چرا فقط بسم الله الرحمن الرحیم سوره حمد جزء یکی از آیه ها حساب میشود و در بقیه سوره ها اینگونه نیست؟

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
به اجماع شيعه، بسم الله الرحمن الرحيم در ابتداي سوره هاي قرآن- جز توبه- از وحي دانسته شده كه در سوره حمد مستقلا يك آيه شمرده شده است، ولي در بقيه سوره ها جزئي از آيه اول مي باشد. اين مسائل از نظر شيعه توقيفي هستند و بايد مطابق روايت و دستور امامان عمل مي شود.(1) و بعضي اهل سنت نظر شيعه را بر گزيده اند. ابن عباس و عبدالله بن مبارك آن را در ابتداي همه سوره ها جز توبه از وحي مي دانند. شافعي هم در يكي از قول هايش بر اين نظر است.
بعضي ديگر آن را در ابتداي سوره حمد از قرآن و وحي مي دانند، ولي در بقيه سوره ها از وحي نمي دانند. شافعي در قول ديگرش آن را فقط در ابتداي حمد از وحي مي داند و در ابتداي بقيه سوره ها از وحي نمي داند.
گروه سوم هم فقط آن را جزيي از آيه 30 نمل شمرده اند كه توسط نويسندگان مصاحف از همان ابتدا در اوايل سوره ها جز توبه نهاده شده است. (2)
اما در سوره هاي غير از حمد(112 سوره) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ با آيه اول، مجموعا يك آيه به حساب مي آيند، ولي در سوره حمد بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ به تنهايي يك آيه به حساب مي آيد و در اين مورد دليل خاص (روايت منقول از امام معصوم ) داريم كه در سوره حمد بِسْمِ اللَّهِ الرحمن الرحيم مستقلا به عنوان يك آيه به حساب مي آيد:
در كتاب عيون اخبار الرضا روايتي از امام علي (ع) آمده كه فرموده است:بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ جزء سوره فاتحه الكتاب است و رسول خدا (ص) همواره آن را مي خواند و آيه اول سوره به حسابش مي آورد و از طروق اهل سنت و جماعت نظير اين معنا روايت شده است، مثلا دارقطنى از ابى هريره حديث كرده كه گفت: رسول اللَّه (ص) فرمود: چون سوره حمد را مي خوانيد، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را هم يكى از آياتش بدانيد، و آن را بخوانيد، چون سوره حمد، ام القرآن، و سبع المثانى است، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، يكى از آيات اين سوره است.(3)
پس خلاصه پاسخ شما اين است كه اين مساله توقيفي است.
پي نوشت:
1. سيد محمدباقر حجتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ 12، سال 1377، ص 67.
2. ابن عجيبه، البحر المديد، قاهره، عباس زكي، 1419 ق، ج1، ص52.
3. علامه طباطبايي، تفسير الميزان، ترجمه موسوى همدانى، ناشر دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، 1374 ش، نوبت پنجم، ج‏1، ص 36.
موفق باشید.