفق باشید.