باسلام .بنده درمورددهه فاطمیه سوالاتی داشتم.1-ایااین شکل ازعزاداری که الان وجوددارددرزمان ائمه ع نیز وجودداشته است؟یعنی ائمه همینطوردهه اول دهه دوم و...برگزارمیکرده اند؟اگرجواب مثبت است کدامیک ازائمه ع؟2-شکل عزاداری حضرت علی ع وحسنین ع چگونه بوده است؟3-پاسخ ائمه ع به سوالات زمان خودشان درموردمکان دفن حضرت زهرا س وزمان شهادت حضرت چطوربوده است؟چون ایشان باعلم کامل خودپاسخهارا میدانسته اند.4-شکل عزاداری حضرت زهرا س برای درگذشتگان چگونه بوده است؟مثلا برای حضرت حمزه وحضرت پیامبرص؟5-لطفاادرس دقیق پاسخهای خودراباتوجه به کتب صحیح تاریخی بخصوص ازمنابع اهل سنت بیان فرمایید.
پرسش: دهه فاطميه
باسلام .بنده درمورددهه فاطميه سوالاتي داشتم.1-ايااين شكل ازعزاداري كه الان وجوددارددرزمان ائمه ع نيز وجودداشته است؟يعني ائمه همينطوردهه اول دهه دوم و...برگزارميكرده اند؟اگرجواب مثبت است كداميك ازائمه ع-لطفاادرس دقيق پاسخهاي خودراباتوجه به كتب صحيح تاريخي بخصوص ازمنابع اهل سنت بيان فرماييد.
پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در تقويم زندگي حضرت فاطمه عليهاالسلام، همچون ساير معصومين(ع) بين مورخان و محدثان اختلاف وجود دارد، در اين اختلاف بيش از هر چيز به ضعف فرآيند ثبت و ضبط در آن زمان بر ميگردد، به ويژه آنكه ضابطان و محدثان در آن دوره به مباحث تواريخ و ولادات و وفيات اهميت چنداني نميدانند و شبيه اين اختلافات در مورد خود رسول اكرم(ص) نيز كمابيش وجود دارد. اما اين اختلافات در مورد تقويم زندگاني حضرت زهرا(س) نسبت به ساير معصومين بيشتر است و اين ظاهراً به نوع جنسيت آن حضرت (س) يعني به زن بودن ايشان بر ميگردد كه طبيعتاً موجب ارتباط و اطلاع نسبتاً كمتر از اين تواريخ ميشدند، به طور كلي 13 گفته مختلف در منابع تاريخي و روايي در مورد تاريخ شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها وجود دارد كه به برخي ااشاره مي شود :
۱ـ 40 روز بعد از وفات رسول خدا(ص)، اين گفته را مرحوم مجلسي در «بحارالانوار» جلد 43 صفحه 212 حديث 41 از كتاب «عيون المعجزات» نقل كرده است، همچنين در كتاب «كشف الغمه» جلد1، صفحه 500 با استناد به روايتي مجهول اين گفته نقل شده است.
2- 75 روز پس از رحلت رسول خدا(ص)، اين گفته كه در كتاب «الكافي» مرحوم كليني جلد يك صفحه 458 آمده است كه مطابق آن «مرحوم كليني» با استناد از امام باقر (ع)، ولادت آن حضرت را 5 سال پس از مبعث و شهادت وي را 75 روز بعد از وفات پدرش در سن 18 سال و 75 روزگي ذكر كرده است، در كتاب «دلايل الامامه» «طبري»، صفحه 45 طبق روايتي به نقل از امام باقر(ع) و نيز در كتاب «الخرائج» مطابق روايتي به نقل از امام صادق (ع) اين نطريه مورد تائيد قرار گرفته و در متن اين روايات روز شهادت آن حضرت سيزده جمادي الاولي بيان شده است كه امروزه نظر اهل سنت بر همين مبنا قرار گرفته است.
3 - 95 روز پس از رحلت پيامبر اكرم(ص)، مستند اين گفته امروزه در ميان شيعيان به ويژه ايران به رسميت شناخته ميشود، دو روايت از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) است كه يكي آز آنها در كتاب «كشفالغمه» جلد يك صفحه 553 نقل شده استو روايت دوم كه از لحاظ سندي نسبت بر همه اخبار ديگر محكمتر و متقنتر هست، در كتاب «دلائلالامامه» صفحه 45 از زبان امام صادق(ع)آمده است كه مطابق آن روز شهادت آن حضرت (س) سه شنبه سوم جمادي الثاني اعلام شده است.
معروف ترين قول همين است. بنابراين چون روايات مختلف است ما نمي دانيم كه ائمه (ع) چگونه و در چه تاريخي عزاداري مي كردند، افزون براين شكل عزاداري دران عصر و زمان ما بسيار متفاوت است.
پرسش: 2-شكل عزاداري حضرت علي ع وحسنين ع چگونه بوده است؟5-لطفاادرس دقيق پاسخهاي خودراباتوجه به كتب صحيح تاريخي بخصوص ازمنابع اهل سنت بيان فرماييد.
پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
در آن عصر، معروف و متعارف نبود كه براي عزيزان و بزرگاني كه از دنيا ميروند، سالگرد و مانند اينها برگزار نمايند. اين سنت و روش، ساليان درازي بعد از آن حضرت معمول و متعارف شد.
البته اظهار حزن و اندوه و عزاداري و مرثيهخواني براي امام حسين(ع) و شهداي كربلا تا حدي در عصر امامان(ع) و در ميان اهل بيت معمول و متعارف بود، آن هم به جهت حادثه بسيار جانگداز و شهادت گروهي زيادي از اهل بيت(ع) در يك روز و با چنان وضع اسفباري كه براي هيچكدام از اهل بيت كه پيش از علي(ع) و چه بعد از آن حضرت، چنين حادثهاي پيش نيامده بود.
روشن است كه در هر عصر و زماني، عزاداري و اظهار حزن و اندوه بايد به صورتي كه متعارف است، انجام گردد و انجام برخي امور گرچه في نفسه پسنديده و ارزشمند باشد، اما برگزاري آنها به صورت غير متعارف، صحيح و منطقي نيست، چون موجب ميشود كه در افراد شبهه و اشكال ايجاد شود وجامعه آنها نپذيرد
ولي ائمه به صورتي كه متعارف و معمول بود، حزن و اندوه خود را آشكار مي ساختند.
به مواردي اشاره مي شود:
1-عزاداري اميرالمؤمنين بعد از خاكسپارى حضرت زهرا (س)
السلام عليك يا رسولاللَّه عنى و عن ابنتك النازلة فى جوارك والسريعة اللحاق بك قل يا رسولاللَّه عن صفيتك صبرى، ورق عنها تجلدى
الا ان لى فى التأسى بعظيم فرقتك و فادح مصيبتك موضع تعز.
فلقد و سدتك فى ملحودة قبرك و فاضت بين نحرى و صدرى نفسك.
فانا لله و انا اليه راجعون فلقد استرجعت الوديعة و اخذت الرهينة اما حزنى فسرمد، اما ليلى مستهد الى ان يختار اللَّه لى دارك التى انت بها مقيم.
و ستنبئك ابنتك بتضافر امتك على هضمها فاحفها السؤال و استخبرها الحال.
هذا و لم يطل العهد و لم يخل منك الذكر والسلام عليكما سلام مودع لا قال و لا سئم فان انصرف فلاعن ملالة و ان اقم فلاعن سوءظن بما وعداللَّه الصابرين.(1)
درود بر تو اى فرستاده خدا از من و دخترت كه در جوارت آرميده، زودتر از ديگران به تو رسيده.
اى فرستاده خدا مرگ دختر گراميت عنان شكيبايى از كفم گسلانده و توان خويشتنداريم نمانده اما براى من كه سختى جدايى تو را ديده و سنگينى مصيبتت را كشيدهام جاى تعزيت است.
تو را تكيهگاه ساختم در آنجا كه شكاف قبر تو بود و جان گراميت ميان سينه و گردنم از تن مفارقت نمود. «همه ما از آن خداييم و به سوى خدا بازمىگرديم» امانت بازگرديد. و رهن گرفته شد كار هميشگىام اندوه است. و شبهايم شب زندهدارى تا آنكه خدا خانهاى را كه تو در آن به سر مىبرى برايم گزيند (و اين غم كه در دل دارم فرونشيند) و به زودى دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت فراهم گرديدند و بر او ستم ورزيدند، از او بپرس چنانكه شايسته است و خبر گير از آنچه پيش آمده است كه ديرى نگذشته و ياد تو فراموش نگشته. درود بر شما درود كسى كه خداحافظى كند (وداع نمايد) نه كه رنجيده است و راه دورى جويد.
اگر بازگردم نه از خسته جانى است، و اگر بمانم نه از بدگمانى است، بلكه اميدوارم بدانچه خدا صابران را وعده داده است.
نهجالبلاغة، دكتر شهيدى/ 238- 237.
2- عزاداري آن حضرت سالها قبل از واقعه كربلاء :
در منابع حديثي شيعه به نقل از امير المؤمنين عليّ بن أبي طالب (ع) روايات متعدّدي وجود دارد كه آن حضرت نيز همانند پيامبر گرامي اسلام با شنيدن خبر كشته شدن فرزندش إمام حسين(ع) گريه كرد. ما در اين قسمت به ذكر دو نمونه از منابع حديثي اهل سنّت اكتفا ميكنيم.
نُجَيّ حضرمي ميگويد:
انه سار مع علي رضي الله عنه وكان صاحب مطهرته فلما حاذى نينوى وهو منطلق إلى صفين فنادى على اصبر أبا عبد الله اصبر أبا عبد الله بشط الفرات قلت وما ذاك قال دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم ذات يوم وإذا عيناه تذرفان قلت يا نبي الله أغضبك أحد ما شأن عينيك تفيضان قال بل قام من عندي جبريل عليه السلام قيل فحدثني ان الحسين يقتل بشط الفرات قال فقال هل لك ان أشمك من تربته قلت نعم قال فمد يده فقبض قبضه من تراب فأعطانيها فلم أملك عيني ان فاضتا.
هنگام رفتن به صفّين در ركاب علي(ع)، ناگهان در نقطهاي به نام «نينوا» با صداي بلند فرمود: اي أبا عبد اللّه در كنار فرات صبور باش، و اين جمله را دو بار تكرار فرمود، پرسيدم: اين سخن از كجا است؟
فرمود: روزي بر پيامبر خدا وارد شدم، ديدم چشمان مباركش اشك آلود است. عرض كردم: اي رسول خدا! آيا كسي شما را ناراحت كرده است كه گريه ميكنيد؟
فرمود: لحظاتي جبرئيل نزد من آمده بود، و از كشته شدن حسين در كنار شطّ فرات به من خبر داد، و گفت: آيا ميل داري مقداري از تربتش را ببوئي و ببيني؟ گفتم: بلي. دستش را دراز كرد، و مشتي از خاك سرزميني كه حسين در آن به شهادت ميرسد را به من داد، نتوانستم تحمّل كنم و جلوي اشكم را بگيرم.
مجمع الزوائد، هيثمي، ج 9، ص 187.
هيثمي بعد از نقل خبر، نظر خود را اينگونه مطرح ميكند:
رواه أحمد وأبو يعلى والبزار والطبراني ورجاله ثقات ولم ينفرد نجى بهذا.
اين روايت را احمد و ابويعلي و بزاز و طبراني روايت نمودهاند و تمام رجال آن ثقه هستند. و اين روايت را ديگران نيز روايت نمودهاند. همان
نقلي ديگر از گريه امير المؤمنين(ع) در صفين سالها قبل از عاشوراء
ابن حجر صاحب كتاب «الصواعق المحرقه» از ابن سعد شعبي نقل ميكند كه:
مر علي رضي الله عنه بكربلاء عند مسيره إلى صفين وحاذى نينوى قريه على الفرات فوقف وسأل عن اسم هذه الأرض فقيل كربلاء فبكى حتى بل الأرض من دموعه ثم قال دخلت على رسول الله e وهو يبكي فقلت ما يبكيك قال: كان عندي جبريل آنفا وأخبرني أن ولدي الحسين يقتل بشاطىء الفرات بموضع يقال له كربلاء ثم قبض جبريل قبضه من تراب شمني إياه فلم أملك عيني أن فاضتا.
علي(ع) هنگام رفتن به طرف صفّين به سرزمين نينوا رسيد، از نام آن سرزمين جويا شد، گفتند: نام اين سرزمين كربلا است. با شنيدن اسم كربلا آنقدر گريه كرد تا زمين از اشك چشمش خيس شد، سپس فرمود: محضر رسول خدا(ص) رسيدم در حاليكه آن حضرت ميگريست. به حضرت عرض كردم: چه باعث گريه شما گرديده است؟! حضرت فرمودند: جبريل لحظاتي قبل آمد و مرا با خبر ساخت كه فرزندم حسين در كنار فرات، محلي كه كربلاء نام دارد كشته ميشود و سپس مقداري از خاك آن سرزمين را به من داد تا ببويم و در آن هنگام نيز چشمان من پر از اشك گرديد.
الصواعق المحرقه، أحمد بن حجر هيثمي، ص 193.
3-عزاداري حضرت امام حسن (ع):
ذهبي در كتاب سير أعلام النبلاء نقل ميكند كه وقتي اميرالمؤمنين از دنيا ميرود:
امام حسن لباس سياه به تن كرده و عمامه سياه به سر گذاشته بود و براي ما سخنراني كرد.
خطبنا الحسن بن علي وعليه ثياب سود وعمامة سوداء.
سير أعلام النبلاء، ج 3، ص 267.
4 -عزاداري حضرت امام حسين (ع):
بعد از شهادت حضرت علي اكبر (ع)، امام حسين (ع) آمد تا بر سر آن جوان ايستاده فرمود: خدا بكشد مردمى كه تو را كشتند اى پسرم، چه بسيار اين مردم بر خدا و بر دريدن حرمت رسول (ص) بيباك كشتهاند، و اشك از ديدگان حق بينش سرازير شد، سپس فرمود: پس از تو خاك بر سر دنيا! در اين حال زينب خواهر حسين (ع) از خيمه بيرون دويده فرياد ميزد: اى برادرم و اى فرزند برادرم! و شتابانه آمد تا خود را بروى آن جوان انداخت، حسين (ع) سر خواهر را بلند كرده او را بخيمه بازگرداند، و بجوانان خود فرياد زد: برادرتان را برداريد، پس جوانان آمده او را برداشتند تا جلوى خيمه كه پيش روى آن جنگ ميكردند بر زمين نهادند.
پي نوشت:
1. ارشاد شيخ مفيد -ترجمه رسولى محلاتى، تهران، اسلاميه، ج2، ص 110.
پرسش: -پاسخ ائمه ع به سوالات زمان خودشان درموردمكان دفن حضرت زهرا س وزمان شهادت حضرت چطوربوده است؟چون ايشان باعلم كامل خودپاسخهارا ميدانسته اند.
لطفاادرس دقيق پاسخهاي خودراباتوجه به كتب صحيح تاريخي بخصوص ازمنابع اهل سنت بيان فرماييد.
پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
مانمي دانيم كه اگر از آنان اين پرسش مي شد، چه پاسخي مي دادند. شايد پاسخ دقيق نمي دادند. شايد در مخي بودن قبر آن حضرت مصلحتي باشد. به گفتار زير توجه نمائيد:
از كوششى كه در پنهان داشتن اين مزار به كار برده شد، معلوم مى شود كه خانواده پيامبر(ص) در اين باره، نگرانى هايي داشتند. حال اين نگرانىها براى چه بود، درست نمى دانيم. يك قسمت آن ممكن است به خاطر اجراى وصيت حضرت زهرا(س) باشد، زيرا حضرت نخواسته بود كسانى كه از آنان ناخشنود بود، در تشييع جنازه، نماز و مراسم دفن او حاضر شوند. امّا آثار قبر را چرا از ميان برده اند و يا چرا پس از به خاك سپردن او صورت هفت يا چهل قبر در گورستان بقيع و يا در خانه او ساخته اند؟ چرا اين همه اصرار در پنهان داشتن مزار او به كار رفته است؟ به طور دقيق نمي دانيم.
اگر در سال چهلم هجرى فرزندان حضرت فاطمه(س)، قبر پدر خويش حضرت علي(ع) را از ديده مردم پنهان كردند، از بى حرمتى مخالفان و خوارج مى ترسيدند، و با بر طرف شدن اين خوف پرده از مكان قبر امام علي (ع )برداشتند. زيرا وضع مدينه در چهل روز يا حداكثر هشت ماه پس از مرگ پيامبر(ص) فرق مى كرد با وضع كوفه در سال چهلم هجرت. آن ها كه بر سر مسائل سياسى و احراز مقام با علي(ع) كشمكش داشتند، كسانى نبودند كه در سال يازدهم هجرى در مدينه حاضر بودند، و آنان كه در مدينه حاضر بودند، حساب حضرت علي(ع) را از فاطمه زهرا(س) جدا مى كردند و براى رعايت ظاهر هم كه بود، به دختر پيامبر(ص) حرمت مى نهادند.
نيز اين را نمى توانيم بگوييم كه مرور زمان يا فراموشى راويان، موجب معلوم نبودن قبر زهراى مرضيه(س)شده است، چرا كه محلّ قبر دو خليفه كنار قبر پيامبر(ص) معيّن است و قبر فرزند زهراى اطهر(امام حسن) را كه در بقيع آرميده است، مى توان روشن ساخت. پس موجب مخفى كارى چيز ديگرى است؛ همان سببى كه آن بانوى بزرگوار به زنان عيادت كننده فرمود:«دنياى شما را دوست نمى دارم و از مردان شما بيزارم». او مى خواست دور از چشم حقّ ناشناسان به خاك رود حتّى مزار او پنهان باشد و اين سند مظلوميت او براي هميشه باشد.
مخفي نگه داشتن قبر حضرت اين پرسش در اذهان عمومي به وجود مي آورد كه چرا قبر دختر و تنها باقيمانده و يادگار پيامبر اسلام(ص) با آن عظمت مخفي باشد؟ مگر چه ستمي بر او روا داشته شده است؟ دانشمند ارجمند جعفر شهيدي مي نويسد ... به هر حال پنهان داشتن قبر دختر پيغمبر ناخشنود بودن او را از كساني چند نشان مي دهد و پيداست كه او (فاطمه زهرا(س) مي خواسته است با اين كار آن ناخشنودي را آشكار سازد..(1)
مرحوم شيخ صدوق در علت دفن شبانه آن حضرت مىنويسد:
عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ (عليها السلام) بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيْهَا رِجَالٌ [الرَّجُلانِ].
علي بن ابوحمزه از امام صادق (ع) پرسيد: چرا فاطمه را شب دفن كردند نه روز؟ فرمود: فاطمه سلام الله عليها وصيت كرده بود تا در شب وى را دفن كنند تاان دونفر ( ابوبكر و عمر)يا آنان بر جنازه آن حضرت نماز نخوانند.(2)
صاحب مدارك مى:
إنّ سبب خفاء قبرها (ع) ما رواه المخالف والمؤالف من أنها (ع) أوصت إلى أمير المؤمنين (ع) أن يدفنها ليلا لئلا يصلي عليها من آذاها ومنعها ميراثها من أبيها (ص).
علت مخفى بودن محل دفن فاطمه سلام الله عليها آن گونه كه مخالف و موافق نقل كردهاند اين است كه آن حضرت به اميرمؤمنان(ع)سفارش كرد تا او را شبانه دفن كند تا آنان كه او را اذيت كرده و از ارث پدرش محروم كرده بودند بر وى نماز نخوانند. (3)
بنابراين با توجه به مطالبي كه ذكر شد، علت مخفي ماندن قبر آن حضرت را مي توان در امور زير خلاصه كرد:
1. اينكه، خود آن حضرت خواستند كه شبانه و مخفيانه، دفن شوند كه به تبع آن قبرشان مخفي بماند.
2. با توجه به محتواي وصيت ايشان در مورد دفن آن حضرت؛ مي توان گفت كه مي خواستند با اين كار، افكار عمومي را بيدار كرده و مردم را نسبت به ظلم حكام زمانشان نسبت به ايشان و علي(ع)، آگاه سازند، و لذا، اين سوال را كه چرا قبر حضرت فاطمه(س) مخفي ماند را براي هميشه در اذهان مردم زنده نگه دارند.
و امام حسين (ع)وصيت نكرد كه او را شبانه دفن كنند .تا قبرش براي هميشه نامعلوم باشد. اصولا به جز حضرت زهرا (س)هيچكدام از معصومان چنين وصيتي نكردند.
در پايان بايد گفت كه مورخين بر اين باورند كه قبر حضرت زهرا گرچه به صورت آشكار مشخص نيست. اما به صورت كلي يا در بقيع و يا در منزل ايشان است.
پي نوشت ها:
1. سيد جعفر شهيدي، زندگاني حضرت فاطمه (س)، تهران، دفتر فرهنگ اسلامي، ص 165.
2 . الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين ، علل الشرايع، ج1، ص185، تحقيق: السيد محمد صادق بحر العلوم، ناشر: منشورات المكتبة الحيدرية ومطبعتها - النجف الأشرف، 1385 - 1966 م.
3 .الموسوي العاملي، السيد محمد بن علي ، مدارك الأحكام في شرح شرائع الاسلام، ج 8، ص279، نشر و تحقيق مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، الطبعة: الأولي، 1410هـ.
پرسش: 4-شكل عزاداري حضرت زهرا س براي درگذشتگان چگونه بوده است؟مثلا براي حضرت حمزه وحضرت پيامبرص؟5-لطفاادرس دقيق پاسخهاي خودراباتوجه به كتب صحيح تاريخي بخصوص ازمنابع اهل سنت بيان فرماييد.
پاسخ: با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
از انس بن مالك روايت است كه گفت: هنگامي كه بيماري نبي اكرم (ص)شدت گرفت و درد بر او غلبه كرد، فاطمه عليها سلام گفت: آه پدرم چقدر درد ميكشد.
رسول الله خطاب به او فرمود: پدرت از امروز دردي نخواهد داشت.
و چون از دفن پيغمبر(ص) فارغ شديم حضرت فاطمه عليها السّلام نزد من آمد و گفت: اى انس! چگونه نفس شما را همراهى كرد كه خاك به صورت پيغمبر خدا(ص) بريزيد؟
سپس گريست و فرمود:
اى پدر، چقدر به خدا نزديك بودى. اى پدر بزرگوار، خبر مرگ را جبرئيل داد، اى پدر بزرگوار، خداوند تو را دعوت كرد و اجابتش نمودى. (1)
پي نوشت:
1. عن أَنَسٍ قال لَمَّا ثَقُلَ النبي(ص) جَعَلَ يَتَغَشَّاهُ فقالت فَاطِمَةُ عليها السَّلَام واكرب أَبَاهُ فقال لها ليس على أَبِيكِ كَرْبٌ بَعْدَ الْيَوْمِ فلما مَاتَ قالت يا أَبَتَاهُ أَجَابَ رَبًّا دَعَاهُ يا أَبَتَاهْ من جَنَّةُ الْفِرْدَوْسِ مَأْوَاهْ يا أَبَتَاهْ إلى جِبْرِيلَ نَنْعَاهْ فلما دُفِنَ قالت فَاطِمَةُ عليها السَّلَام يا أَنَسُ أَطَابَتْ أَنْفُسُكُمْ أَنْ تَحْثُوا على رسول اللَّهِ(ص)التُّرَابَ.
صحيح البخاري، ج 4، ص 1619.
و رواه النسائى أيضا فى صحيحه (ج 1، ص 261) : إن فاطمة عليها السلام بكت على رسول اللّه(ص) حين مات فقالت: يا أبتاه من ربه ما أدناها يا أبتاه إلى جبريل ننعاه، يا أبتاه جنة الفردوس مأواه.
موفق باشید.