علل این همه پرخاشگری ها و نابردباریها در جامعه امروز چیست؟

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
پرسشگر گرامي پرخاشگري از جمله نشانه هاي اختلال رواني است كه مي تواند علل گوناگوني داشته باشد. كه در زير به تعريف و برخي از علل آن اشاره خواهد گرديد:
پرخاشگري كه در اصطلاح روانشناسي به آن aggression و يا aggressivity، اطلاق مي شود، اصطلاحي است بسيار كلي براي انواع گوناگوني از اعمال همراه با حمله خصومت و خشونت. پرخاشگري رفتاري است به صورت عملي يا كلامي نسبت به فرد يا اشياي خاص كه با هدف وارد كردن صدمه يا خسارتي به آن فرد يا شي انجام ميپذيرد كه ممكن است به دلايل زير برانگيخته شود. 1- ترس و يا حرمان 2- ميل به ايجاد ترس و يا فراري دادن ديگران 3- ميل به پيش بردن نظرات غير منطقي شخصي و يا جمعي 4- مورد تهاجم قرار گرفتن قلمرو و .....
پرخاشگري از دلايل مهم ارجاع كودكان و نوجوانان به مراكز مشاوره و روان درماني است.آنچه باعث توجه محققان به رفتارهاي پرخاشگرانه شده، اثر نامطلوب آن بر رفتارهاي ميان فردي و همچنين اثر آسيب زاي آن بر حالات دروني و رواني افراد است.
علل پديد آورنده رفتار پرخاشگرانه:
1- عوامل ارثي و سرشتي: عده اي اعتقاد دارند كه بسياري از پرخاشگري هاي كودكان و.. ناشي از بيماري جسمي آنهاست. عده اي از محققين معتقدند پرخاشگري نتيجه فعل و انفعالات مغز است و عده اي ديگر بر نقش هورمون هاي جنسي تاكيد مي كنند و همين عامل را علت اصلي وجود پرخاشگري شديدتر در مردان نسبت به زنان مي دانند.
2- علل اجتماعي: اولين محيطي كه كودك از نظر اجتماعي تجربه مي كنند محيط خانواده است و موضوع مهم در خانواده برخوردهاي كلامي و غير كلامي والدين با يكديگر است.اختلالات خانوادگي، پاسخ ندادن به موقع و مناسب به نياز هاي كودك، فرصت ندادن به او براي ابراز وجود و تنبيه، زمينه ي رفتارهاي پرخاشگرانه را در وجود كودك تحريك و تقويت ميكند.در بين علل خانوادگي موثر بر رفتار پرخاشگرانه كودك، ناكامي طفل از دريافت محبت مادري، واكنش هاي نامناسب و پاسخ ندادن مادر به نيازهاي غريزي و طبيعي كودك، مي تواند از عوامل عمده پرخاشگري باشد.
3- ناكامي: پرخاشگري مي تواند معلول عوامل و موقعيت هاي ناخوشايندي چون ناكامي باشد. ناكامي شخص در نيل به اهداف خود، احتمال بروز رفتارهاي نامطلوب به ويژه پرخاشگري را در او افزايش مي دهد.
4- الگو برداري فرد پرخاشگر از پدر و مادر خواهر و برادر و افرادي كه كشش خاصي بسوي آنها دارد و دوستان و همسالان، همسالان الگوهاي مهم و با نفوذي هستند كه هم پرخاشگري و هم رفتارهاي مطلوب را به كودك مي آموزند.
5- نقش اولياي مدرسه: دانش آموزان نه تنها از معلمين خود دروس مدرسه را فرا مي گيرند، بلكه تحت تاثير رفتارها و كردارهاي آنها نيز واقع مي شوند و از آنها رفتارهاي خشن و تهديد آميز هم مي آموزند. فشار دروس تحصيلي، تحميل تكاليف درسي زياد از حد، تنبيهات بدني و تبعيض ميتواند روحيه پرخاشگري را در دانش آموزان ايجاد و تشديد نمايد.
نظرياتي در مورد علل و عوامل پرخاشگري:
1- در نظريه روان تحليل گري فرويد، تاكيد بر ذاتي بودن پرخاشگري است و ميل به آسيب زدن به ديگران از غريزه مرگ و تخليه انرژي به درون و يا بيرون ناشي مي شود. برخي ديگر از روانكاوان رفتار پرخاشگرانه را نوعي بازگشت به دوره هاي اوليه كودك مي دانند. در نظريه رفتارشناسي لورنز نيز بر غريزي و ذاتي بودن پرخاشگري تاكيد شده و هدف اصلي پرخاشگري تامين فضاي زيستي كافي براي بقاي موجود زنده است و سائقي در جهت نگهداري و بقاء خود مي باشد. در نظريه ناكامي- پرخاشگري تمامي رفتارهاي پرخاشگرانه از سائق پرخاشگري كه خود برخاسته از ناكامي هستند، پنداشته مي شوند. در نظريه يادگيري اجتماعي تاكيد بر نقش تقويت و الگوهاي مشاهده اي در بروز و تداوم اين رفتار است. در اينجا تلاش براي يافتن عوامل بيروني رفتار پرخاشگرانه است.چه ناكامي فقط موجب پرخاشگري در افرادي مي شود كه فراگرفته اند در موقعيت هاي ناخوشايند چنين رفتارهايي داشته باشند. از اين رو رفتارهاي پرخاشگرانه ممكن است از راه مشاهده فرا گرفته شده و به سبب پيامدهايي كه به دنبال خود دارند تثبيت و تقويت شوند. در ديدگاه زيست شناختي توجه به نظام عصبي – هورموني و اختلالات مربوط به آن است. سيستم عصبي مركزي به خصوص مناطقي كه در عمق بخشهاي گيجگاهي و دستگاه ليمبيك قرار دارند نقش مهمي در تحريك و كنترل رفتار پرخاشگرانه برعهده دارند. در باره عوامل هورموني، هورمون هاي جنسي مردانه به ويژه تستسترون نقش مهمي دارند.
2- دليل ديگر پرخاشگري كه در منابع ديني تاكيد فراواني بر آن شده دوري از معنويت و ارزشهاي الهي، دلبستگي به دنيا و زخارف آن بعنوان يك هدف نهايي مي باشد.
3- از جمله دلايل پرخاشگري پايين آمدن عزت نفس است
4- از جمله دلايل پرخاشگري پرفكشنسيم و تمام خواهي است و چون فرد نمي تواند به تمامت به مطلوبهاي خود برسد دست به پرخاشگري مي زند.
5- احساس عدم رضايت از زندگي و دست نيافتن به اهداف آمال آرزوها
6- پارانويا: بدبيني افراطي يكي ديگر از عوامل پرخاشگري است.
7- برهم خوردن توازن منابع شناخت خود، برخي تحقيقات در مورد عوامل خشونت، تاكيد جدّي بر نقش ويرانگر كاهش عزّت نفس در ايجاد خشونتها در روابط بين فردي و موقعيت هاي خانوادگي دارد(براندن 2001 ) و همانطور كه بيان شد يكي از عوامل مهمّ كاهش عزّت نفس استفاده افراطي ازمنابع تكوين بيروني، بويژه مقايسه با بالا تر از خود است. در برنامه هاي مداخله براي مقابله با رفتارها و الگوهاي خشونت آميز در موقعيتهاي خانوادگي، روان شناسان افزايش اعتماد به نفس را از عوامل مهم مداخله اي در اين زمينه مي دانند(لي و همكاران 2007) به طوريكه ايجاد و تقويت اين متغير در افراد سوء استفاده گر مي تواند در جلوگيري و كاهش رفتار هاي خشونت بار كمك كند
موفق باشید.