Ba arze salam o khoda ghovvat, az ghamo andoh dar in donya soal daram. man ye javone 27 salam ke az nazare sathe zendegi o maddi be hamdellah dar vaziate motevassete khobi hastam o az khoda shakeram az nazarre maddiate donya valii age nagam hamishe, axaran daram zajr mikesham az donya o zekre labam enna llellah va enna elayhe rajeoone o modam jomle zibaye amiral momenin to zehno delame o hey migam be khodam chizi az in aabe tahe zarf namonde, tamom mishe be zodi o rahat mishi, donya hamishe baram jaye tango kamiee, mallalo tekrare donya baram sakhto zajr avare, del tangie didare parvardegar o alame fana napazir o dor az malalat kheyli zendegio be kamam sakht karde o baz jomleye hazrate amir ke mifarmayand donya hamchon khaneyist ke taro poodash az balast o be gosht o posto ostokhon dark mikonam. vali az tarafe dige anbiya o oliaollah midonam ke az donya ta'rifo takrim ham kardand va fek mikonnam azash lezzat mibordan. midonam fardaye ghiamat khodavand azam khahad porsid chera lezzate donyaro nabordi o na shokri kardi o koor boodi ke zibayiha o shirini haye donyaro bebini. vali ba in hal sakhtiash hamishe ya aksare oghat charbide be lezzat hash o nemitonam ziad lezzat bebaram az donya o zendegi. age in halat eshtebahe torokhoda bem jomlehayi, bahone hayi, zekr hayi ke oliaoollah o a'emme dashtand ke moshtagheshon mikarde be zendegi bem begid ke say konam , talash konam lezzate zendegi o in forsate geranbahayi ke parvardegar behemo dade bishtar bedonam o azash lezzat bebaram. hamash in nabashe ke ghor bezanam o gelegio shekayat konam be khoda, midonam ba in karam narahat mikonam khodaro chon a'emme mifarmodan elahi rezan be rezak va tasliman be ghazak o aba abdellah forsate 1 roze khastan ke khodaro ebaddat konand to in donya. pas hatman lezzate kheyli ziadi mibordan az ebadateshon to donya ke tarjihesh nadadan be shetaftane harchi sari tar be aaalame baghi. va hamchin midonam ke ma doaye toole oomr darim o marge zodras be onvane balaa mahsob mishode nazde a'emee pas man ghataan dar eshtebah o gomrahiam.
khoda enshaalllah kheyre donya o akherat ro nasibeton kone o maram be rahe rast o sahihe iman hedayat farmayad. mennallaha tofigh

با سلام و عرض تبریک سال نو و آرزوي سال پرخیر و برکت برای شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
نوع نگاه انسان در همه زواياي پيدا و پنهان دنيا، تأثير شگرف و تعيين كننده اي در زندگي انسان خواهد داشت. و اين انسان در هر جايگاهي كه قرار گرفته باشد تاثيرات برخاسته از نگاه خويش را برخود و اطرافيانش اعمال خواهدكرد.
پرسشگر گرامي! با توجه به نامه قبلي كه به اين مركز فرستاده ايد، مشكلات ازدواج و زندگي تان در دلزدگي از زندگي، بدون تأثير نيست. سعي كنيد زندگي زناشويي خود را با مشاوره و مطالعه كتاب هايي در اين زمينه، رونق بخشيد تا بهتر بتوانيد زندگي خود را مديريت كنيد.
اما در پاسخ به اين سوال، بايد نگاهتان را به ماهيت واقعي «دنيا» و «مرگ» عوض كنيد:
1- ماهيت دنيا و انتظاراتي كه از آن مي رود:
در جهان بيني اسلامي و ديدگاه معصومين(ع)، دنيا و آخرت، با يكديگر بي ارتباط نيستند و آخرت، امتداد زندگي انسان است كه مدتي از آن را در دنيا گذرانده و بقيه را در آخرت در پيش دارد؛ تأثير زندگي دنيايي، در زندگي آخرت تأثيري اساسي است، به گونه اي كه زندگي دنيايي، زندگي آخرت را مي سازد و تك تك اعمال و رفتار انسان حتي افكار و نياتش در زندگي اين دنيا، در آخرت او تأثيرگذار است. آخرت چيزي جز نمود و نتيجه زندگي انسان در دنيا نيست.
لذا اين سخن كه دين براي تنظيم زندگي اخروي انسان است و به امور دنيوي ارتباطي ندارد، سخني بي معنا خواهد بود؛ زيرا تنظيم آخرت جز از طريق تنظيم زندگي دنيوي فرد امكان ندارد و اسلام تنها ايمان قلبي را براي رسيدن به سعادت اخروي كافي نمي داند، بلكه تأكيد فراواني بر عمل صالح دارد و تمام اعمال فرد در دنيا را داراي حساب و تأثير در آخرت مي داند. در نتيجه، تمامي اعمال انسان از نظر اسلام قابل ارزش گذاري است و از نظر فقهي نيز، هيچ فعلي نيست كه داراي حكم شرعي نباشد و از دايره احكام شرعي خارج باشد. با مراجعه به احاديث اسلامي و سيرعه عملي معصومين(ع) درمي يابيم كه اسلام حتي به جزئيات تمام امور ساده اي كه براي زندگي انسان لازم است، مانند خوردن و آشاميدن، خوابيدن، لباس، مسكن، خريد و فروش، زناشويي و... تمامي امور و شئون زندگي دنيوي انسان توجه كرده و آنها را محترم شمرده است. اسلام در مورد تمامي آنها توصيه هاي گوناگوني دارد و مي كوشد به اين امور جهت الهي بدهد و همه آنها ـ يعني امور ضروري زندگي دنيوي ـ را در مسير تقرّب به خداوند هدايت كند و رنگ آخرتي بدهد.(1)
- أما در مورد اثرات دلبستگي به دنيا عرض مي كنيم:
اگر دنيا نسبت به انسان سنجيده شود و بخواهيم نسبت دنيا به انسان را به دست آوريم، مي بايست به نوع تعلق و وابستگي انسان توجه يابيم. به اين معنا كه اگر انسان به دنيا به عنوان يك فرصت استثنايي «شدن» بنگرد، در آن حالت چون از هدف خلقت خود و هستي غافل نيست، دنيا بهترين ابزار براي شدن هاي كمالي و دست يابي به مظهريت ربوبيت و خلافت الهي از طريق متأله شدن مي باشد.
اما اگر انسان به دنيا به عنوان تمام هدف بنگرد و زينت هاي دنيا را زينت هاي خويش بشمارد و به آن دلبسته شود، در اين صورت است كه دنيا بدترين حالت را نسبت به انسان پيدا مي كند.
به سخن ديگر، دنيا به خودي خود نسبت به انسان خنثي است. اما اگر انسان تعلق خاطر به دنيا و زينت هاي دنيا داشته باشد و بخواهد آن را زينت خويش قرار دهد، در اين صورت است كه به يك امر ضد ارزشي تبديل مي شود، اما اگر اين گونه نباشد و انسان آن را ابزاري كامل براي رشد و تعالي بشمارد و بخواهد از ابزار و فرصت عمر براي متاله و خدايي شدن بهره برد، اين دنيا بهترين جايگاه براي انسان خواهد بود.
2- مرگ از ديدگاه قرآن:
آن چه از قرآن بر مي آيد آن است كه مرگ يك أمر عدمي و به معناي فنا و نيستي نيست. بلكه يك امر وجودي است. يك انتقال و عبور از جهان به جهان ديگر است، از اين رو بسياري از آيات قرآن از مرگ به توفي تعبير كرده اند كه به معناي بازگرفتن و دريافت روح از تن است.
خداوند در بيان اين امر وجودي مي فرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ»(2) همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد و اوست ارجمند آمرزنده. در اين جا خداوند، مرگ را همانند زندگي يك آفريده از آفريده هاي خويش بيان مي دارد. چون اگر مرگ امري عدمي بود مخلوق و آفريده به شمار نمي آمد از مخلوقات هيچ گاه جز به «امور وجودي» تعلق نمي گيرد.
به هر حال مرگ از مخلوقات و امر وجودي و دريچه اي است به سوي زندگي ديگر، در سطحي بسيار وسيع تر و آميخته با ابديت؛ خداوند مي فرمايد: «وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ»(3) و اگر در راه خدا كشته شويد يا بميريد قطعا آمرزش خدا و رحمت او از آنچه جمع مى‏كنند بهتر است. اگر بميريد و يا كشته (شهيد) شويد به سوي خدا باز مي گرديد. در حقيقت مرگ پايان راه نيست. بلكه آغاز راهي است كه بدان به جهان هاي ديگر منتقل مي شويد؛ و اين جهان با همه عظمتش تنها مقدمه اي براي جهان هاي گسترده تر و فراخ تر، جاوداني و ابدي است. و به سخني ديگر مرگ نه تنها موجب نمي شود تا زندگي، پوچ و بيهوده جلوه كند، بلكه به زندگي اين جهاني معنا و مفهوم مي بخشد و از كاركردهاي مرگ مي توان معنا بخشي به زندگي دنيايي دانست؛ چون مرگ است كه آفرينش هستي را از بيهودگي خارج مي سازد و بدان جهت، معنا و مفهوم مي بخشد.
- حاصل سخن اينكه:
به هرحال دنياي خوب، دنيايي است كه انسان، كار و تلاش در آن را به عنوان يك فرصت غيرقابل تكرار و استثنايي مي شمارد و مي كوشد تا دنيا او را سرگرم نكند و بازيچه قرار ندهد تا بتواند با ذكر خداوند و تقواي از دنيا و عدم دلبستگي به آن، با معرفت و بصيرت، به سوي متأله شدن گام بردارد و مظهر اسماي الهي شده و خلافت ربوبي الهي را مظهر شود.
اما دنياي بد، دنيايي است كه شخص از وسيله بودن و ابزاري بودن دنيا غفلت ورزيده و به آن اصالت بخشد و زينت هاي آن را براي خود خواهد و براي كسب آن تلاش و كوشش نمايد و چنان سرگرم دنيا شود كه از خدا و آخرت و خدايي شدن غافل گردد. چنين دنيايي، واقعا دنياي پست و زيانباري است كه نمي توان از آن جز به دوزخ واقعي ياد كرد؛ چرا كه دوزخ آخرت، تجسم همين دوزخي است كه انسان براي خود در دنيا و از دنيا ساخته است.
- و در آخر:
براي مطرح كردن مشكل زناشويي با همسرتان مي توانيد با بخش تلفني مركز با شماره(096400)تماس گرفته و از راهنمايي همكاران مان در گروه مشاوره بهرمند شويد.
پي نوشت ها:
1. نك: احاديث مربوط به آداب و سنن معاشرت، أكل و شرب، نكاح، استحمام، لباس، مسكن، زينت و... و تجارت، صناعات، زراعت، قضاوت و...
2. ملك(67) آيۀ 2.
3. آل عمران(3) آيۀ 157.
موفق باشید.